مشتاق وار

لغت نامه دهخدا

مشتاق وار. [م ُ ] ( ق مرکب ) مشتاق مانند. آرزومندانه :
گفت روزی میشدم مشتاق وار
تا ببینم در بشر انوار یار.
مولوی ( مثنوی چ خاور ص 169 ).

فرهنگ فارسی

مانند مشتاق آرزومندانه : گفت روزی میشدم مشتاق وار تا ببینم در بشر انوار یار . ( مثنوی )

پیشنهاد کاربران

بپرس