ملا صالح مازندرانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ملاّ محمد صالح، معروف به ملّاصالح مازندرانی، فرزند ملا احمد بن شمس الدین طبرسی، سروی، مازندرانی است. وی دانشمندی پارسا، زاهد، محقق، جامع معقول و منقول و دارای اخلاق فاضله و صفات حمیده بود. لقبش حسام الدین بود. وی شوهر خواهر علاّمه محمّدباقر مجلسی و داماد ملاّ محمدتقی مجلسی بود.
از تاریخ ولادت او اطلاع دقیقی در دست نیست. او در مازندران به دنیا آمد و پدرش ملا احمد در نهایت فقر و تنگدستی بسر می برد. به همین دلیل ملا محمد صالح به اصفهان هجرت کرده و در یکی از مدارس موقوفه آنجا سکنی گزید، و چون بر اساس وقفنامه آن مدرسه، به طلاب بر حسب درجه علمی آنان شهریه پرداخت می شده است دوران ابتدایی تحصیل را به سختی گذراند تا اینکه با رشد علمی او و شرکت در درس ملا محمد تقی، مجلسی اول (متوفای ۱۰۷۰ قمری) بر همه هم درسان خود برتری پیدا کرد.
ازدواج
ملا محمد صالح که مورد توجه استاد واقع شده بود، با دختر فاضله ایشان به نام آمنه بیگم، که در علوم فقهی به حد کمال رسیده بود ازدواج کرد. از این ازدواج فرزندان عالم و فاضلی متولد شدند، از جمله شش فرزند پسر به نامهای شیخ محمد حسین، شیخ محمد سعید ملخص به اشرف، شیخ محمد هادی، ملا نور الدین محمد، ملا حسین علی و شیخ ملا عبدالباقی. شیخ محمد صالح کتاب شرح معالم را در دوران جوانی خود نوشته و کتاب حاشیه بر معالم را در اواخر عمر شریفش تدوین کرده است. کتاب اصول کافی و روضة الکافی تالیف ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی (متوفای ۳۲۸ قمری) را به طور کامل شرح زده و در آن اعتراضات زیادی بر شرح صدرالمتالهین وارد کرده است. ایشان بر بعضی از قسمتهای فروع کافی نیز شرح زده است. در الذریعة آمده است: «خرج منه شرح کتاب العقل و الجهل و التوحید و الحجة و الایمان و الکفر و الدعاء و الزکاة و الصوم و الخمس و جمیع کتاب الروضة»
فرزندان
شش پسر ملا صالح همه از علماء و شعرای بزرگ زمان خود بوده اند که عالم تر از همه آنان محمد هادی است. به گفتار اعیان الشیعة درباره بعضی از آنان می پردازیم. درباره محمد هادی بن محمد صالح (متوفای ۱۱۲۰ قمری) اینطور آمده است: «عالم فاضل جلیل کان ظریفا حسن الجواب» «یعد من زمرة العلماء و الزهاد و من المع خطاطی الخط النسخ.» مؤلف ریحانة الادب می گوید: «عالمی است ادیب، فاضل، مقدس، جلیل، از مشاهیر فضلای فقها به جهت ترجمه قرآن به مترجم ملقب شده است» او دارای کتابهای شرح کافیه ابن حاجب و ترجمه شافیه و ترجمه قرآن شریف و ترجمه صحیفه سجادیه، شرح بر میراث قواعد علامه و حدود و دیات و شرح تلخیص المفتاح و شرح فروع کافی و غیره می باشد.درباره حسن علی بن ملا صالح مازندرانی (متوفای ۱۱۱۶ قمری) آمده: «کان عالما فاضلا من بیت علم و فضل» درباره محمد سعید اشرف بن صالح (متوفای ۱۱۱۶ قمری): «عالم فاضل ثقة محدث شاعر ادیب کامل رحل من الاصفهان الی الهند» و محمدحسین بن محمد صالح مازندرانی دارای کتابهای قضا و قدر، حاشیه بر معالم و دیوان ملا محمدحسین است. ملا عبد الباقی که در الذریعة به اشتباه ملا علی نقی بن محمد صالح (متوفای ۱۰۸۳ قمری) ذکر شده نیز، دارای دیوان شعری است. برخی فرزندان این بزرگان نیز دارای تالیفاتی بوده اند.
زنان عالمه این خاندان
...

[ویکی اهل البیت] محمد صالح بن احمد بن شمس الدین سروی مازندرانی معروف به ملا صالح مازندرانی از علما و عرفای ادیب قرن یازدهم هجری است. ملا صالح همچون اساتید بزرگوارش محمد تقی مجلسی و شیخ بهائی در پرورش و تربیت عالمانی وارسته نظیر علامه محمدباقر مجلسی (بحارالانوار) و فیض کاشانی نقش بسزایی در رشد و بالندگی فضای علمی در آن دوران ایفا کرد.
محمد صالح بن احمد بن شمس الدین سروی مازندرانی معروف به ملا صالح مازندرانی وی شوهرخواهر علامه محمدباقر مجلسی و داماد ملا محمدتقی مجلسی بود. نویسنده معارف و معاریف می گوید: یکی از فقهای شیعه، دانشمند بزرگ و زاهد مجاهد، ملا صالح بن ملا احمد سروی طبرسی شخصیتی جامع معقول و منقول که در دقت نظر شهرت داشته و شرح اصول و روضه کافی او بهترین گواه این مدعی است. آن چنان محتاط بود که گویند: وی خود می گفته می خواستم فروع کافی را نیز شرح کنم، ولی چون خود را در مرتبه اجتهاد ندیده و این کار به چنان ملکه ای نیاز داشت، از آن صرفنظر نمودم؛ در صورتی که از شرح اصول و روضه اش معلوم است که وی در این فن نیز اطلاعات وسیع داشته است. از پسوند «سروی» برمی آید که احتمالاً اهل ساری مازندران می باشد.
اصل آن بزرگوار از مازندران و نام والدش ملا احمد است و فقر و پریشانی احوال او (ملا احمد) به درجه کمال رسیده بود. ولهذا از نهایت اضطرار روزی به آخوند مرحوم (ملا صالح مازندرانی) فرمود که به جهت تحصیل معاش، به مضمون «ارض الله واسعه» باید تلاش نمود و از من تحمل معاش شما میسر نیست. از جانب من معذورید به هر وجه که خواهید تنقیح امور خود بنمایید.
ملا صالح از مازندران به دارالسلطنه اصفهان تشریف آورد و در آن اوان کما هو الآن، از جانب سلاطین و اعیان به جهت طلاب علوم دینیه مدارس وظایف معین بود و به قدر رتبه به هر کس چیزی می دادند. آخوند چون اول تحصیلش بود در مدرسه، مکان گرفت که روزی دو «غازبکی» که دو «فلوس» هند تقریباً می باشد، به هر شخصی می دادند و آن کفاف اکل (خوردن) را به خوبی نمی کرد؛ تا چه رسد به دیگر ضروریات معیشت آن بزرگوار و تا مدتی میسر نبودش که روشنایی به جهت خود مهیا کند، هنگام مطالعه در پای روشنایی هایی که به جهت عابرین می گذاشتند، ایستاده تا صبح مطالعه می کرد، تا آن که از فضل قادر متعال، به اندک زمانی قابلیت مجلس شریف آخوند ملا محمدتقی مجلسی را به هم رسانید و در مجلس آن بزرگوار با علمای نامدار هم سبق شد و در اندک زمانی بر اغلب آن ها فایق گردید.
وی چندان فقیر بود که از شدت کهنگی لباس خجالت می کشید در مجلس درس شرکت کند. لذا در بیرون از محل درس می نشست و به درس استاد گوش می داد و آنچه تحقیق می کرد بر برگ چناری می نوشت. طلاب تصور می کردند او برای گدایی می آید تا این که روزی مساله ای بر استاد که ملا محمد تقی مجلسی بود، مشکل شد و حل آن را به روز دیگر موکول کرد. روز دیگر هم آن مشکل حل نشده و حل مشکل را به روز سوم حواله کرد. در این اثنا یکی از شاگردان گذارش به مدرسه افتاد. ملاصالح را در حالی دیده بود که وی عبا را به سر خود پیچیده و برگ درخت چنار زیادی را سیاه کرده بود. آن شخص با کمال تعجب در سه برگ چنار مشاهده کرد که حل آن معظل، روی آن برگها نوشته شده است. روز سوم به مجلس درس رفته، مساله مطرح شد ولی باز کسی نتوانست آن را حل کند پس آن شاگرد، داوطلب شد آن مسئله را حل کند. ملا محمد تقی تعجب کرد و به وی گفت: این جواب از تو نیست و از کس دیگری یاد گرفته ای. آن طلبه قضیه ملاصالح را نقل کرد. آخوند چون از حال ملاصالح با خبر شد، فوری شخصی را فرستاد تا لباسی را برای او حاضر کنند و او را به داخل کلاس درس دعوت کرد و توضیح این اشکال را شفاها از او شنید. سپس آخوند برای وی مقرری و ماهانه تعیین کرد. وی مدت زیادی در روشنایی چراغ توالت مطالعه می کرد، او حتی در شب عروسی اش با اینکه با دختر دانشمند جناب مجلسی، ازدواج کرده بود، باز هم دست از مطالعه برنداشت.
اصفهان در زمان تحصیل ملا صالح مازندرانی، یکی از معتبرترین و پررونق ترین حوزه های علمیه جهان اسلام را دارا بود. وجود استادانی که در علوم متداول زمان، متبحر و برجسته بودند و طلابی که با شوق بسیار و کمترین هزینه و حداقل امکان معیشتی، به تحصیل دانش می پرداختند، حوزه علمیه اصفهان را فعال، پرشور و با اعتبار ساخته بود.
در آن روزگار، تحصیل با تنگدستی و فشار مالی همراه بود، لیکن این مسأله در اراده و شوق جویندگان علم تأثیری نداشت. حوزه اصفهان یکی از پربارترین و غنی ترین حوزه های دینی از نظر آموزش علوم عقلی و علوم نقلی بود. این فضای آموزشی با استادان متبحری که در عصر خویش منحصر به فرد و از شاخص ترین دانشوران بودند، به وجود آمده بود. حکمت و فلسفه در سطحی عالی در این حوزه تدریس می شد؛ به طوری که در اوایل قرن یازده هجری، از سراسر جهان اسلام برای آموختن فلسفه به اصفهان می آمدند.
از سوی دیگر، فقه و حدیث و تفسیر و عرفان توسط بزرگانی چون شیخ بهایی و ملا عبدالله شوشتری ـ استادان ملا صالح مازندرانی ـ در سطحی عالی تدریس می شد. یکی از امتیازات حوزه علمیه اصفهان که آن را به عنوان بزرگترین مرکز علمی آن عصر مطرح کرده و از حوزه نجف اشرف شاخص تر ساخته بود، تدریس تمامی علوم (فلسفه، عرفان، فقه، حدیث، تفسیر، ادبیات و ریاضیات) در سطحی بالا بود؛ به طوری که بسیاری از علمای آن حوزه در تمامی علوم نقلی و عقلی تحصیل کرده و متبحر بودند.

پیشنهاد کاربران

بپرس