ممیزی
/momayyezi/
مترادف ممیزی: ارزیابی، بررسی، تحقیق، تفتیش، رسیدگی، سانسور، وارسی
برابر پارسی: وارسی، رسیدگی، بازدید
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینی
براورد، ممیزی، بررسی، بازدید، نقشه برداری، زمینه یابی، مطالعه مجمل، بردید
رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کنترول
بررسی فعالیت های سازمان با توجه به استانداردهای تعریف شده در آن سازمان
وارسی، تحقیق، بررسی
وارسی