مصرا

/moserran/

فرهنگ فارسی

با اصرار بتاکید : مصرا خواستار شد ..

فرهنگ معین

( مصراً ) (مُ صِ رَّ نْ ) [ ع . ] بااصرار، باتأکید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مِصْرَ: مصر- شهر(در عبارت " ﭐهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ ")
ریشه کلمه:
مصر (۵ بار)

حدّ و مرز میان دو چیز یا دو قطعه زمین. شهر را از آن مِصْر گویند که محدود است در قاموس و اقرب و منجد مصر را شهر معنی کرده نه مملکت. راغب گفته: مِصْر بهر بلد مَمْصُور (محدود) گفته می‏شود در المنجد گفته: مصر شهر قاهره است و به همه مملکت نیز گفته می‏شود. این کلمه پنج بار در قرآن کریم ذکر شده درچهار محل مراد از آن مصر فرعون است و ظاهراً گاهی مراد از آن شهر است مثل . و شاید از . و از . نیز شهر مراد باشد. ولی از . ظاهراً مراد مملکت است. * . این سخن موسی «علیه السلام» به بنی‏اسرائیل است آنگاه که از او عدس، پیاز، گندم و غیره خواستند به قولی مراد از آن مصر معروف بود در اینصورت صرف آن در اثر خفّت است چنانکه راغب گفته و به قولی مراد شهری از شهرها بود یعنی به شهری از شهرها وارد شوید آنچه خواهید بدست آورید.

پیشنهاد کاربران

خیلی اسم قشنگی است اسم من مصرا هست
مُصِراً ؛ با اصرار بتاکید : مصرا خواستار شد . .

بپرس