ممیزی

/momayyezi/

مترادف ممیزی: ارزیابی، بررسی، تحقیق، تفتیش، رسیدگی، سانسور، وارسی

برابر پارسی: وارسی، رسیدگی، بازدید

معنی انگلیسی:
audit, control, survey

لغت نامه دهخدا

ممیزی. [ م ُ م َی ْ ی ِ ] ( حامص ) بررسی و تشخیص. || بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی. بازدید.

فرهنگ فارسی

۱ - تمییز تشخیص ۲ - رسیدگی تحقیق وارسی بازدید ( فره . ) ۳ - ارزیابی مالیاتی : [ تعدیل و ممیزی بسیاری از ممالک ایران ... ( بزمان ناصر الدین شاه )] ( الماثرو الاثار ۱۳٠ ) یا اداره ممیزی اداره ای در وزارت دارایی ( مالیه ) که وظیفه آن تعیین مقدار مالیات اراضی و املاک است .

فرهنگ معین

(مُ مَ یِّ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - وارسی ، رسیدگی . ۲ - ارزیابی مالیاتی .

فرهنگ عمید

رسیدگی مالیاتی.

مترادف ها

verification (اسم)
تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینی

survey (اسم)
براورد، ممیزی، بررسی، بازدید، نقشه برداری، زمینه یابی، مطالعه مجمل، بردید

audit (اسم)
رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی

فارسی به عربی

تدقیق , مسح

پیشنهاد کاربران

کنترول
بررسی فعالیت های سازمان با توجه به استانداردهای تعریف شده در آن سازمان
وارسی، تحقیق، بررسی
وارسی

بپرس