ملیجک دوم

دانشنامه آزاد فارسی

مَلیجَک دوم (۱۲۹۷ ق ـ۱۳۵۹ق/۱۳۱۹ش)
مَلیجَک دوم
غلام علی خان عزیز سلطان، پسر محمدخان امین خاقان، ملیجک اول، و از نزدیکان ناصرالدین شاه قاجار. وی برادرزاده امین اقدس، یکی از زنان ناصرالدین شاه بود و به واسطۀ عمۀ خود به اندرونی حرم شاه راه یافت و از کودکی مورد توجه و محبت ناصرالدین شاه واقع شد. در ۱۳۰۴ق لقب «عزیزالسلطان» و در ۱۳۰۵ق عنوان «امیرتومانی» گرفت. وی در سفر ناصرالدین شاه به اروپا همراه او بود و در ۱۳۱۲ق با اخترالدوله، دختر ناصرالدین شاه ازدواج کرد و بعدها مقام مهرداری شاه را عهده دار شد. پس از کشته شدن ناصرالدین شاه همواره نزد مظفرالدین شاه منزلت داشت و از جانب احمدشاه نیز به «سردار محترم» ملقب شد.

پیشنهاد کاربران

غلام علی خان عزیزالسلطان ( ۱۲۵۷ خورشیدی در تهران - ۱۳۱۹ خورشیدی در تهران ) ، معروف به ملیجک و ملقب به عزیزالسلطان و بعدها هم سردار محترم. وی در کودکی دارای منصب امیر تومانی بود و همچنین مفتخر به دریافت شمشیر مرصع شد. او فرزند میرزا محمد خان گروسی ملیجک اول و برادرزاده امینه اقدس گروسی یکی از زنان سوگلی و از امینان دربار ناصرالدین شاه بود و راه ورود وی به دربار همین خویشاوندی با امینه اقدس بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

تولد وی در بیست و یکم ماه رمضان سال ۱۲۹۵ قمری ( ۲۷ شهریور ۱۲۵۷ خورشیدی ) بوده او فرزند میرزا محمدخان گروسی است. میرزا محمد خان را ملیجک اول و غلامعلی خان را ملیجک دوم می گویند.
وجه تسمیه ملیجک در واقع به این صورت بوده که: روزی این کودک یا همان برادرزاده امینه اقدس که تازه هم زبان باز کرده بود در حضور شاه با دیدن گنجشکی، به آن اشاره می کند و با زبان کردی و بیان شیرین کودکی و لهجه گروسی می گوید: ( ملویجک، ملویجک ) و این شیرین زبانی بسیار به دل ناصرالدین شاه می نشیند و این لغت را برای وی لقب قرار می دهد و به او ملیچک می گوید. ملیجک یا ملیچک تبدیل و تحریف همان ملویجک است.
به هر حال با خوش آمد شاه، و با وقوع اتفاق دیگری وی کاملاً مقرب درگاه شاه می شود و ماجرا از این قرار بوده که ناصرالدین شاه معمولاً در یکی از اتاق های کاخ زیر یک چلچراغ و روی زمین می خوابید. یکبار رختخواب شاه را پهن می کنند و ملیجک کوچک هم آنجا بوده. این کودک با اشاره و زبان کودکی از شاه می خواهد که رختخوابش را جابجا کند و جای دیگری بیندازد و شاه نیز به این خواسته کودک مورد علاقه اش عمل می کند. پس از گذشت مدتی آن چلچراغ ناگهان به زمین افتاد و از بین رفت. شاه این اتفاق را به فال نیک گرفت و کودک را فرشته نجات خود می دانست و از این پس بود که روز به روز، شدت علاقه شاه به کودک زیادتر می شد، به طوری که این کودک زشت و لاغر و لجوج را بیشتر از فرزندان خود دوست می داشت و پس از آن هیچ کس با هیچ خدمتی نتوانست به اندازه او محرم و مقرب درگاه شاه شود.
ملیجک خاطرات زندگی خویش را به خواهش احتشام السلطنه به نگارش درآورد و از سال ۱۳۱۹ قمری تا سال ۱۳۳۶ قمری مشغول به این کار بود. به عبارت دیگر وی ۶ سال بعد از ترور ولی نعمت خود، نوشتن خاطرات را آغاز کرد و زمانی قلمش را زمین گذاشت که شاه بر تخت نشسته احمدشاه قاجار بود.

ملیجک دومملیجک دومملیجک دومملیجک دومملیجک دومملیجک دوم
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ملیجک_دوم

بپرس