مواد

/mavAd/

مترادف مواد: ماده ها، مخدرها هروئین و

برابر پارسی: ماده، ماتک، ماتکان

معنی انگلیسی:
materials, articles, products, subject matter

لغت نامه دهخدا

مواد. [ م َ وادد ] ( ع اِ ) ج ِ ماده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مواد به تشدید دال است ولی فارسیان به تخفیف خوانند و آن جمع ماده که به معنی اصل هرچیز است. ( از غیاث ) ( از آنندراج ) : سرمایه جلال و مواد تخفیف طوایف عالم. ( سندبادنامه ص 76 ). و رجوع به ماده شود.
- مواد اربعه ؛ چهار ارکان. عناصر اربعه. چهار آخشیج. استقصات. ( یادداشت مؤلف ).
- مواد اولیه ؛ مواد اولی. ماده های اصلی هرچیز مانند انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. ( از یادداشت مؤلف ).
- مواد ثلاث یا ثلاثه ؛ ( اصطلاح فلسفی ) مواد وجوب و امکان و امتناع است. ( فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ).
- مواد خام ؛ ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام به دست آید، مانند شیر و پشم و گندم و جو. ( از یادداشت مؤلف ).
- مواد صلح ؛ شروط و قیود صلح و بندهای آن. ( ناظم الاطباء ).
- مواد عقود. رجوع به عقود شود.

فرهنگ فارسی

جمع ماده
( اسم ) جمع ماده یا مواد اولی ( اولیه ) . ماده های اصلی هر چیز مثلا انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند . یا مواد ثلاث ( ثلثه ) . مراد وجوب امکان و امتناع است یا مواد خام . ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام بدست آید .

فرهنگ معین

(مَ دّ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جِ ماده . ۲ - (عا. ) در فارسی به معنای مواد مخدّر. ۳ - بندهای لایحه ، قانون ، قرارداد و مانند آن ها. ۴ - دروس ، درس ها. ۵ - وسایل ، اسباب .

فرهنگ عمید

= مادّه
* مواد اولیه: هر نوع مادۀ خامی که برای تهیۀ چیزی به کار می رود.

فرهنگستان زبان و ادب

{materials/ material, art material} [هنرهای تجسمی] موادی که از آنها در ساخت اثر هنری استفاده می شود
{substance, drug} [اعتیاد، روان شناسی، علوم دارویی] مادۀ اعتیادآوری نظیر الکل و حشیش و کوکائین یا داروهای اضطراب زدا (anxiolytics ) و رخوت زا و سمی که برای بدن زیان آور است

پیشنهاد کاربران

مواد پاد نگر بیشتر مردم واژه ای کامل ایرانی است
مواد=مو ( جنبش ( درخت مو که رونده است، موش، ماسه، موج، ماسی ( ماهی ) ، ماشه ) ) اد ( پسوند کار گروهی )
در کل بچم همه ی جنبنده هاست و اگر بخاهیم دانشور بیاندیشیم درمییابیم که همه چیز موج است و جنبنده
...
[مشاهده متن کامل]

نکته ای دیگر درباره این اندیشه واژه ی جهان است
جهان=جه ( جهیدن، جنبیدن ) ان ( پسوند نامساز وابستگی )

واژه ی پارسی آریایی ماده که در پارسی پهلوی به دیسه ی ماتَغ= m�taq ماده، عنصر و ماتَک= m�tak ـ1ـ ماده، عنصر 2ـ اصلی، اساسی 3ـ ماده، مؤنث و در لغتنامه ی سنسکریت به شکل mAtrA मात्रा در مانای matter ماده,
...
[مشاهده متن کامل]
موضوع, چیز، جنس، ذات و materials آمده است. واژه ی مواد جَمِ مکسر ماده بر وزن فعال است که بهتر است ما در پارسی برای جَمِ ماده از ماتکان، مادگان یا ماده ها اسفایده ( استفاده ) کنیم!

واژه ایرانی است
ماده ها

بپرس