منجمان

لغت نامه دهخدا

منجمان. [ م َ ج ِ / م ِ ج َ ] ( ع اِ ) دو استخوان بیرون خاسته بجول پای. ( مهذب الاسماء ). به صیغه تثنیه ، دو استخوان برآمده کرانه قدم. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به منجم شود.
- منجماالرجل ؛ دو کعب پا. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

استخوان بیرون خاسته بجول پای به صیغه تثنیه دو استخوان بر آمده کرانه قدم .

پیشنهاد کاربران

اصحاب نجوم. [ اَ ب ِ ن ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) منجمانند. ( انجمن آرای ناصری ) .
معنی منجمان ستاره شناسان هست:|

بپرس