مستضعفین


برابر پارسی: تافتگان و کوفتگان

لغت نامه دهخدا

مستضعفین. [ م ُت َ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مستضعف ( در حال نصبی و جری ). ناتوانان. ناتوان شمرده شدگان : و مالکم لاتقاتلون فی سبیل اﷲ و المستضعفین من الرجال و النساء. ( قرآن 75/4 ). قالوا کنا مستضعفین فی الارض. ( قرآن 97/4 ).اًلا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لایستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلا. ( قرآن 98/4 ). و یستفتونک فی النساء قل اﷲ یفتیکم فیهن... والمستضعفین من الولدان. ( قرآن 127/4 ). رجوع به مستضعف و استضعاف شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مستضعف درحالت نصی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) ٠

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُسْتَضْعَفِینَ: ضعیف شمرده شدگان (استضعاف به معنای ضعیف شمردن و توهین و بی اعتنائی به امر چیزی است)
ریشه کلمه:
ضعف (۵۲ بار)

پیشنهاد کاربران

تضییع حقوق را مختصّ زن نیست!
هر قوی وزورگو فرصت طلب، میتواند حق ضعیف را پایمالی کند.
مرد وزن وگیاه وحیوان وپیر وپچه وزمان ومکان . . . فرقی ندارد!
نیازمندان
مستضعف در قول امام حسین ( ع ) یعنی ملتی که توان مبارزه و پتانسیل اداره ی خویش را دارد اما در زنجیر است. استضعاف یعنی به بندگی کشاندن در حالی که نه فقیرند و نه ناتوان.
ستوهندگان : کسانی که بستوه آمده اند.
معنی :ضعیفان
متضاد:استکبار
حکومت ستم دیدگان. «و نرید وان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم وارثین ] و نمکن لهم فی الارض . . . » ( 1 )
اراده ما بر این است که بر مستضعفان روی زمین منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثین زمین قرار دهیم، و حکومت آنها را در زمین پابرجا بسازیم.
...
[مشاهده متن کامل]

پیام این آیه، بشارت به یک سنت الهی در همه قرون و اعصار است که هر جا مستضعفان تحت سلطه زورمندان قرار گیرند، اراده خداوند بر این قرار گرفته است که زمانی فرا می رسد که اینها طعم شیرین پیروزی حق بر باطل را می چشند و سرانجام حکومت و رهبری زمین به آنها اعطا می شود.
1. موقعیت این آیه در قرآن
این کلام الهی در حالی بیان شده است که خداوند قبل از آن خبر از استکبارورزیدن و سلطه گری فرعون در روی زمین می دهد. او برای تثبیت پایه های حکومت خود، به تفرقه مردم مصر پرداخت و آنها را به دوگروه «سبطی » و «قبطی » تقسیم کرد. تمام امکانات رفاهی، ثروتها و پستهای حساس را در اختیار قبطیان قرار داد و سبطیان که مهاجران بنی اسرائیل بودند، در نهایت فقر و محرومیت به سر می بردند و تمام کارهای دشوار به عهده آنها بود. همچنین برای جلوگیری از تقویت بنی اسرائیل نسل ذکور آنها را از بین می برد، و به تعبیر قرآن در یک جمع بندی، او از مفسدان بود. ( انه کان من المفسدین ) خداوند بعد از ترسیم حکومت فرعون، این آیه محل بحث را بیان می کند سپس به داستان حضرت موسی، علیه السلام، و مقابله او با فرعون و بالاخره پیروزی حق بر باطل می پردازد.
2. فضای نزول این آیه
این آیه در سوره قصص - که از سوره های مکی است - مذکور است و بنا بر قول بعضی در سال یازدهم هجری نازل شده است، یعنی در زمانی که مسلمانان در حال گذراندن دوران سخت شکنجه ها و آزار قریش اند و محاصره اقتصادی را سپری کرده اند و دو تن از حامیان پیامبر اسلام ، صلی الله وعلیه وآله، - ابوطالب و خدیجه - از دنیا رفته اند و سفر تبلیغی پیامبر اسلام ، صلی الله وعلیه وآله، به طائف نیز با شکست روبرو شده است، و در نتیجه نهایت ضعف و ناامنی بر مردم مسلمان سایه افکنده است و ممکن است یاس و ناامیدی برآنها چیره شود. خداوند ماجرای ظلم فرعون و قیام حضرت موسی، علیه السلام، را بازگو می کند تا یاس آنها به امید مبدل شود و بدانند که بعد از هر شدتی فرجی است و اراده الهی بر تمام اراده ها غالب می گردد.
3. مستضعفان چه کسانی هستند؟
واژه «مستضعف » که از ماده «ضعف » است، به کسی گفته می شود که بر اثر ستم ستمگران به حالت ضعف کشیده شده باشد.
این ضعف می تواند ناشی از اختلاف طبقاتی جامعه یا تعداد کم نیرو، یاء نداشتن تجهیزات دفاعی، یا نداشتن رهبری آگاه و شجاع باشد و در بعضی مواقع این ضعف، ضعف فرهنگی و عقیدتی است.
در مقابل اینها، مستکبران و اشرافی هستند که برتری جویی و ظلم و ستم را پیشه خود ساخته اند و با هر وسیله ای که بتوانند، مستضعفان را تحت سلطه خود قرار می دهند.
بااستفاده ازآیات الهی، مستضعفان به دو گروه تقسیم می شوند:
گروه اول: مستضعفان بی گناه و ماجور
گروه دوم: مستضعفان گنهکار و غیرماجور
گروه اول کسانی هستند که به هر علتی، قدرت مقابله با دشمن را ندارند و راهی برای فرار از سلطه زورمندان نیز برایشان ممکن نیست، به همین جهت چنین گروهی نه تنها گنهکار نیستند، بلکه صبر در برابر فشارها و سختیهایی که از جانب دشمنان بر آنها تحمیل می شود، اجر و پاداش الهی را هم به همراه دارد.
نمونه این گروه، مسلمانان صدر اسلام هستند که خداوند خاطرات قبل از هجرت را به یاد آنها می آورد و می فرماید:
«و اذکروا اذانتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم الناس فاویکم و ایدکم بنصره و رزقکم من الطیبات لعلکم تشکرون » ( 2 )
به یاد آورید زمانی که شما گروه کمی بودید که در روی زمین شما را به ضعف کشانده بودند، می ترسیدید که مردم شما را بربایند ، ولی او شما ر را پناه داد و یاری کرد و از روزیهای پاکیزه بهره مندتان ساخت، تا شاید شما شاکر شوید.
این گروه ظلم پذیر نیستند، بلکه مشکل اینها نداشتن یاور و رهبری است که آنها را ازاین ظلم و ستم برهاند. به همین جهت قرآن برای ترغیب به یاری اینهامی فرماید:
«و مالکم لاتقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنااخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا» ( 3 )
چرا شما در راه خدا و در راه زنان و مردان مستضعف نمی جنگید؟ آن کسانی که می گویند: خدایا! ما را از این شهری که اهل آن ستمگرند خارج کن، و برای ما از طرف خود، سرپرستی قرار ده، و از جانب خود، برای ما یاوری معین فرما.
از این آیه استفاده می شود که تنها چاره اینها برای رهایی از دشمن، دست به دعا بردن در پیشگاه الهی بود، خداوند نیز مسلمانان را برای یاری آنها ترغیب می کند، چون اینها در صورت داشتن یاور، از جهاد و مبارزه در راه خدا هراسی ندارند.
خصوصیت دیگر این گروه این است که اینها با وجودی که از نظر جمعیت و قدرت، ضعیف هستند اما دارای روحیه ای محکم و ایمانی قوی اند، به گونه ای که هیچگاه در برابر مستکبران و طعنه های آنها خود را نمی بازند. همچنان که خداوند در وصف مستکبران و مستضعفان زمان صالح پیامبر، صلی الله وعلیه وآله، می فرماید:
«قال الملاء الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا لمن امن منهم اتعلمون ان صالحا مرسل من ربه قالوا انا بما ارسل به مؤمنون] قال الذین استکبروا انا بالذی امنتم به کافرون » ( 4 )
اشراف متکبر قوم او ( صالح، علیه السلام ) خطاب به مستضعفانی که ایمان آورده بودند گفتند: آیا یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ آنها گفتند: ما به آنچه که به وسیله او فرستاده شده ، ایمان داریم. مستکبرین گفتند: ما به آنچه که شما به آن ایمان آورده اید، کافریم.
همان طور که مشاهده می شود ملامت و طعنه مستکبران در ایمان راسخ آنها اثری نمی گذارد و به صورت صریح آنچ . . .

بپرس