مه جان

لغت نامه دهخدا

مهجان. [ م َ ] ( اِخ ) قریه ای است در دوفرسنگی جنوبی اسپاس. ( فارسنامه ). دهی است از دهستان آسپاس بخش مرکزی شهرستان آباده ، در 52هزارگزی جنوب باختری اقلید و 10هزارگزی راه فرعی آسپاس به ده بید و اقلید. آبش از قنات و چشمه و راهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

پیشنهاد کاربران

تابنده بر جان - روشن کننده جان - تابنده بر جسم - روشنی بخش جان
ماه جان
همچون ماه. مانند ماه
مه جان یا همون مهگون؛ به معنی جایی که مه زیاد تشکیل میشده، چون این روستا دارای چندین چشمه بوده که در روزهای زمستان که هوا سرد میباشد دور تا دور این روستا را مه میگرفته به همین خاطر این نام رای برای ان گذاشته اند

بپرس