مقدمهالجیش

لغت نامه دهخدا

( مقدمةالجیش ) مقدمةالجیش. [ م ُ ق َدْ دِ م َ تُل ْ ج َ / م ُ ق َدْ دَ م َ تُل ْ ج َ ] ( ع اِ مرکب ) پیش آهنگ لشکر. ( مهذب الاسماء ). یزک لشکر. ( منتهی الارب ). یزک لشکر و پیشقراول. ( ناظم الاطباء ). گروهی از لشکر که پیشاپیش آن باشد. ( از اقرب الموارد ). لشکری که پیش فرستاده شده باشد. ( غیاث ) ( آنندراج ). طلیعه. طلایه. پیشرو لشکر. چرخچی پیش لشکر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || کسی که از غایت شجاعت پیشرو لشکرباشد. || بزرگ لشکر. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

پیش آهنگ لشکر . یزک لشکر .

فرهنگ عمید

( مقدمةالجیش ) عده ای که پیشاپیش لشکر حرکت کنند، پیشرو لشکر.

پیشنهاد کاربران

بپرس