مستهلک

/mostahlak/

مترادف مستهلک: نیست شده، نحوشده، نابود، نابودشده، نابودگردیده، معدوم، ازمیان رفته، پرداخت تدریجی دین

برابر پارسی: فرسوده، ازمیان رفته، نابود، نیست

معنی انگلیسی:
amortized, absorbed

لغت نامه دهخدا

مستهلک. [ م ُ ت َ ل ِ ] ( ع ص ) هلاک کننده و مهلک. || مصرف کننده و تمام کننده مالی را. || کوشنده در کاری با شتاب. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به استهلاک شود.

مستهلک. [ م ُ ت َ ل َ ] ( ع ص ) معدوم و نیست و نابود شده. هلاک و نابود شده. ( از اقرب الموارد ). هلاک شونده. ( غیاث ). || مالی که مصرف شده و تمام شده باشد. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به استهلاک شود. || پرداخته شده به تدریج ( وام ). || بدست بازآمده تدریجاً ( سرمایه اختصاص یافته به امری ). || در اصطلاح عرفا، کسی که فانی در حضرت ذات احدیت است بنحوی که از او اسم و رسم باقی نماند. ( از فرهنگ مصطلحات عرفا ) :
کی باشد و کی لباس هستی شده شق
تابان گشته جمال وجه مطلق
دل در سطوات نور او مستهلک
جان در غلبات شوق او مستغرق.
( منسوب به ابوسعید ابی الخیر ).
- مستهلک شدن ؛ نیست شدن. نابود شدن.
- || بتدریج پرداخته شدن ( قرض ). تدریجاً پایان گرفتن ( وام ).
- || تدریجاً بدست بازآمدن ( سرمایه به کار رفته ).
- مستهلک کردن ؛ نیست و نابود کردن.
- || بتدریج پرداختن.
- || به تدریج بازگرداندن ( سرمایه به کار رفته ).
- مستهلک گردیدن ؛ مستهلک شدن.
- مستهلک گشتن ؛ مستهلک شدن.

فرهنگ فارسی

نیست شده، نابود شده
( اسم ) ۱ - نیست شده نابود گردیده
هلاک کننده و مهلک

فرهنگ معین

(مُ تَ لَ ) [ ع . ] (اِمف . ) نابوده شده ، هلاک شده ، از بین رفته .

فرهنگ عمید

نیست شده، نابودشده.

پیشنهاد کاربران

Depreciate
مستهلک کردن هزینه ها به معنای جبران کردن هزینه ها می باشد.
مصرف کننده
یعنی قبل از پرداخت هرگونه سود باید هزینه کم شود. .

بپرس