مهندس

/mohandes/

مترادف مهندس: فارغ التحصیل رشته های مهندسی، متخصص ماشین آلات ودستگاههای الکترونیکی، طراح ماشین آلات ودستگاهها و ابزار الکترونیکی، آرشیتکت، معمار

برابر پارسی: مهندز، کارشناس

معنی انگلیسی:
engineer

لغت نامه دهخدا

مهندس. [ م ُ هََ دِ ] ( معرب ، ص ، اِ ) ( معرب از اندازه فارسی ) مهندز. اندازه گیرنده. ( غیاث ). تقدیرکننده. ( مهذب الاسماء ) محاسب. شماردار. مقدر :
ز دینار و گوهر هزاران هزار
که آن را مهندس نداند شمار.
فردوسی.
گهر دادش و چیز چندین ز گنج
که ماند از شمارش مهندس برنج.
اسدی.
و گر برگرفتی ز مردم شمار
مهندس فزون آمدی صدهزار.
فردوسی.
نداند مشعبد ورا بند چون
نداند مهندس مرا درد چند.
منجیک.
نشمرد احوال او مهندس اگر
چند به صد سالیان شمار کند.
ناصرخسرو.
قصه به هر که می برم فایده ای نمی دهد
مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی.
سعدی.
|| کسی که در علم هندسه و اشکال عالم باشد. ( غیاث ). عالم هندسه.هندسه دان : این پادشاه... هیچ مهندس را به کس نشمردی. ( تاریخ بیهقی ). || مساح. زمین پیما. اندازه گیرنده زمین و بنا و غیره : مهندسان آن را مساحت کرده اند، برابر شهر میافارقین است. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 77 ). || اندازه گیر در کاریز و بنا و زمین و جز آن و سنگ تراشی و نجاری و معماری و غیره. آنکه اندازه گیرد مجاری قناتها و ابنیه را. مقدر مجاری میاه و قنی. ( قاموس ). معمار. متخصص در امور ساختمان. کار نمای بنایان.راهنمای بنائی :
یکی در ز آهن برو ساخته
مهندس بر آن گونه پرداخته.
فردوسی.
مهندس پذیرفت ایوان شاه
بدو گفت من دارم این دستگاه.
فردوسی.
آن ستاند مهندس دانا
به یکی دم که پنج مه بنا.
سنائی.
عالم نو بنا کند رأی تو از مهندسی
کشور نو رقم زند فر تو از موفری.
خاقانی.
ادریس و جم مهندس موسی و خضر بنا
روح و فلک مزوق نوح و ملک دروگر.
خاقانی.
زانکه چون نحل این بنا را خود مهندس بود شاه
آب چون آئینه ، شان انگبین گشت از صفا.
خاقانی.
مهندس گفت کردم هوشیاری
دگر اقبال خسرو کرد یاری.
نظامی.
مهندس دسته پولاد تیشه
ز چوب نارتر کردی همیشه.
نظامی.
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد.
حافظ.
|| متخصص ایجاد طرحها و کارهای ساختمانی و معماری یا راهسازی یا کشاورزی و یا ساختن انواع ماشین.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

کسی که درپارهای ازعلوم وفنون مانندمعماری یاساختن کارخانه هاوماشینهاتحصیلات عالی کرده ومتخصص شده باشد
( صفت ) ۱ - اندازه گیرنده . ۲ - عالم هندسه . ۳ - متخصص ایجاد طرحهای کارهای ساختمانی و معماری یا راهسازی یا کشاورزییا ساختنانواع ماشین . یا صنف مهندس . یکی از صنفهای ارتش که امور مهندسی ( راهسازی پل سازی ایجاد وسایل مخابرات و غیره ) را بعهده دارد. ۴ - خبیر و بصیر درامور مجاری قنات . ۵ - معمار. ۶ - نجارماهر: شیخ مهندس لقب پیر دروگر علی کازرو اقلید سند عاجز برهان او... یوسف نجار کیست نوح درودگر که بود تا زهنر دم زنند بر در امکان او ? ( خاقانی . چا. عبد . ۳۷۴ ) توضیح در زبانهای عربی و فارسی گاه مهندس به نجارماهراطلاق شده و گاه نجار به مهندس عالی مقام جمع : مهندسین .یا مهندس فلک . ۱ - زحل . ۲ - منجم . یا مهندس مشاور .
محمد بن عبدالکریم بن عبدالرحمان حارثی دمشقی ملقب به موید الدین و مکنی به ابوالفضل .

فرهنگ معین

(مُ هَ دِ ) [ معر. ] (اِفا. ) دانا به علم هندسه ، عالِم هندسه . ۲ - کسی که فارغ التحصیل رشته هایی مانند معماری ، برق و... باشد.

فرهنگ عمید

۱. کسی که در پاره ای از علوم و فنون، مانند راه سازی، معماری، کشاورزی، یا ساختن کارخانه ها و ماشین ها تحصیلات عالی کرده و متخصص شده باشد.
۲. [قدیمی] اندازه گیرنده.

دانشنامه عمومی

هر چند نمی توان تعریفی دقیق و جامع از مهندس ارائه نمود و آن را دقیقاً به تحصیلات دانشگاهی در رشته های مهندسی و یک حوزهٔ کاری خاص خلاصه کرد. اما با کمی مسامحه، مختصراً و برساس مبحث دوم مقرّرات ملّی ساختمان «مهندس فردی است که در رشته های مهندسی تحصیل کرده و علوم مهندسی را فرا گرفته است و مبادرت به ارائهٔ خدمات امور مهندسی در بعد: ۱ - طراحی و محاسبات ۲ - نظارت بر اجرا و ۳ - اجرای پروژه ( مجری ) می کند. » البته شرکت های مهندسی هم وجود دارد. در این گونه موارد، شرکت که شخصیّت حقوقی است، در عوض مدارک صلاحیّت حرفه ای، گواهینامهٔ صلاحیّت خدمات مشاوره یا پیمانکاری ملاک ارزیابی را داراست. [ ۱]
• مهندس ( برگرفته از کلمه هندسه که هم معنی واژه فارسی اندازه است ) ، اندازه گیرنده. غیاث. تقدیر کننده. [ ۲] محاسب. شماردار.
• متخصص ایجاد طرحها و کارهای ساختمانی و معماری یا راهسازی یا کشاورزی یا ساختن انواع ماشین.
• کسی که در علم هندسه و اشکال عالم باشد. ( غیاث ) . عالم هندسه. هندسه دان. [ ۳] مساح. زمین پیما. اندازه گیرندهٔ زمین و بنا و کاریز و بنا و جز آن و سنگ تراشی و نجاری و معماری و غیره.
• آنکه اندازه گیرد مجاری قنات ها و ابنیه را. مقدر مجاری میاه و قنی. [ ۴] معمار. متخصص در امور ساختمان. کار نمای بنایان[ ۵]
ریشه واژهٔ مهندس واژه فارسی اندازه است. این واژه در فارسی میانه به گونهٔ تلفظ می شده که پس از وام گرفته شدن این واژه از سوی عربی و صرف آن در یکی از بابهای آن زبان واژه مهندس به معنی اندازه گر از آن ساخته شده است. اما امروزه مهندس به کسی گفته می شود که به یکی از علوم مهندسی آشنا باشد و در میان عامه کسی که هندسه بداند را مهندس خطاب نمی کنند.
در افغانستان از واژه انگلیسی آن استفاده می شود. [ ۶]
در ابتدا، مهندس به کسی گفته می شد که ماشین های نظامی را می راند. مفهوم مهندس غیرنظامی در قرن شانزدهم در هلند پدید آمد و به سازندگان پل ها و جاده ها نسبت داده می شد، سپس این مفهوم در انگلیس و سایر کشورها هم ظاهر شد.
وظایف مهندسی بدین گونه اند که یک مهندس می بایست ضمن شناخت مسئله یا موضوع کاری، علوم و فنون لازم، محدودیت های مربوط را تشخیص دهد تا بتواند به دستاوردهای لازم برسد. محدودیت ها شامل منابع در دسترس، محدودیت های جسمانی یا فنی، آمادگی برای پیرایش ها یا افزایش های آینده، و دیگر عامل ها مانند نیازهای هزینه ای، ساخت پذیر بودن، اقتصادی و کاربردی بودن می باشد. با درک این محدودیت ها، مهندس، شناسه ها و مشخصات حدودی که یک شیء یا سامانه می تواند در چارچوب آن ساخته یا بهبود داده شود را مشخص کرده و ارائه نماید. از اینرو ملاحظات بسیاری بر روی کار مهندسی تأثیر دارند؛ که از آن دسته ملاحظات دقت بالا توانای تحلیل کنش ها و وا کنش ها می باشد. یک مهندسی موفق در بالا رفتن سطح زندگی بشر تا ثیر بسزای می گذارد، بنا بر این یک مهندس علاوه بر دانستن قوانین فیزیکی و شیمیایی جهان هستی باید از قوه تخیل بالای بر خوردار باشد که موجب گسترش دانش بشر می شود. یک مهندس با در نظر گرفتن قوانین و استفاده بجا از آن ها و ترکیب مؤثر برخی از آن ها قادر خواهد بود نیازهای اجرای نسل بشر را با کیفیت مناسب و در کمتر ین زمان و با بالاترین بازده بر طرف سازد. مهندس با درک بهتری که از قوانین هستی دارد علاوه بر طراحی تولید و راه اندازی در زمینه نیازهای حال و آینده بشر باید از قدرت تحلیل خود در رسیدن به بهترین بازده تلاش کرده و بهره وری را افزایش دهد. مهندس کسی است که ضمن شناخت دقیق روابط حاکم بر موضوع بتواند مسئله را به شکل فرمول درآورد.
عکس مهندسعکس مهندس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

engineer (اسم)
سازنده، مهندس

land measurer (اسم)
مهندس

فارسی به عربی

عازب , مهندس

پیشنهاد کاربران

واژه مهندس یک واژه عربی بوده که معادل فارسی آن واژه ( پیمایور ) میشود.
واژه مهندس
معادل ابجد 159
تعداد حروف 5
تلفظ mohandes
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [مٲخوذ از هندسه، معرب. مٲخوذ از فارسی: اندازه]
مختصات ( مُ هَ دِ ) [ معر. ] ( اِفا. )
آواشناسی mohandes
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان عامیانه
فرهنگ فارسی عمید
کسی که حداقل
مدرک حداقل کاردانی برق. معماری یارشتهای فنی داشته باشد
بسیار جالب جمع آوری شده ومنومجاب کردتااخرصفحه بدقت بخوانم البته مطلب زیاد میشه نوشت وبداهه عرض کنم هرمهارتی معنی مهندس رویدک می کشه وفقط خاص آکادمیک بودن ندارد وحتمابعدازکذراندن ترمهادوره کارآموزی فشرده
...
[مشاهده متن کامل]
چندساله بسته به هوش و علاقه شایدگفت ماه من بعدازچهل سال بعضی ازوقتها درامورفنی احساس عقب ماندگی دارم سپاس هوشیار باشید

مهندس اشرفی
ایسنا نوشت: واژه �مهندس�، ریشه ای پارسی دارد؛ چرا که از �هندسه� ساخته شده که عربی شده �اندازه� است.
گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سرگذشت واژه �مهندس� نوشته است.
این گروه، تازه ترین مطلب ( صفحه مجازی ) واژه شناسی خود را در آستانه پنجم اسفند، روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی و روز مهندس، به توضیحی درخصوص واژه مهندس اختصاص داده و چنین نوشته است:
...
[مشاهده متن کامل]

�واژه فارسی �اندازه� که از واژه ای در زبان ایرانی باستان سرچشمه گرفته است، با ورود به زبان عربی به صورت �هندسه� درآمد. سپس طبق قواعد عربی واژه �مهندس� بر اساس آن ساخته شد و به شکلی جدید، به فارسی برگشت.
مهندس به معنی اندازه گیر و محاسبه گر و کسی که هندسه می داند بوده و کاربرد آن را در آثار شماری از شاعران و نویسندگان کهن، ازجمله فردوسی و مولوی و حافظ و بیهقی و ناصرخسرو می توان دید.
اما کاربرد مهندس برای مفهومی که امروز در علم جدید استفاده می شود، احتمالاً تحت تأثیر ترکیه عثمانی است که همین واژه را در برابر engineer به کار می برند.
یکی از نخستین مهندسان ایرانی، میرزا رضا تبریزی ( مهندس باشی ) ، معمار مدرسه دارالفنون است که بیش از دویست سال پیش برای تحصیل به خارج از ایران اعزام شد. �
بن مایه:خبرآنلاین
پیوندِ نوشته 👇

منابع• https://www.khabaronline.ir/amp/341431/
اندازه گر
مهندس از واژه هندسه گرفته شده که در پهلوی یا فارسی میانه هندازه یا هندازش گفته میشد و منظور همان دانش اندازه گیری میباشد
‏هَنداسیدن = مهندسی کردن
هَنداسیده = مهندسی شده
هَنداسِش = مهندسی
هَنداسگَر = مهندس
{همانگونه که می دانید هندسه و مهندس و . . . عربی در بنیاد از پارسی برگرفته شده است. از این رو برخی پارسی دوستان خوشه واژه بالا را پیشنهاد کرده اند}
‎#پارسی دوست
برنامه ساز . . . برنامه ریز. . . . مهراز
مهندس کیست به کسی که هندسه بلده مهندس میگویند.
مهندس
اشتباه گیر کارگران
مهندس آن است که
سر و کار دارد با علم و هنر اندازه گیری/شبیه سازی/ آمار و ارقام/ کد و برنامه/ دانش ترکیب و مونتاژ و نگاه زیباشناسانه و با برقراری جریان کنترل شده ی ماده و انرژی به یک سیستم، زمین، گیاهان، تجهیزات سبک و سنگین با طراحی و متریال ساخت خاص و ایجاد تغییرات فیزیکی و شیمیایی در درون آنها ناظر بر روند حرکت و پارامترهای ثابت و متغیر سیالات و جامدات است تا با حفظ پایایی، چرخه تولید را با فن آوری های به روز ( و اقتصادی ) در حرکت و هوشمندسازی نگه دارد و به گونه ای مدیریت کند تا بهره وری افزایش یابد و محصولی قابل فروش عرضه شود در راستای ارزش افزایی و رفع نیاز
...
[مشاهده متن کامل]

مُهَندِس
ریخت آمیخته ی این واژه پارسی است :
مُهَندِس : مُه - اَندِس
مُه = مَه : بُزُرگ ، اُستاد
اَندِس =اَنداز
اگر بخاهیم ( بخواهیم ) گرته برداری کنیم :
مَهَنداز ، مِهَنداز
مهندس از کلمه فارسی �اندزه� که همان اندازه معنی می شود ، گرفته شده و در زبان عرب معرب شده و به مهندس تبدیل شده است
شماربند
شمار ور
برسازش
نماگر
انداز وش
ساز یار
اندازور ، هندازور
کسی که کار هندسه میکن میراز است پس به جای مهندس بگید میراز
هَندَچگر
هنداسگر، شماردار ( هنداسَه، در پارسی کهن همان اندازه است که هندسه هم از آن میاید )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس