معتمد علی ا

لغت نامه دهخدا

معتمد علی ا. [ م ُ ت َ م ِ دُ ع َ لَل ْ لاه ] ( اِخ ) ( الَ... ) رجوع به ابوالقاسم محمد المعتمد علی اﷲ و اعلام زرکلی ج 3 ص 910 شود.

معتمدعلی ا. [ م ُ ت َ م ِ دُ ع َ لَل ْ لاه ] ( اِخ ) ( الَ... ) احمدبن متوکل علی اﷲ ملقب به المعتمد علی اﷲ مکنی به ابوالقاسم پانزدهمین خلیفه عباسی. پس از قتل مهتدی به سال 256 به خلافت رسید. وی پایتخت را از سامره به بغداد انتقال داد و با آنکه جوانی بی کفایت و عیاش بود مدت نسبةً مدیدی ، یعنی 23 سال خلافت کرد. علت این امر آن بود که برادرش طلحه ملقب به موفق متصدی کارها بود و او مردی کار آمد و با شهامت بود. از وقایع مهم خلافت معتمد شکست یعقوب لیث و مرگ او ( 265 - هَ. ق. ) و از پا در آمدن صاحب زنج و پایان یافتن قدرت او در بصره و توابع آن است. امام حسن عسکری نیز در زمان معتمد رحلت یافت ( 265 هَ. ق. ) معتمد بر اثر افراط در اکل و شرب یا در نتیجه مسموم شدن درگذشت و المعتضدباﷲ به جای وی نشست ( 279 هَ. ق. ). و رجوع به تاریخ اسلام تألیف دکتر فیاض ص 243 و 244 و ترجمه تاریخ یعقوبی صص 541 - 546 و مجمل التواریخ و القصص ص 365و 366 و حبیب السیر و تاریخ الخلفاء سیوطی و الکامل بن اثیرج 7 ص 93 و تجارب السلف ص 189 و اعلام زرکلی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس