ممد

/momedd/

مترادف ممد: معاون، یاری دهنده، یاریگر، یاور، کشنده

برابر پارسی: یاریگر، یاری دهنده

معنی انگلیسی:
helping, promoting, extending

لغت نامه دهخدا

ممد. [ م ُ م ِدد ] ( ع ص ) مددکننده. ( غیاث اللغات )( آنندراج ). امدادکننده. مددرساننده. یاری دهنده. ( ازناظم الاطباء ). کمک. یار. مددده. کمک فرستنده : أنی ممدکم بألف من الملائکة ( قرآن 9/8 )؛ من مددکننده ام شما را به هزار از فرشتگان. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 43 ). هر نفسی که فرومی رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات. ( گلستان ). || زیادکننده. ( ناظم الاطباء ).

ممد. [ م ُ م َدد ] ( ع ص ) کشیده. ( مهذب الاسماء ) . رجوع به مُمِدّ شود.

ممد. [ م َ م َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، دارای 340 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

مدد کننده، یاری کننده
( اسم ) مدد کننده یاری کننده : [ هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است . ] ( گلستان . چا . فروغی بخ ص ۱ )
کشیده

فرهنگ معین

(مُ مِ دّ ) [ ع . ] (اِفا. ) یاری دهنده .

فرهنگ عمید

مددکننده، یاری کننده، یارومددکار.

مترادف ها

helping (صفت)
معین، ممد

assisting (صفت)
ممد

پیشنهاد کاربران

مدد کننده
واژه ممد
معادل ابجد 84
تعداد حروف 3
تلفظ momed[d]
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی: ممدّ] [قدیمی]
مختصات ( مُ مِ دّ ) [ ع . ] ( اِفا. )
آواشناسی momedd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
در ترکی محمد، مَحَمَّد تلفظ میشه و وقتی این اسم رو سریع بگی حرف ح گفته نمیشه.
ممد ترکی شده محمد هست.
با کسبِ اجازه از بزرگان و صاحب نظرانِ فرهنگ و ادبِ فارسی/عربی :مُمِدْ: یه جورایی این معنی به ذهنم متبادر میشه! که البته هیچ جا ندیدم و نشنیدم، ولی احساس می کنم که این معنی را هم بدهد: امتداد دهنده، طولانی کننده، به درازا کشاننده ( عمر، حیات، زمان، . . . )
...
[مشاهده متن کامل]

که به تعبیری: . . . ممد حیات است و . . . : یعنی هر یک از آن دم و بازدم ( نفس کشیدن ها ) به امتداد و طولانی تر شدنِ عمرِ انسان ( یا هر موجودِ ذی حیاتی که با تنفس کردن زنده مانده و می ماند ) کمک می کند.

ممد از دشمنان سرسخت کاسه، کوزه و کریم بود واز سوی اسکی مامور شده بود که چله را علیه کوزه تحریک بکند و او را در دشمنی با کوزه تشویق نماید! او همچنین معاون استاد خیکی فرمانده اسکی بود و چندین نبرد با کاسه و کوزه داشته است ولی همواره از نی نی فر کبتا که فرمانده آنها بود شکست می خورد!
آیا می تونیم به معنی "ادامه دهنده" هم در نظر بگیریم؟ ( کلمه دو معنایی باشه )
ممد ب زبان تهرانی یعنی محمد

یاری رساننده
کمک کننده، یاری دهنده، مدد دهنده ی زندگی
امداد کننده
محمددر گویش شهرستان یزد مَمَّد و در گویش شهرستان بهاباد مُمَّد تلفظ می شود.
معاون، یاری رساننده ( اسم فاعل است )
یاری دهنده . یار. کمک. امداد رسان
این مَمَد نیست
مُمِدّ است که به معنای یاری دهنده
مثل مُمِدّحیات
مَمَد درگویش یزدی یعنی مُحّمَد
در زبان لری بختیاری به معنی
محمد
Mamad
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس