دیدگاه 2:
در زبان های هندواروپایی، ساختار بن واژه ها همانند پارسی است که در دیدگاه پیشین به آن اشاره شد.
یک زبان هندواروپایی که همگی می شناسند، انگلیسی است.
همه بن واژه های انگلیسی دارد پسوند بن واژه های "ing" هستند. برای نمونه:
... [مشاهده متن کامل]
reading, eating, running
با زدایش "ing" از پایان آن بن کنونی آن و کارواژه فرمانی این بن واژه نیز ساخته می شود"که در هر دو روش زدایش پسوند بن واژه و فرمانی کردن بن واژه و زدایش ب که خب باز هم همان کارواژه فرمانی است در دیدگاه پیشین دیده می شود"
ما به این بن کنونی می توانیم پسوند و پیشوند هایی بچسبانیم همانند "er" که در پارسی به ریخت "گر، کار، ا" است.
در زبان انگلیسی، شناسه ها پیش از بن واژه ها می آیند، که هستند:"am, are, is".
پس برای نمونه، برای ساختن "می خوانم"، نخست شناسه "م" را در انگلیسی می یابیم که می شود am, سپس بن واژه این کارواژه را در انگلیسی می یابیم که می شود reading. پس کارواژه ای که در انگلیسی کاربرد دارد، به این شیوه است:
am reading
ولی خب باید نام اشاره ( او، من، تو. . . ) را هم در انگلیسی بگذاریم تا درست شود:
i am reading
همه زبان های هندواروپایی به این شیوه هستند، شناسه دارند، بن واژه دارند، بن دارند، ساختار بن واژه دارند، پسوند بن واژه داریم و. . . .
مصدر واژه ای است برابر بن واژه. چرا بن واژه؟ خب اشکارا است که بن واژه، واژه ای است که بن و ریشه است. این، درست است!
همه کارواژه ها ( =فعل ها ) از مصدر ها می آیند و بسیاری از واژگان دارای پیشوند/پسوند، با بن کنونی این بن واژه ها درست می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
می توانیم بگوییم بن واژه ها ریشه بسیاری از واژگان هر زبان هستند.
بن واژه ها تنها کاری را نشان می دهند، هیچ زمان و شماری ندارند.
به کارواژه سازی با بن واژه ها می پردازیم. سه گونه کارواژه داریم:
1 - کارواژه کنونی ( =فعل مضارع )
2 - کارواژه گذشته ( =فعل ماضی )
3 - کارواژه آینده ( فعل آینده )
هر کدام ساختاری ویژه دارند:
کارواژه کنونی= ( می ) بن کنونی شناسه
کارواژه گذشته= ( می ) بن گذشته شناسه
کارواژه آینده=خواه شناسه بن گذشته
این ( می ) ها، می هایی همانند می خورم، می نویسم، می خواهم. . . . هستند که می توانند بیایند و می توانند نیایند و هیچ کاری در کارواژه نمی کنند. برای نمونه می توانیم به جای می خورم بنویسیم خورم، ولی می خورم کمی بهتر است!
بن کنونی و بن گذشته هر کدام به این شیوه ساخته می شوند:
بن گذشته:"ن" پایانی بن واژه را پاک کنید.
بن کنونی:اینجا خوب می شود!اگر بن واژه ای که با آن سر و کار دارید بن واژه ای ساده است و می دانید که برابر چیست، همانند ساختن، پختن، نوشتن، خوردن. . . . به شیوه ساده، با آن کارواژه ای فرمانی ( =امری ) درست کنید، برای نمونه خوردن می شود بخور، پختن می شود بپز و. . . و سپس "ب" نخست آن را بردارید. اگر پس از "ب"، هر کدام از "یا، یو، یی" آمد، برای نمونه اگر بن واژه نخست شما آوردن بود، می شود بیاور که پس از "ب"، "یا" می باشد، اگر اینگونه بود، به جای اینکه "ب" نخست آن را بردارید، "بی" نخست آن را بردارید، پس آوردن میشود بیاور، که می شود آور.
ولی اگر شما داشتید یک بن واژه ای که خیلی شناخته شده نیست و واژه همانندش کم بود، برای نمونه بن واژه هایی از زبان اوستایی با زبان پهلوی - پارسی میانه، روش دیگری دارید که بنیادین تر و اصولی تر و درست تر است. از پایه، هر بن واژه ای از دو بخش درست شده است:
1 - پسوند بن واژه:دن، تن، یدن، یتن، ینیدن، ینیتن
2 - بخش پیش از بن واژه=بن کنونی
اگر شما از بن واژه، پسوند بن واژه را بکاهید، به بن کنونی می رسید. برای نمونه:
کاهیدن - - - کاه و یدن - - - کاه
خواندن - - - خوان و دن - - - خوان
پختن - - - پخ و تن - - - پخ
نوشتن - - - نوش و تن - - - نِوِش
شاید با نگاه کردن به نمونه های بالا، بگویید:"این روش نادرست است، چون بن کنونی واژه پختن پز است و نه پخ و همچنین بن کنونی نوشتن، نویس است و نه نوش"
باید بگویم که، در گذر زمان، بن کنونی این بن واژه دستخوش دگرگونی هایی می شود. برای نمونه، در آموختن و پرداختن و پختن و. . . . ، بن کنونی انها باید آموخ و پرداخ و پخ می شد، ولی از برای چرایی های، به ز دگرش یافتند.
یا در رفتن "ف" و و" جا به جا شده اند.
یا در دانستن، بن کنونی باید دانس می شود ولی "س" پاک شده است. در داشتن و کاشتن در هر دو "ش" به "ر" دگرش یافته است و. . . .
پس اگر شما با بن واژه از زبان پارسی کهن برخوردید، این شیوه بنیادین و اصولی ای و درستی است که در زبان پارسی، بن کنونی بدست می آید.
پس دانستید که بن کنونی و گذشته چیستند.
شناسه چیست؟ "َ م، یم، ی، ید، َند" شناسه ها هستند.
اگر بخواهید بگویید شما خوردید، از شناسه "م" بهره می برید، اگر چند نفر هستید و می خواهید بگویید ما خوردیم، از "یم" بهره می برید، اگر می خواهید بگویید که شنونده خورده است، از "ی" بهره می برید، اگر اگر می خواهید به چند شنونده بگویید که خوردند، از "ند" بهره می برید. . . . . . . . . . . . . .
پس اگر با خوردن می خواهید سه تا کارواژه درست کنید که دوم شخص مفرد باشند، داریم:
کنونی= ( می ) خور ی=می خوری
گذشته= ( می ) خورد ی=خوردی، می خوردی
آینده=خواه ی خورد=خواهی خورد
پیش از این درباره پسوند بن واژه عرض کردم. پسوند بن واژه برای هر بن واژه، یک کاری را بر روی بن کنونی اش انجام می دهد. برای نمونه، در انجامیدن، یدن که پسوند بن واژه است، برابر "دادن" است. یا در "چیمیدن"، یدن پسوند بن واژه است برابر "کردن" که خب "چیم" هم برابر "معنی" است.
پس پسوند بن واژه همیشه یکسان نیست و همه جا برابر یک چیز نیست.
در برخی بن واژه ها داریم:
بن واژه=". . . . . ( کردن/دادن. . . . ) "
می دانیم بن واژه ها برابر بن کنونی پسوند بن واژه هستند. پس داریم:
بن کنونی پسوند بن واژه=". . . . . . ( کردن/دادن. . . . ) "
بن کنونی نمی تواند هیچ کاری روی بخش ( کردن/دادن. . . ) داشته باشد، پس این پسوند بن واژه است که در این بن واژه، برابر کردن یا دادن یا. . . . است.
پس بخش نقطه چین، بخشی است که برابر بن کنونی است، یا به شیوه ای دیگر، بخش پیش از ( کردن/دادن. . . ) برابر بن کنونی و خود آن برابر پسوند بن واژه است.
پس برای نمونه:
آزردن=آزاردن=اذیت کردن - - - آزار=اذیت
چیمیدن=معنی کردن - - - چیم=معنی
رایینیدن=نظم دادن - - - رای=نظم
.
.
.
برای واژه سازی، بن کنونی بن واژه به کارگرفته می شود.
بدرود!
زبان من زبان پهلوانی است هنگامیکه بر پهلوانان آموزش می دهم آنان باید بجای مصدر کابذر بگویند چون ما پهلوانان استیم منبع همین واژگان خود پهلوان شاهین است.
مَصدَر: [دستورِ زبان] بُنواژه، ستاک
مصدر : درگاه، کابذر، دربار. ( زبان شناسی )
این ۱۰ باب کابذران عربی در زبان پارسی دری بسیار کاروُرد دارند. اگر کدام فیلسوف پیدا شد که اینها را به پارسی درست بمیاند ( معنی کند ) بسیار خوب خواهد شد. و اگر زورش نکشید باز ما سرایندگان استیم. چون زمانیکه در افغانستان کتاب ها را چاپ می کنند باز بسیار لاف و پوف می زنند سرایندگان را چنین نقد می کنند گویی که زبان پارسی دری را برای سرایندگان آنان ساخته اند.
... [مشاهده متن کامل]
این گز و این میدان! کی دیننده است؟
و آن فیلسوفان که همچنان قرآن را نقد می کنند. زورشان بر زبان من نمی کشد باز با زبان خدا زور می زنند.
بیایید اینجا زور بزنیم زبان قرآن از کله های شما بسیار زیاد بالا است چون محمد ( ص ) بیسواد یک اشتباه دستوری ندارد، مگر شما درست جمله بندی زبان پارسی را یاد ندارید.
این گز و این میدان تا دانش فلسفی و ساینتستی شما را آزمایش کنیم چون همین واژگان عربی زبان پارسی ما را سست و ناتوان ساخته اند.
👇
۱ - فَعْلٌ / فُعُولٌ:؟
۲ - تَفْعِیلٌ:؟
۳ - مُفَاعَلَة / فِعَالٌ: ؟
۴ - إفْعَالٌ: ؟
۵ - تَفَعُّلٌ: ؟
۶ - تَفَاعُلٌ: ؟
۷ - اِفْتِعَالٌ: ؟
۸ - اِنْفِعَالٌ: ؟
۹ - اِسْتِفْعَالٌ: اِستِفْعَلٌ: ؟
مصدر در کردی چاوگ caveg گفته می شود که می توان آن را ژاویگ گفت.
وقتی آخر کلمه َن ( فتحه و نون ) میاد، میگیم اون کلمه مصدر هست و یک جمله محسوب نمیشه مثل:
خوردن خندیدن نگریستن خوابیدن
با تشکر از همراهی شما
در برگردانده شده ی نبیگ زبان پارسیگ
کارپایه را به جای مصدر به کار برده اند
مصدر در فارسی به سه گونه است :
مصدر مرخم
مصدر جعلی
مصدر کامل
�برگرفته از کتاب دستورکامل فارسی دکتر مرتضی انصار �
مصدر برساخته: مصدر جعلی
دکتر کزازی " مصدر برساخته" را در نوشته های خود به جای " مصدر جعلی " بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۱. 》
در دستور زبان infinitive
در زبانشناسی
مصدر : بنواژه ، برسازه
واژه "مصدر" به معنی "بُن"، "ریشه" و"منشأ" هست. : )
در پهلوی " وچک " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
جای بازگشتن، محل صدور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)