مصلحات

لغت نامه دهخدا

مصلحات. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مصلحة. داروها که زیان داروی دیگر دفع کنند : چنانکه مداوی حاذق در دفع امراض مذمومه محموده در مسهلات به کار دارد و باز آن را مصلحات واجب داند. ( تاریخ جهانگشای جوینی ). و رجوع به مُصْلِح شود.

فرهنگ فارسی

جمع مصلحه داروها که زیان داروی دیگر دفع کنند .

پیشنهاد کاربران

بپرس