مشروع
/maSru~/
مترادف مشروع: حلال، روا، شرعی، قانونی، مجاز
متضاد مشروع: نامشروع
برابر پارسی: روا، دینی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) آنچه موافق شرع باشد چیزی که طبق شرع جایز باشد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
درست، مقتضی، بجا، منصف، بامروت، منصفانه، مستحق، بی طرف، فریور، عادل، با عدالت، باانصاف، مشروع
حقیقی، ذیحق، قانونی، محق، مشروع، دارای استحقاق
مجاز، روا، قانونی، مشروع، حلال، داتایی، بربستی
وفادار، صادق، ثابت، پا بر جا، وظیفه شناس، با وفا، امین، مشروع
شرعی، قانونی، حقوقی، مشروع
درست، قانونی، مشروع، برحق، حلال زاده
مجاز، روا، حراجی، قانونی، مشروع، حلال
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مشروع دارای دو معنی است:
۱ - هر چه که موافق شرع باشد
۲ - هرچه که مخالف شرع نباشد
۱ - هر چه که موافق شرع باشد
۲ - هرچه که مخالف شرع نباشد
عادی - طبیعی - کاری که در دین و اعتقادات جامعه مانعی برای انجام آن وجود ندارد
مشروع وغیرمشروع
در پارسی " داتیک ، روا " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو . "
دادوند = پایبند به قانون، بهنجار قانونی
پسوند "وند" نشانگر پیوند و پایبندی و تعلق است. مانند شهروند
پسوند "وند" نشانگر پیوند و پایبندی و تعلق است. مانند شهروند