مهیمن

/mahiman/

مترادف مهیمن: حارس، حافظ، محافظ، مراقب، مستحفظ

معنی انگلیسی:
protector, watcher, epithet of god

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

مهیمن. [ م ُ هََ م ِ ] ( ع ص ) ایمن کننده از خوف. آنکه ایمن کند دیگری را از ترس و بیم. ( منتهی الارب ). همان مؤمن است که همزه اولی قلب به هاء و همزه ثانیه قلب به یاء شده است. ( یادداشت مؤلف ) محققان را در تحقیق مهیمن سه قول است یکی آنکه اصلش مآمن است اسم فاعل از ( آمن یؤمن ایماناً ) مأخوذاز «آمن » به ابقای همزه باب افعال در مضارع و اسم فاعل و غیره و همزه اول را به «هاء» بدل کردند و ثانی را به یاء به خلاف قیاس چنانچه در صحاح و صراح مذکور است. دوم آنکه اصلش مأیمن است بر وزن مفیعل اسم فاعل از ایمنة است بر وزن فیعلة که ملحق است به دحرج به الحاق یاء بعد فاء پس همزه را به یاء بدل کردند بر خلاف قیاس و این قول مختار بیضاوی و مدارک و غیره است. سوم آنکه اسم فاعل است از هیمنه که به معنی حفاظت است ملحق به دحرج و در این صورت هاء اصلی است و یاء برای الحاق و این مختار صاحب شمس العلوم و جلالین است. ( غیاث ). || مؤتمن که بیم را دفع کند. || امین که حق کس را ضایع نکند. ( منتهی الارب ). || گواه براستی. ( مهذب الاسماء ). گواه راست. ( مجمل اللغة ) ( ترجمان جرجانی ). گواه. شاهد. || مهربان. ( غیاث ). || رقیب. || نگاهبان. ( منتهی الارب ). حافظ. || ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. خدا. صفتی است ازصفات خدای تعالی به همه معانی. متکلمان صفت فوق راکه از اسماء حسنی است به معنی «شهید» که عالم به غایب و حاضر است و نیز به معنی گواه یعنی کسی که در قضیه ای حاضر باشد و صحت آن را به قول تصدیق کند تفسیر کرده اند. ( تعلیقات معارف بهأولد ص 228 ) :
گَرْش نبردم بکار بیهدگی کرد
بیهدگی ناید از مهیمن قهار.
ناصرخسرو.
بارخدایا مهیمنی و مقدر
وز همه عیبی منزهی و مبرا.
سعدی.
برای ختم سخن دست بر دعا دارم
امیدوار قبول از مهیمن غفار.
سعدی.
رجوع به هیمنه و آمین شود. || ( اِخ ) یکی از سی و دو نام قرآن کریم. حق تعالی فرموده است و مهیمناً علیه . ( نفایس الفنون ).

فرهنگ فارسی

ایمن کننده ، گواه صادق ، نگاهبان، ویکی ازنامهای باری تعالی
۱- ( صفت ) ایمن کننده از خوف . ۲ - گواه صادق . ۳ - یکی از اسمائ خدای تعالی . توضیح متکلمان صفت فوق را که از اسمائ حسنی است بمعنی شهید که عالم بغایب وحاضراست و نیز بمعنی گواه ( کسی که در قضیه ای حاضر باشد وصحت آنرا بقول تصدیق کند ) تفسیر کرده اند.

فرهنگ معین

(مُ هَ مِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - ایمن کننده ، نگهبان . ۲ - از نام های خداوند.

فرهنگ عمید

۱. از نام های باری تعالی.
۲. [قدیمی] ایمن کننده.
۳. [قدیمی] گواهِ صادق.
۴. [قدیمی] نگهبان.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این واژه ی قرآنی، در این دو مورد به کار رفته است :

[ویکی اهل البیت] مهیمن (اسامی و اوصاف قرآن). «مهیمن» به معنای حافظ، شاهد، مراقب، امین، نگهبان و ایمنی بخش و یکی از اسامی و صفات قرآن است:
«وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ»؛ و این کتاب قرآن را به حق بر تو نازل کردیم؛ در حالی که کتب پیشین را تصدیق می کند و حاکم بر آن ها است. (سوره مائده/48)
قرآن، حافظ کتاب های گذشته است و اصل وجود آن ها را تثبیت و تصدیق می کند و مراقب است و بر آن ها اشراف دارد و در نتیجه می تواند بعضی از احکام آن ها را نسخ و بعضی دیگر را امضا و تثبیت کند و هر غلط و تحریف راه یافته در آن ها را بیان می کند.
واژه «مهیمن» دو بار در قرآن بکار رفته است؛ یکی آیه فوق که به عنوان وصف قرآن است و دیگری در آیه 23 سوره حشر که وصف خداوند متعالی قرار گرفته است.

[ویکی اهل البیت] مهیمن (اسم الله). «مهیمن» به معنای حافظ، شاهد، مراقب، امین، نگهبان و ایمنی بخش، و یکی از اسامی و صفات خدا و قرآن است:((وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ) ؛ «و این کتاب قرآن را به حق بر تو نازل کردیم؛ در حالی که کتب پیشین را تصدیق می کند و حاکم بر آن ها است» (سوره مائده// 48) . )
قرآن، حافظ کتاب های گذشته است و اصل وجود آن ها را تثبیت و تصدیق می کند و مراقب است و بر آن ها اشراف دارد و در نتیجه می تواند بعضی از احکام آن ها را نسخ و بعضی دیگر را امضا و تثبیت کند و هر غلط و تحریف راه یافته در آن ها را بیان می کند.
واژه «مهیمن» دو بار در قرآن به کار رفته است؛ یکی آیه فوق که به عنوان وصف قرآن است، و دیگری در آیه 23 سوره حشر که وصف خداوند متعالی قرار گرفته است.
فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 4643 به نقل از کتابخانه مدرسه فقاهت

[ویکی فقه] مهیمن (قرآن). یکی از اوصاف قرآن ، مهیمن است.
«مهیمن» به معنای حافظ، شاهد ، مراقب، امین، نگهبان و ایمنی بخش، و یکی از اسامی و صفات قرآن است: (وانزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب ومهیمنا علیه)؛ «و این کتاب قرآن را به حق بر تو نازل کردیم؛ در حالی که کتب پیشین را تصدیق می کند و حاکم بر آن ها است». قرآن ، حافظ کتاب های گذشته است و اصل وجود آن ها را تثبیت و تصدیق می کند و مراقب است و بر آن ها اشراف دارد و در نتیجه می تواند بعضی از احکام آن ها را نسخ و بعضی دیگر را امضا و تثبیت کند و هر غلط و تحریف راه یافته در آن ها را بیان می کند.
مهیمن در قرآن
واژه «مهیمن» دو بار در قرآن به کار رفته است؛ یکی آیه فوق که به عنوان وصف قرآن است، و دیگری در آیه ۲۳ سوره حشر که وصف خداوند متعالی قرار گرفته است.

پیشنهاد کاربران

نگهدارنده ( از فروپاشی )
مهیمن از واژ هیمنه است کسی که بر همه تسلط دارد ونگهبان ومسلط است بدون حریف ازاسماالحسنی است یکی از۹۹ نام الله است لطفا ریشه کلمات را دراول صفحه بنویسید
پرشکوه
کلمه ( مهیمن ) از ماده ( هیمنه ) گرفته شده و به طوری که از موارد استعمال آن بر می آید معنای هیمنه چیزی بر چیز دیگر این است که آن شی ء مهیمن بر آن شی ء دیگر تسلط داشته باشد، البته هر تسلطی را هیمنه نمی گویند، بلکه هیمنه تسلط در حفظ و مراقبت آن شی ء و تسلط در انواع تصرف در آن است . ( تفسیر المیزان )
مهیمن : ( پسرانه ) ( معرب از عبری ) 1 - آگاه به حاضر و غایب؛ 2 - از نام ها و صفات خدا.
مهیمن : مهیمن از اسم های خداوند است . مهیمن : نگهبان عالم ، آگاه بر احوال و رازها .
معنی:نگهبان
دارای هیمنه/ آن کس که دارای هیمنه و وقار باشد از آن گونه که در سایه امن امان خود در آورد.

بپرس