مفاعیل

لغت نامه دهخدا

مفاعیل. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مفعول. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مفعول شود.
- مفاعیل خمسه ؛ عبارت از مفعول به ، مفعول معه ، مفعول فیه ، مفعول له و مفعول مطلق است. و رجوع به همین کلمه ها شود.
|| ( اصطلاح عروض ) یکی از اجزاء عروضی است و این از «مفاعیلن » منشعب گردد بدین سان که ساکن سببی که در آخر جزو باشد بیندازند و متحرک آن را ساکن گردانند تا جزو کوتاه شود و «مفاعیلن » به قصر «مفاعیل » شود و آن را مقصور خوانند. ( از المعجم چ دانشگاه ص 52 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مفعول : ۱ - مفعولها . ۲ - یکی از اوزان عروضی است .

پیشنهاد کاربران

بپرس