مستعلی

/mosta~elli/

لغت نامه دهخدا

مستعلی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استعلاء. بلند و بلند برآمده. ( منتهی الارب ). مرتفع. || بالارونده. || غلبه کننده. ( اقرب الموارد ). || حروف مستعلی یا استعلاء؛ هفت حرف است از حروف الفبا یعنی : خ ، ص ، ض ، ط، ظ، غ ، ق. و رجوع به مستعلیات و مستعلیة شود. || در اصطلاح احکام نجوم ، کوکبی که استعلا دارد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به استعلاء شود.، مست علی. [ م َ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 38هزارگزی جنوب شرقی کرمانشاه و 3هزارگزی سرجوب. آب آن از رودخانه بایوند و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

مست علی. [ م َ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. 176 تن سکنه دارد. واقع در 35هزارگزی شرق کدکن و سر راه شوسه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

پسر جهانشاه از ترکمانان قراقویونلو بود که از ۸۷٠ تا ۸۷۳ حکومت کرد .
۱- (اسم ) بلند بر آمده. ۲- غلبه کننده قهر کننده . ۳ - ( صفت ) بلند برتر.
دهی در شهرستان کرمانشاهان
دهی در شهرستان تربت حیدریه

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - بلند برآمده . ۲ - غلبه کننده ، قهر کننده .

فرهنگ عمید

۱. بلند.
۲. برتر، غلبه کننده.

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

سلیم
مستعلی: نام پسر مستنصربالله هشتمین خلیفه فاطمی مصر که با پشتیبانی سردار سپاهش امیرالجیوش به تخت خلافت نشست و برادرش نزار را که برگزیده پدرش بود دستگیر و زندانی کرد. . .
مُستعلی از دو کله تشکیل شده، یعنی طلب بلندی یا خواستگار جایگاه برتر. شما نوشتی بلندی و بالا که فقط اعلا هست و مست کلمه دیگر هست که اونهم اعلا منظور از بلندی ارتفاع نیست. اعلا مثل اسمانی هست، روان رو میگه نه جسم.

بپرس