موهه

لغت نامه دهخدا

( موهة ) موهة. [ هََ ] ( ع اِمص ، اِ ) آب و رونق روی. ( منتهی الارب ، ماده م وهَ ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مُواهة. گویند: ما احسن موهة وجهه و مواهته ؛ أی مأه و رونقه. || تابانی و درخشانی آب روی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مُواهة. ( منتهی الارب ). || حسن. ( ناظم الاطباء ). || خوبی و نیکویی. ( منتهی الارب ). خوبی و نکوئی. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آب و رونق روی .

پیشنهاد کاربران

بپرس