موم برافروختن

لغت نامه دهخدا

موم برافروختن. [ ب َ اَ ت َ] ( مص مرکب ) شمع برافروختن. ( آنندراج ) :
نیوشنده از گرمی شاه روم
به روغن زبانی برافروخت موم .
نظامی.

فرهنگ فارسی

شمع برافروختن .

پیشنهاد کاربران

بپرس