مسدود

/masdud/

مترادف مسدود: بست، بسته، بند، سد، گرفته، مقفل

متضاد مسدود: مفتوح، باز، گشوده

برابر پارسی: بسته، بندآمده، گرفته

معنی انگلیسی:
barred, closed, shut, obstructed

لغت نامه دهخدا

مسدود. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از سَدّ. رجوع به سد شود. || بازداشته شده. ( از منتهی الارب ). || استوار کرده و اصلاح نموده. || سدشده و بندشده و بسته شده. ( ناظم الاطباء ). گرفته. بسته. فراز.
- مسدود شدن ؛ سد شدن و بند شدن و بسته شدن. ( ناظم الاطباء ). گرفتن. گرفته شدن.
- مسدود کردن ؛ سد کردن و بند کردن و بستن. ( ناظم الاطباء ). گرفتن. برآوردن. استوار کردن راهی و رخنه ای و امثال آن را.
|| نزد اهل رمل ، شکلی است که یک مرتبه اوزوج و باقی مراتبش فرد باشد، و آن مقابل مفتوح است که یک مرتبه او فرد و باقی آن زوج باشد. و هر کدام از آنها به اول و دوم و سوم و چهارم تقسیم می شوند و از ترکیب آنها نبیره ها بدست می آید. و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.

فرهنگ فارسی

سدشده، بسته شده، استوارکرده وبازداشته شده
( اسم ) ۱ - بسته شده : درحریم حرمتت از سد حفظ ایزدی راه یاجوج حوادث تا ابد مسدود باد . ( وحشی ) ۲ -استوار کرده . ۳- باز داشته شده .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - بسته شده . ۲ - باز داشته شده .

فرهنگ عمید

۱. سدشده، بسته شده.
۲. [قدیمی] استوارشده.
۳. [قدیمی] بازداشته شده.

مترادف ها

closed (صفت)
محرمانه، فراز، مسدود، بسته، محصور

shut (صفت)
مسدود، بسته

barred (صفت)
مسدود، بسته

فارسی به عربی

اغلق , مغلق

پیشنهاد کاربران

مسدود کرد ب زبان انگلیسی
مسدود کرد ب زبان انگلیسی چطور نوشته میشود
مسدود ب زبان انگلیسی چ می شود و چطور انگلیسی نوشته میشود
این واژه از ریشه سد فارسی است که بر وزن مفعول عربی رفته
چفت و بست ( بسته به گزاره همراه با کارواژه های شدن، زدن و کردن )
�چفت و بست� را می توان همچنین با اندک چشم پوشی، جایگزین واژه ی از ریشه انگلیسی �بلوکه� نمود؛ نمونه:
سه هموند حزب نامور به �جمهوری خواه� در مهستان نمایندگان �یانکی� ها، در نامه ای از �آنتونی بلینکن�، وزیر امور بیرونی این کشور خواستند تا گمانه ی آزاد شدن یک میلیارد دلار پول چفت و بست شده ( بلوکه شده ) ایران در کره جنوبی بود را باز نماید ( توضیح دهد ) .
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر هفتم فروردین ماه ۱۴۰۰
https://www. behzadbozorgmehr. com/2021/03/blog - post_508. html

شاید بهترین جایگزین واژه بن کردن ک در انگلیسی و پارسی یکی هست و درپارسی بند کردن میباشد بهترین باشد یادمه پدرم همیشه وقتی میگفت دهن بچه رو ببند میگفت دهن بچه رو بن کن
همه واژه عربی در فارسی اگهر به راستی عربی باشند اضافی اند و جز زشتی و ناتوانی زبان در پی ندارند
به جای این واژه می توان از واژه بسته بهره برد
راه مسدود است
راه بسته است

بپرس