مسیح

/masih/

معنی انگلیسی:
messiah, christ, anointed, [o.s.] anolnted

فرهنگ اسم ها

اسم: مسیح (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: masih) (فارسی: مسيح) (انگلیسی: masih)
معنی: لقب حضرت عیسی ( ع )، ( = عیسی ) ( اَعلام ) ) لقب حضرت عیسی ( ع ) که به قولی به معنی «دوست و بسیار پیمایش کننده ی زمین» است، [در قاموس کتاب مقدس آمده عیسی ملقب به مسیح است زیرا که از برای خدمت به خدا معین و قرار داده شده است]، عیسی، ) مسیح تهرانی ( = میرزا مسیح مجتهد استرآبادی ) : [، قمری] روحانی شیعه ی ایرانی، از مجتهدان بانفوذ تهران در زمان فتحعلیشاه که به تقاضای روسها به عراق تبعید شد، ( = عیسی ) ( در اعلام ) لقب حضرت عیسی ( ع ) که به قولی به معنی ' دوست و بسیار پیمایش کننده ی زمین ' است، ( در قاموس کتاب مقدس آمده عیسی ملقب به مسیح است زیرا که از برای خدمت به خدا معین و قرار داده شده است )، منجی، نجات دهنده، لقب عیسی ( ع )
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عبری، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

مسیح. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) مرد بسیارجماع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مردی کثیرالجماع. ( دهار ). || مرد ممسوح نیم روی که چشم و ابرو نداشته باشد. ( ناظم الاطباء ). آن که یک چشم و یک ابرو نداشته باشد. ( آنندراج ) ( غیاث ) ( دهار ). نیمه روی ساده و مالیده ممسوح که چشم و حاجب ندارد. ( منتهی الارب ). || دروغگوی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث ). || مالیده به روغن و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). روغن مالیده شده. ( فرهنگ نظام ).چیزی مالیده. ( دهار ). || مرد بسیار سیر وسفر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مِسّیح. بسیار پیمایش کننده زمین. ( آنندراج ) ( غیاث ). آن که زمین را مساحت کند. ( دهار ). || رجل مسیح القدمین ؛ مردی که پایهای وی برابر باشد. ( ناظم الاطباء ). || پاره ای از زر و نقره سوده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پاره نقره و زر بی سکه که سکه اش فرسوده شده باشد. ( آنندراج ) ( غیاث ). پاره ای از نقره روشن. درم بی نقش. ( دهار ). درم سائیده بی نقش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سیم گداخته. ( مهذب الاسماء ). || دوست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث ) ( مهذب الاسماء ). || دستار درشت و ستبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مندیل درشت. ( دهار ). دستار درشت. ( مهذب الاسماء ). || خوی و عَرَق. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خوی. ( دهار ). || ارش دست. ( مهذب الاسماء ). || متبرک آفریده. ( منتهی الارب ). تبرک آفریده. ( ناظم الاطباء ). || شوم آفریده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

مسیح. [ م َ ] ( اِخ ) نام دجال بدان جهت که شوم و نافرجام است یا نیمه روی آن ممسوح که چشم و ابرو ندارد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مِسّیح. ( منتهی الارب ). لقب دجال بدان جهت که دروغگوی است و یک چشم و یک ابرو ندارد. ( آنندراج ) ( غیاث ). دجال. ( دهار ). رجوع به دجال شود.

مسیح. [ م َ ] ( اِخ ) نام حضرت عیسی ( ع ) بدان جهت که متبرک آفریده شده. ( ناظم الاطباء ).لقب حضرت عیسی علیه السلام ، زیرا که آن حضرت دوست حق بودند و از باعث تجرد اکثر به سیر و گشت می بودند. ( آنندراج ) ( غیاث ). عیسی علیه السلام. ( دهار ). لقب حضرت عیسی است که یکی از پیغمبران بنی اسرائیل است. موافق کتب عهد عتیق هر پادشاه یهود مسیح بود یعنی وقت نشستن بر تخت به دست پیغمبر کاهن بزرگ زمان خود روغن مالی میشده و انبیاء بنی اسرائیل پیش گوئی کرده بودند که مسیح ( پادشاه ) بزرگی از یهود خواهد برخاست که باعث نجات ایشان خواهد شد. ایشان حضرت عیسی را برای این قبول نکردند که شاه نبود و به دست پیغمبر یا کاهنی روغن مالی نشده بود و فلسطین را هم از دست رومیها آزاد نکرد، مقصود از پیش گوئی انبیاء، پادشاه باطن و نجات دهنده روح مؤمنین بوده که صفت یک پیغمبر است و یهود شاه ظاهری فهمیدند. ( فرهنگ نظام ). عیسی ( ع ) به مسیح ملقب گشته ، زیرا که از برای خدمت و فدا معین قرار داده شده است. ( قاموس کتاب مقدس ). این کلمه و کلمه مسیحا در تورات به پادشاهان و پیغامبران و هر کس که رسالتی از غیب داشته اطلاق میشده و در میان عیسویان وقتی مسیح یا مسیحا گویند مراد عیسی بن مریم است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مسیح کلمه ای است مأخوذ از عبری «ماشیاخ » به معنی منجی و نجات دهنده و آمدنش به ملت یهودوعده داده شده است و به عقیده عیسویان همان حضرت عیسی ( ع ) است. ( از دائرة المعارف کیه ). مؤلفان اسلام در اصل کلمه مسیح اختلاف بسیار دارند. فیروزآبادی ( متوفی به سال 816 هَ.ق. ) صاحب قاموس در این موضوع 56 قول را در کتاب «بصائر ذوی التمییز فی لطایف الکتاب العزیز» نقل کرده گوید: در اشتقاق مسیح اختلاف است و بعضی آن را سریانی و اصلش را «مشیحا» دانسته اند و عرب آن را معرب کرده است.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

لقب حضرت عیسی ( ع ) پیغمبر مسیحیان.
ابن الحکم نام طبیبی است که ابن البیطار در مفردات از او روایت آرد

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - کسی که با روغن مقدس مسح شده باشد. ۲ - مرد بسیار سفر. ۳ - (اِ. ) نام حضرت عیسی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَسِیحُ: لقب حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و علیه السلام (مسیح به معنای ممسوح (مسح شده)است و اگر آن جناب را به این نام نامیدند ، به این مناسبت بوده که آن جناب ممسوح به یمن و برکت و یاممسوح به تطهیر از گناهان بوده و یا با روغن زیتون تبرک شده ممسوح گشته ، چون ان...
معنی کَلِمَةٍ: کلمه (نوع خاصی از کلمه، در قرآن فعل خدا را کلمه نامیده برای این است که فعل او بر وجود او دلالت میکند درست شبیه کلمه که بر وجود صاحب خود دلالت می کند . لذا نامیدن حضرت مسیح علی نبینا و علیه السلام،درقرآن کریم به عنوان کلمه خدا این است که چون آفرینش ا...
معنی کَلِمَتُنَا: کلمه ما( در قرآن فعل خدا را کلمه نامیده برای این است که فعل او بر وجود او دلالت میکند درست شبیه کلمه که بر وجود صاحب خود دلالت می کند . لذا نامیدن حضرت مسیح علی نبینا و علیه السلام،درقرآن کریم به عنوان کلمه خدا این است که چون آفرینش او بر ذات خدای ت...
معنی عُزَیْرٌ: عزیر که یهود او را به زبان عبری عزرا میخواند، همچنانکه نام یسوع وقتی از عبری به عربی وارد شده به صورت کلمه عیسی درآمده ، و بطوری که میگویند کلمه یوحنا ی عبری در عربی یحیی شده است . و این عزرا همان کسی است که دین یهود را تجدید نمود ، بخت النصر مردان ی...
تکرار در قرآن: ۱۱(بار)
«علیه السلام». این لفظ لقب حضرت عیسی بن مریم است که یازده بار در قران مجید بکار رفته و در باره آن در «عیسی» سخن گفته‏ایم به آنجا رجوع شود.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:عیسی (ع) (ح ۶پ م ـ۳۰م)

مترادف ها

christ (اسم)
مسیح، عیسی

فارسی به عربی

مسیح

پیشنهاد کاربران

مسیح: این واژه در زبان آرامی مِشیاخ و در عبری ماشیاخ خوانده می شده و به معنی مالیدن بوده است. به این معنی که در آیین یهود، بر سر کسی که می خواست روحانی شود و یا توسط یک پیامبر بر سر کسی که ( به باور ادیان ) از سوی خداوند به پیامبری برگزیده می شد، روغن ریخته می شد که بیش تر هم روغن زیتون بوده؛ به دلیل فراوانی آن در سرزمین سوریه، اسرائیل و فلسطین کنونی؛ مسیح به معنی کسی بود که ( که به باور انجیل ) خدا او را برای انجام دادن کارهای مهمی برگزیده است. روغن مسح روی موی سرش ریخته می شد و ریش هم به آن آغشته می شد و نماد شادی، رستگاری، سخنان شیرین و مهرانگیز و نیرویی بود که خدا به آن فرد داده است؛ در واقع چون در سرزمین های خاوری، از دیرباز روغن برای روشن کردن چراغ به کار می رفته و سوخت اصلی آن بوده، بر سر کاهن یا پیامبر نیز روغن ریخته می شد تا نشان داده شود که او نیز مانند چراغ می سوزد تا به مردم روشنایی ایمان بدهد؛ ولی چون عیسی ( به باور مسلمانان و مسیحیان ) توسط خدا برگزیده شد تا از سویی بنی اسرائیل را از بدبختی هایی که داشت رهایی دهد و از سوی دیگر پیامبر همه ی انسان ها ( چون بدون پدر زاده شد تا به قوم خاصی نسبت داده نشود ) در همه ی زمان ها ( چون به باور مسیحیان و مسلمانان توسط خداوند به آسمان ها برده شد و کشته نشد ) باشد، از این رو، مسیح یعنی کسی که خدا روغن بر سرش ریخته، نامیده شد.
...
[مشاهده متن کامل]

در پارتی و مانوی و پهلوی به مسیح، مشیها mashihA و ییشع yeyshoa گفته می شد و واژه ی آریامان در مانوی لقب عیسی مسیح بوده است؛ همچنین واژه ی ایسپیختان ispixtAn ( درخششش، درخشندگی، شکوه، عظمت، جلال ) در مانوی برای مسیح به کار می رفته است؛ و عبارت: ییشع اریمان yeyshoa aryamAn ( مسیح دوست ماست ) در نوشته های مانوی آمده است.
در زبان سغدی به عیسی مسیح، ییشو مشیها yishu - mashihA گفته می شد و عبارت: ویتاپ آمنده vitAp - Amande ( تابش، تجلی ) برای ظهور مسیح به کار رفته است.

در پارسی باستان نام مسیح چه آورده شده است؟
بسیاربسیارعالی
چراغ چرخ چهارم . [ چ َ / چ ِ غ ِ چ َ خ ِ چ َ رُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از عیسی علیه السلام . ( از شرفنامه ٔ منیری ) . کنایه از عیسی بن مریم . || خورشید. ( شرفنامه ٔ منیری ) . کنایه از خورشید جهان افروز.
کلمه ( مسیح ) به معنای ممسوح است . و اگر آن جناب را به این نام نامیدند، به این مناسبت بوده که آن جناب ممسوح به یمن و برکت بوده و یا برای این بوده که آن جناب ممسوح به تطهیر از گناهان بوده و یا با روغن زیتون تبرک شده ممسوح گشته ، چون انبیاء روغن زیتون به خود می مالیدند و یا بدین جهت است که جبرئیل بال خود را در هنگام ولادت آن جناب بر بدن او مالیده تا از شر شیطان محفوظ باشد و یا برای این بوده که آن جناب همواره دست بر سر ایتام می کشیده و یا برای این بوده که دست بر چشم اشخاص نابینا می کشیده و آنان را بینا می کرده و یا بدین جهت مسیحش خواندند که دست بر بدن هیچ بیماری نمی کشیده مگر آنکه شفا می یافته ، اینها وجوهی است که در وجه تسمیه عیسی بن مریم ( علیهماالسلام ) به مسیح ذکر کرده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

لیکن آن وجهی که می توان بدان اعتماد نمود این است که لفظ مسیح در ضمن بشارتی که جبرئیل به مادرش داده بود آمده ، و قرآن آن بشارت را چنین حکایت نموده : ( ان اللّه یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی بن مریم . . . ) ، پس قبل از آنکه آن جناب کوری را بینا کند و یا بیماری را شفا دهد و اصولا به حکم این آیه قبل از ولادت ، مسیح نامیده شده بود.
و کلمه ( مسیح ) عربی کلمه ( مشیحا ) ی عبری است که در کتب عهدین عبری زبان آمده و بطوری که از آن دو کتاب استفاده می شود، رسم بنی اسرائیل چنین بوده که هر پادشاهی تاجگذاری می کرده ، از جمله مراسم تاجگذاری این بوده که کاهنان او را با روغن مقدس مسح می کردند
تا سلطنتش مبارک شود و بدین مناسبت پادشاه را مشیحا می گفتند، که یا به معنای خود شاه است و یا به معنای مبارک است .
و نیز از کتب بنی اسرائیل استفاده می شود که عیسی ( علیه السلام ) را از این جهت مشیحا نامیدند که در بشارت آمدنش خوانده بودند، او به زودی در بنی اسرائیل ظهور می کند و او بر ایشان حکم می راند و منجی ایشان است ، از آن جمله عبارت انجیل لوقا است که این معنا از آن به خوبی استفاده می شود، درآنجا می گوید: وقتی فرشته مریم در آمد و گفت : سلام برای تو ای کسی که سرشار از نعمت ربی ، از نعمت مبارک او، و تو در میان زنان ، زنی مبارک هستی ، مریم وقتی فرشته را دید معطل ماند که چه بگوید و این سلام که او کرد چه معنا دارد، فرشته گفت : ای مریم مترس که به نعمتی از ناحیه خدا ظفر یافتی و تو به زودی حامله می شوی و پسری میزائی و نامش را یسوع می گذاری و این به زودی مردی عظیم می شود که حتی او را پسر خدای علی می خوانند و رب به او کرسی داوود پدرش را خواهد داد و تا ابد بر بیت یعقوب حکمرانی خواهد نمود و ملک او آخر ندارد.
پس یهودیان از این بشارت فهمیدند که پیغمبری که مژده اش را داده اند حکمرانی خواهد کرد و به همین جهت و به این بهانه بود که یهودیان از قبول دعوت و نبوت عیسی بن مریم ( علیهماالسلام ) تعلل ورزیدند، چون در عیسی بن مریم سلطنتی ندیدند و تا چندی که آن جناب در بین ایشان بود به سلطنت نرسید. و باز به خاطر وجود این عبارت در آن بشارت بود که بعضی از علمای نصارا و به تبع آنان بعضی از مفسرین اسلام در مقام توجیه بر آمده و گفته اند: منظور از ملک و سلطنت عیسی ( علیه السلام ) ملک معنوی است نه سلطنت ظاهری و صوری .
مؤ لف قدس سره : این توجیه بعید نیست : از این جهت در عبارت بشارت ، آن جناب را مسیح یعنی مبارک نامیدند، که بطور کلی روغن مالی کردن در اعتقاد بنی اسرائیل برای تبرک انجام می شده . و موید آن آیه زیر است که می فرماید: ( قال انی عبد اللّه ، آتانی الکتاب و جعلنی نبیا، و جعلنی مبارکا اینما کنت ) .
معنای کلمه ( عیسی )
و اما کلمه ( عیسی ) در اصل ( یشوع ) بوده که هم به معنای مخلص تفسیر شده و هم به معنای منجی و در بعضی از اخبار به کلمه ( یعیش زنده می ماند ) تفسیر شده و این با نامی
که برای فرزند زکریا نهاده ، یعنی نام ( یحیی زنده می ماند ) مناسب تر است ، چون قبلا هم گفته بودیم که بین این دو پیامبر از هر جهت شباهتی برقرار بوده ( شباهت تام ) ( تفسیر المیزان )

درجایی دیده ام که نوشته بو مسیح یعنی مبارک.
اسم پدربزرگم مسیح بوده و واقعا سلیقه پدر و مادرش رو تحسین میکنم
واژه ی مسیح از واژه ی مسیحا، از واژه ماشیحا در زبان سریانی، از واژه ی ماشیخا در زبان فارسی قدیم معادل شیخ ما و مولانا گرفته شده است.
😊اصلا اون چیزی که میخواستم نبود
باوری باستانی است در ادیان مبنی بر آمدن نجات دهنده در دوران مختلف .
در دین یهود مشیا، در دین عیسویان مسیح و در دین زرتشت سوشیانت گفته میشود .
( میم ) در اول کلمه مشیا و مسیح همان آب و ماء است و در سوشیانت همان سو است
پاک نهاد
مسح شده توسط خدا اولین شخص در مسیحیت و یکی از پیامبران اولوالعزم در اسلام و به عقیده شیعیان کسی که همراه مهدی نجات دهنده خواهد امد و دجال رو خواهد کشت

حضرت علی علیه السلام نفس پیامبر است به شهادت قرآن . آیه ۶۱سوره أل عمران .
علی ‏اکبر بابازاده
1ـ در سال دهم هجرت گروهی از نصاراى نجران به نمایندگی از سوى مسیحیان به مدینه آمده، و گفتند: دین شما چه فضیلتی بر دین ما دارد؟ و چرا ما به شما مسلمانان �جزیه� بدهیم؟
...
[مشاهده متن کامل]

پیامبر اسلام، دلایل زیادى در جامعیت و تکامل اسلام بیان داشتند، ولی تعصب و هواهاى نفسانی نگذاشت افراد مزبور حقایق اسلام را از زبان پیامبر بزرگ ما بپذیرند، در این هنگام آیه زیر براى داورى میان دو گروه نازل شد:
�فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل: تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الکاذبین� آیه ۶۱سوره أل عمران . ( 1 )
هرگاه بعد از علم و دانشى که درباره مسیح به تو رسیده، باز کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو �بیائید ما و شما در برابر یکدیگر با فرزندان و زنان و نفوس خود مباهله نموده، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم�.
رسول گرامی اسلام پس از دریافت این آیه �نصاراى نجران� را به �مباهله� دعوت کرد، قرار شد در روز معینی هر دو گروه با افراد خود به مباهله بیایند، و همدیگر را نفرین کنند، تا خداوند گروه باطل را نابود سازد.
روز موعود فرا رسید، و نصارا را دیدند پیامبر اسلام با �امام حسن و حسین و حضرت فاطمه و حضرت امیر المومنین� علیهم السلام بیرون آمد، و آن چنان عظمت و بزرگوارى اهل بیت آنان رامرعوب ساخت که گفتند � اگر اینان از خدا بخواهند که کوهها را نابود سازد هر آینه مستجاب مى‏گردد� ( 2 ) و لذا از مباهله خوددارى نموده، و آماده پرداخت �جزیه� شدند.
آنچه از این آیه و قضیه تاریخی به بحث ما مربوط است این که: خداوند متعال �حسنین� را فرزندان رسول خدا معرفی نموده و فاطمه زهرا علیها السلام را اسوه زنان بیان داشته، و �امیر المومنین� علی علیه السلام را �نفس پیامبر� آورده است که ارزش وجودى علی را می رساند، و نشان می دهد که جایگاه علی و مقام وى، جایگاه و مقام پیامبر است !!
خوشبختانه اکثر مفسرین قریب به اتفاق اعم از شیعه و سنی به این حقیقت اعتراف کرده ‏اند و مورخین و محققین اهل سنت در کتابها و سیره‏ هاى خویش به این موضوع اشاره نموده و على علیه السلام رانفس پیامبر خوانده‏اند، که شما خوانندگان عزیز مى‏توانید مراجعه فرمائید . ( 3 ) .
�احمد بن حنبل� در مسند خود می ‏نویسد: گروهی از نمایندگان قوم �ثقیف� به حضور پیامبر خدا آمدند، و مذاکراتی را با آن حضرت انجام داده، ولى در گفتار خویش سرسختى نشان دادند، رسول گرامی اسلام خطاب به آنان فرمودند:
�لتسلمن، او لا بعثن الیکم رجلا منى عدیل نفسى، فلیضربن اعناقکم و لیسبین ذراریکم و لیاخذن اموالکم� قال عمر: فما تمنیت الامارة الا یومئذ و جعلت انصب له صدرى رجاء ان یقول: هو هذا. فالتفت فاخذ بید على و قال: �هو هذا� مرتین. � ( 4 )
یا اسلام را بپذیرید، و یا مرد بزرگوارى را که از من است، و مساوى من مى‏باشد به سوى شما خواهم فرستاد، او در صورت جنگ کردن گردن شما را مى‏زند، و زنانتان را اسیر مى‏گیرد، و اموالتان را به نفع اسلام تصرف مى‏نماید، �عمر بن خطاب� مى‏گوید: من هرگز مقام فرماندهى را آرزو نکردم، جز در این روز، و با خود مى‏گفتم: اى کاش پیامبر خدا مرا به این کار منصوب کند، ولى او دست روى على علیه السلام گذاشته و فرمود: آن شخص همین مرد بزرگوار است، و این را دو بار متذکر شد.
این حدیث را به صراحت على علیه السلام را نفس پیامبر و مساوى با وى معرفى مى‏کند.
پی ‏نوشتها:
. 1 سوره آل عمران آیه 61
. 2 �هذه وجوه لو اقسمت على الله ان یزیل الجبال لازالها�
. 3 کامل ابن اثیر ج 2 ص 293، صحیح مسلم ج 7 ص 120، تفسیر طبرى ج 3 ص 192، مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 185، سنن ترمذى فى فضائل على، و تاریخ الخلفاء سیوطى ص 65، احقاق الحق ج 3 ص 46 تفسیر فخر رازى ج 8 ص 85، جامع الاصول ج 9 ص . . . 470
. 4 مسند احمد بن حنبل کتاب الفضائل لعلى ( ع ) بنقل از ابن ابى الحدید ج 9 ص 167 خبر الثانى .
آفتاب ولایت ص 76

پاک
مسیح از ریشه مَسْح و به معنای پاک شده می باشد. . . بر وزن فعیل. . . که اسم خود بنده هم هست و خیییلی هم دوسش دارم و بهم میاد واقعا. . . اما واقعا برای بعضی افراد و ثبت احوال متاسفم که با گرفتن پول برای دختران نیز قرار میدهند! با سپاس ازشما
مسیح از مسح میاد به منای لمس شدن و یعنی اینکه وقتی کودک در حال به دنیا آمدن است فرشته ها لمسش میکنند
به معنی پاک
مسیح یعنی منجی. نجات دهنده
قبل از اینکه پسر دار بشم همیشه اسم مسیح رو دوست داشتم. الانم که خدا یدونه پسر بهم داده اسمش مسیح گذاشتم واقعا دوست دارم اسمش رو خییییلی هم اسمش بهش میاد
یه روز رفته بودم بیرون وقتی صداش زدم یه خانومی بود با شوهرش برگشت گفت ببخشید اسم پسرتون چیه. منم گفتم مسیح😍😍😍
در فارسی به معنی پاک
این واژه در زبان آرامی مِشیاخ و در عبری ماشیاخ خوانده می شده و به معنی مالیدن بوده. به این معنی که در آیین یهود، بر سر کسی که می خواست روحانی شود و یا توسط یک پیامبر بر سر کسی که از سوی خداوند به پیامبری
...
[مشاهده متن کامل]
برگزیده می شد، روغن ریخته می شد که بیش¬تر هم روغن زیتون بوده؛ به دلیل فراوانی آن در سرزمین سوریه، اسرائیل و فلسطین کنونی؛ مسیح به معنی کسی بود که خداوند بزرگ او را برای انجام دادن کارهای مهمی برگزیده. روغن مسح روی موی سر ریخته می شد و ریش هم به آن آغشته می شد و نماد شادی، رستگاری، سخنان شیرین و مهرانگیز و نیرویی بود که خداوند به آن فرد داده است؛ در واقع چون در سرزمین¬های خاوری، از دیرباز روغن برای روشن کردن چراغ به کار می رفته و سوخت اصلی آن بوده، بر سر کاهن یا پیامبر نیز روغن ریخته می شد تا نشان داده شود که او نیز مانند چراغ می سوزد تا به مردم روشنایی ایمان بدهد؛ ولی چون عیسی توسط خداوند برگزیده شد تا از سویی بنی اسرائیل را از بدبختی هایی که داشت رهایی دهد واز سوی دیگر پیامبر همه ی انسان¬ها ( چون بدون پدر زاده شد تا به قوم خاصی نسبت داده نشود ) و در همه ی زمان¬ها ( چون به باور مسیحیان و مسلمانان توسط خداوند به آسمان¬ها برده شد و کشته نشد ) باشد، از این رو، مسیح یعنی کسی که خداوند روغن بر سرش ریخته نامیده شد.

ازکلمه مسح به معنی پاک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس