مکان

/makAn/

مترادف مکان: جا، جایگاه، حله، ربع، فضا، محل، مسکن، مقام، مقر، موضع، رتبه، پایه، جاه، منزلت

متضاد مکان: زمان

برابر پارسی: جا، جایگاه، زیستگاه

معنی انگلیسی:
place, locality, dwelling, location, locus, bearing, lieu, locale, point, position, site, situation, space, where

لغت نامه دهخدا

مکان. [ م َ ] ( نف ، ق ) مکنده. درحال مکیدن :
خروشان و خون از دو دیده چکان
کنان پر به چنگال و خونش مکان.
فردوسی.
همه بیشه شیرندبا بچگان
همه بچگان شیر مادر مکان.
فردوسی.
و رجوع به ماده بعد شود.

مکان. [ م َک ْ کا ] ( ع ص ) مرد مکنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آنکه بمکد شیر گوسپند را و ندوشد به ناکسی و فرومایگی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.

مکان. [ م َ ] ( ع اِ ) جای. ( ترجمان القرآن ). جایگاه. ج ، امکنة. ( مهذب الاسماء ). جایگاه. جای. مکانة. ج ، امکنة و اماکن. ( منتهی الارب ). جای بودن. صیغه اسم ظرف است مشتق از کَون که به معنی بودن است و به معنی مطلق جا مستعمل. ( غیاث ). موضع بودن چیزی. ج ، اماکن و امکنة و به ندرت اَمکُن. ( از اقرب الموارد ذیل کون ). موضع و آن مَفعَل است از کَون. ج ، امکنة و به ندرت اَمکُن و جج ، اماکن.( از اقرب الموارد ذیل مکن ). جایگاه و جای. ج ، امکنةو اماکن و امکن. ( ناظم الاطباء ). جای. جای باش. محل. مَعان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : قال رب ارنی انظر الیک قال لن ترانی و لکن انظر الی الجبل فان استقر مکانه فسوف ترانی. ( قرآن 143/7 ). نقل فرمود... از دار فانی به مکانی که در آنجا خلق را بزرگ می سازد و معزز می دارد. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 307 ).
قصه می رفت تا سخن عالی شد و مکان از نیوشنده خالی شد. ( کشف الاسرار ج 1 ص 60 ). ستارگان اول شب باز پدید آیند به مکان خویش چنانکه هر شب می دیدند.( کشف الاسرار ج 3 ص 529 ).
گفتم به یک مکانت نبینم به یک قرار
گفتا که مه قرار نگیرد به یک مکان.
امیرمعزی.
بر یک مکان مخالف او را قرار نیست
تا بر سریر ملک ولایت قرار اوست.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 94 ).
آنجا که بود آن دلستان با دوستان در بوستان
شد گرگ و روبه را مکان شد گور و کرگس را وطن.
امیرمعزی.
معاقب است حسودت به دو مکان و دو چیز
بسان فرعون درمصر و محشر آتش و آب.
سنائی.
سخن کز روی دین گویی چه عبرانی چه سریانی
مکان کز بهر حق جویی چه جابلقا چه جابلسا.
سنائی.
پادشاهی بر آن مکان بگذشت
لشکر آورد و خیمه زد در دشت.
سنائی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جا، محل، جایگاه، اماکن و امکنه جمع
( اسم ) ۱ - جای محل جایگاه. ۲ - یکی از مقولات عشر مقابل زمان : [ هر دو طرف زمان و مکان بظرافت طبع او پر بودی . ] ( مرزبان نامه . تهران . چا . ۱ص ۱۳٠ ) یا مکان طبیعی . مکان طبیعی اشیا مکان و مرکزی است که میل طبیعی اشیا آنها را بدان سوق میدهد در مقابل قسری که بواسطه قوهای که از خارج بر اشیائ تحمیل میشود بطرف آن حرکت میکند یا مکان هندسی . هر شکلی را که همه نقاطش دارای خاصیت مشترکی باشند و نقاط خارج آن شکل فاقد آن خاصیت باشند مکان هندسی میگویند . میدانیم که هر نقطه از عمود منصف یک قطعه خط بیک فاصله است از دو سر آن قطعه خط و نیز میدانیم نقاط خارج عمود منصف یک قطعه خط دارای این خاصیت نیستند بنابراین : مکان هندسس نقاط متساوی الفاصله از دو سر یک قطعه خط عمود منصف آنست . دایره مکان هندسی نقاطی است که بفاصله معین از نقطه ثابتی باشند . نیز مکان هندسی نقاط متساوی الفاصله از دو خط متوازی خطی است متوازی آنها و بیک فاصله از آنها . یا کون و مکان بر سبیل توسع بمعنی مکان و مکین یا کائن و یا ما فیه الکون یعنی کل عالم شهادت بکار رفته . چون کون را از باب توسع بمعنی موجود گرفته اند معنی کون و مکان ( ظرف و مظروف ) موجود و محل وجود میباشد : [ خسروا . گوی فلک در خم چوگان تو باد ساحت کون و مکان عرصه میدان تو باد . ] ( حافظ . ۳ ) ۳۶۴ - مقام رتبه منزلت جاه : [ مسند وزارت را به مکان خداوند خواجه جهان و دستور صاحبقران نظام الملک . ملک ملوک الوزرائ - ضاعف الله جلاله - تا ابد آراسته داراد بمنه وجوده . ] ( جوامع الحکایات ۱۱۵:۱ ) جمع : امکنه اماکن .
دهی از دهستان جاپلق است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جا، محل ، جایگاه . ج . امکنه . ۲ - محل استقرار. ۳ - مرتبه ، مقام .

فرهنگ عمید

جا، محل، جایگاه.
* مکان ابرش: زمینی که در آن گیاهان بسیار به رنگ های مختلف باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{location} [سینما و تلویزیون] محل فیلم برداری خارج از استودیو

واژه نامه بختیاریکا

جا و جی؛ چُن؛ جاگَه؛ چین

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مکان در لغت اسم مکان از ماده "مکن" و به معنای "جا"، "موضع" و محل است.
و در اصطلاح، فلاسفه برای مکان، تعریف های متعددی ذکر کرده اند. برخی از این تعاریف عبارتند از:
← نظر افلاطون
الف) مکان حقیقی: مراد مکان شی ء است در صورتی که آن مکان فقط ظرفیت آن شی ء را داشته باشد. مانند کوزه ای که مملو از آب است. ب) مکان غیر حقیقی: مراد مکان شی ء است، در صورتی که آن مکان بیش از ظرفیت آن شی ء را داشته باشد. مانند وقتی که می گوئیم: "مکان زید، خانه است". واضع است که خانه، ظرفیت بیش از زید را دارد.
← تعریف صحیح مکان حقیقی
۱. ↑ لسان العرب، ابن منظور، ج۱۳، ص۱۶۳، دار احیاء التراب العربی.۲. ↑ الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، ملاصدرا، ج۴، ص۴۸ ۳۹.
...

[ویکی الکتاب] معنی مَکَانَ: مکان - جا - محل
معنی لَمْ تَغْنَ: اصلاً وجود نداشته (در آن مکان)(کلمه غنی اگر در مورد مکان به کار رود به معنی اقامت گزیدن در مکان است)
معنی لَّمْ یَغْنَوْاْ: اصلاً وجود نداشتند (در آن مکان)(کلمه غنی اگر در مورد مکان به کار رود به معنی اقامت گزیدن در مکان است)
معنی مَکَانَتِکُمْ: مکان شما- جای شما - محل شما
معنی مَکَانَتِهِمْ: مکان آنها- جای آنها - محل آنها
معنی مَکَانَهُ: مکان او- جای او- محل او
معنی مَوْطِئاً: قدمگاه - مکان
معنی بَلْدَةِ: مکان - سرزمین
معنی أَمْتاً: بلندی- مکان مرتفع
معنی سُورٍ: دیوار دور یک مکان - حصار
معنی مَعْزِلٍ: کنار (کلمه معزل اسم مکان از عزل است )
معنی حِلٌّ: حلول کننده(حلول به معنای اقامت و استقرار در مکان است )
ریشه کلمه:
کون (۱۳۹۰ بار)

دانشنامه عمومی

مکان (خمین). مکان ( خمین ) ، روستایی از توابع بخش کمره شهرستان خمین در استان مرکزی ایران است. زبان مردم این روستا ترکی است
این روستا در دهستان چهارچشمه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ١۱۴۸ نفر ( ۳۰۷خانوار ) بوده است.
عکس مکان (خمین)

مکان (فیلم). مکان ( به ایتالیایی :The Place ) یک فیلم ایتالیایی محصول سال ۲۰۱۷ به نویسندگی و کارگردانی پائولو ژنووزه است[ ۱] این فیلم اقتباسی سینمایی از مجموعه تلویزیونی آمریکایی غرفه ای در انتها ۲۰۱۰ است که توسط کریستوفر کوباسیک ساخته شده است. [ ۲] در این فیلم مارکو جالینی، الساندرو بورگی، سابرینا فریلی، جولیا لاتسارینی، وینیسیو مارچیونی، والریو ماستاندرئا، سیلویو موچینو، روکو پاپالئو، ویتوریا پوچینی و آلبا رورواکر ایفای نقش می کنند. [ ۳]
داستان در یک گروه به ظاهر تصادفی از ۹ نفر قرار دارد که می خواهند بزرگترین آرزوهای خود را برآورده کنند، بنابراین آنها با یک مرد مرموز وارد پیمان فاوستیا می شوند که قادر است در ازای تحقق درخواست های خودش، آنچه که می خواهند به آنها بدهد. [ ۴]
مردی مرموز لباس شخصی، در یک رستوران به نام «مکان» در کنار میز می نشیند و آماده است تا به درخواست ها و خواسته های افراد مختلفی که به سمت او می آیند گوش دهد. در ازای تحقق درخواست های آنها، او خواسته های خود را مطرح می کند، که اغلب به نظر وحشتناک یا گاهی اوقات به طور مستقیم با آنچه از سایر بازدید کنندگان خواسته می شود رابطه دارد. او همیشه در حال صحبت با مردم، یک دفترچه ضخیم و چرمی دارد که از آن می خواند و آرزوی بازدید کنندگان را با یک قلم گران قیمت می نویسد. اگرچه مرد می گوید که کارهای غیرممکن برای مردم تعیین نمی کند، اما هر یک از خواسته های او بر ضد برحی از اصول اخلاقی اساسی هستند. این مرد همچنین اظهار می دارد که مردم آزاد هستند هر زمان که بخواهند معامله را لغو کنند.
افسر پلیس اترور که باید پول سرقت شده در یک سارق را پیدا کند، خواسته می شود کسی را به خون کتک بزند. راهبه شیارا که ایمان خود به خدا را از دست داده و ناامیدانه می خواهد دوباره آن را پیدا کند، دعوت می شود که باردار شود. مکانیک اوداکر، در ازای یک شب رابطه جنسی با یک مدل، از او خواسته شده تا یک کودک را نگه دارد. از مرد دیگری خواسته می شود که این دختر بچه را بکشد تا جان یک کودک بیمار را نجات دهد. مارچلای پیر، در ازای شفای شوهر آلزایمری خود، باید با یک وسیله انفجاری، در یک مکان شلوغ قتل عام کند. مارتینای جوان اگر بخواهد زیباتر شود باید مجبور به دزدی به ارزش دقیق ۱۰۰٬۰۰۰ یورو و ۵ سنت شود. فولوویوی نابینا می خواهد دید خود را دوباره به دست آورد و در ازای آن باید به یک زن تجاوز کند. آزورا اگر بخواهد شوهرش به او برگردد، باید یک زوج متأهل را جدا کند. الکس جوان، سارقی که افسر پلیس اترور در جستجوی آن است، بدون آنکه آن را جدی بگیرد، وارد معامله با این مرد می شود و از پدرش ( اترور ) می خواهد تا او را برای همیشه تنها بگذارد.
عکس مکان (فیلم)

مکان (معماری). مکان مفهوم بسیار پیچیده ایی است که کماکان میان فیلسوفان بر سر ماهیت، چیستی و تعریف کلی آن چالش هایی برجاست. مفهوم فیزیکی مکان که در اصطلاح به فضا تعبیر می شود، با مفهوم پیچیده و حسی مکان که با مولفه های حس مکان و روح مکان قابل تشخیص و تجربه است و ادراکات حسی انسانی در شکل دهی آن دخیل اند، یکی نیست. مفاهیم معمول مکان به طور عام شامل مفاهیمی از قبیل معنای مکان در فرهنگ انگلیسی آکسفورد است که در آن: «مکان یک موقعیت، نقطه یا ناحیه ای خاص معنی شده است» یا در فرهنگ انگلیسی لانگمن، که مکان را به عنوان: «هر ناحیه، نقطه یا موقعیتی یا وضعیت در فضا» و «یک نقطه به خصوص در یک ناحیه گسترده تر» معرفی می کند. اما به طور خاص منظور از مکان، و مفهوم مجرد و کلامی آن، به معنی یک جا نیست. اشیا گوناگون و رفتارهای مختلف احتیاج به مکان های متفاوت دارند. در حقیقت مکان بخشی از فضاست که به واسطه عناصر و عواملی مشخص و متمایز، صاحب هویتی منحصربه فرد و تکرارناپذیر می شود و خاطره سازی و حس دلبستگی به مکان را منتج می گردد. در رابطه با بررسی مفهوم مکان کریستین نوربرگ شولتز، پژوهش های گسترده ایی را بر پایه اندیشه های مارتین هایدگر انجام داده است. [ ۱]
به زعم شولتز؛ ماهیت اصلی و حقیقی یک مکان مشخص، در برخی مواقع و برخی حالات، با تغییر فصل ها یا حالات جاری در یک روز، همانند هوا و اقلیم آن روز تغییر می کند. به این معنی که در یک مکان واحد، تعریف ما از مکان، همراه با وجود سرما، گرما، باران، برف، فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان، و حتی اتفاقات خاصی که در آن مکان رخ داده، یا کسانی که در تجربه بودن در آن مکان ما را همراهی کرده اند، تفاوت خواهد کرد. به اعتقاد شولتز، در واقع بی معنی است که هر پیشامد، یا رخدادی را بدون ارجاع به یک محل خاص تصور یا تعریف کنیم. در وصف ماهیت مکان، شولتز مدعی ست که منظور ما از بیان مفهوم مکان، تمامیتی ست که از چیزهای ملموس و محسوس، دارای ماده و جوهر، شکل، بافت و رنگ ساخته شده است. این چیزها در کنار هم محیطی را خلق و بازسازی می کنند، که همان مفهوم مکان است؛ بنابراین یک مکان، یک پدیده کاملاً کیفی است که نمی توانیم آن را به هیچ یک از اجزایش نظیر رابطه فضایی تقلیل دهیم، بدون اینکه طبیعت منسجم آن از نظر دور شود. به زعم شولتز و با ارجاع آرائش به هایدگر، معنای حضور در مکان، رابطه زیست جهان با مکان، مستلزم رابطه انسان و حضور وی در محیط پیرامونش است. با این تفسیر، حضور انسان ها به مکان مفهوم می بخشد. [ ۲] [ ۳]
عکس مکان (معماری)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

در فلسفۀ قدیم جسمی که جسم دیگر بر آن قرار دارد. وجودِ مکان بدین معنی سه شرط دارد: ۱. ظرف جسم متمکّن (= آنچه در مکان جای گرفته) باشد، آن چنان که لفظ «در» بر آن اطلاق شود، همچون میز «در» خانه، که خانه مکان میز است؛ ۲. جسم متمکن تدریجاً بتواند از آن خارج شود، همچون خروج تدریجی میز از خانه؛ ۳. مساوی بودن مکان با متمکّن، به طوری که مکان از متمکّن کوچک تر نباشد. اما تعریف فلسفی مکان با دشواری های گوناگونی همراه بوده و گویی منشأ همۀ آن، عدم تفارق بین مکان حقیقی و اعتباری است. مکان حقیقی شیء همان حدّ وجودی و تحققّی شیء در خارج است و مکان اعتباری، سنجش مکان حقیقی شیء نسبت به ظرف خاصی است. بر این اساس، برخلاف رأی برخی فلاسفه، مکان مند بودن از خواصّ مادیات نیست و درپی همین باور میرداماد به ظرف «دهری و سرمدی» قائل شده است. تعاریف متعددی که برای مکان به دست داده اند عمدتاً ناظر به معنای اعتباری و غیر حقیقی آن است. متکلمان مکان را فضای موهوم و پیروان ارسطو آن را سطح داخلی جسم دانسته اند که بر سطح خارجی جسم دیگر احاطه دارد. پیروان افلاطون مکان را بُعد مجرد می دانسته اند که با تمامی اجزای جسم تماس دارد. میرسید شریف جرجانی نیز مکان را بُعْد موجود زیاده و نقصان پذیر دانسته است. امروزه در علم فیزیک به جای مکان از فضا سخن می گویند و صرفاً مکان را جایگاه یا موقعیت و وضعیت جسم نسبت به یک دستگاه مختصات می دانند.

جدول کلمات

جا

مترادف ها

dwelling (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، مقام، سکونت، مکان

habitation (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، مستعمره، سکونت، مکان، اسکان

site (اسم)
مقر، جا، موقعیت، مکان، محل، زمین زیر ساختمان

stead (اسم)
مسکن، مقر، جا، دهکده، مزرعه، مکان

place (اسم)
جا، فضا، میدان، موقعیت، صندلی، مکان، وهله، جایگاه، محل

spot (اسم)
نقطه، موقعیت، خال، لکه، لک، مکان، لحظه، محل، موضع، زمان مختصر

position (اسم)
وضع، موقعیت، مسند، مقام، وضعیت، مرتبه، مکان، شغل، جایگاه، محل، موضع، نهش

location (اسم)
جا، موقعیت، مکان، تعیین محل، محل، اندری

locality (اسم)
جا، موقعیت، مکان، محل، موضع، محل خاص

locus (اسم)
مکان، مکان هندسی، مثال ادبی

فارسی به عربی

موقع , ناحیة

پیشنهاد کاربران

مکاَن
مکان: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
جیناک jinAk ( دری ) تاژار tAžAr ( پارتی: tažar ) ؛ آسپد Aspad ( سنسکریت: Aspada )
ویاک vyAk، گواک gevAk ، گیاگ/ک gyAg/k ، جیواک jivAk ( پهلوی ) .
جایگان
🇮🇷 همتای پارسی: جایگان 🇮🇷
واژه مکان
معادل ابجد 111
تعداد حروف 4
تلفظ makān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: امکِنة، جمع الجمع: اماکن]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی makAn
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

این واژه عربی یا تورکیه
در چین یک بیابان هست به اسم تاکلاماکان که اسمیه که تورکهای اون منطقه روش گذاشتن
گستره، پهنه، جایگاه
جا لاخ ( پسوند مکان )
جایلاخ
مکان، در اصل مَکوَن، در باب مفعَل، که اعلال شده و تبدیل شده به مکان
ریشه کون
ینی جایی برای بودن، ظرف مکان
نام کرکوک در زمان پارتیان گرمکان بوده که به معنی مکان گرم هست و اینکه مکان از کان یا کانا به معنی خانه گرفته شده و کاملا فارسی هست
جا ، جایگاه ، جیگا
مکان= سرای من
مکان mecan
فضا ، جا ، مکای که می شناسیم دارای ویژگی هایی به شرح ذیل است ؛ 1 مکان محصول خلق شدن ماده است و وجودش وابسته به وجود ماده است ، 2 مکان همراه آفرینش ماده هنگام وقوع بیگ بنگ یا برخورد لبه های کیهانی دیگر، یا ایجاد اولین ذره که فرآیندماشه را راه انداخته و ذره سازی راآغازکرده یا به شکل دیگری بالاخره ایجاد شده ، و این بدان معنی است که ، قبل از ان وجود نداشته ، گرچه قبلی هم وجود نداشته چون زمان همراه ماده خلق شده ، 3 مکان سه بعدی است ودارای ابعاد طول وعرض وارتفاع است4 مکان را حرکت ذره ایجادکرده و می کند، نه اینکه ذره در مکان حرکت کند ، 5 مکان همواره پراست مکان خالی وجود ندارد ، حتی خلاخالی نیست ، 6 مکان در حال گشترش است، رشدمکان همه جانبه ودر تمام ابعاد وجهات است ، سرعت رشد مکان در حال افزابش است ، شتاب افز اینده دارد ، 7 مکان همواره با زمان پیوسته است و تفکیک ناپذیر است ، مکان منفرد یا زمان منفردی متصور نیست ، وهمواره بهتره بصورت " فضا - زمان" بیان شود 8، مکان با تمام ویژگی های ماده نظیر جرم پیوسته است ، 9 مکان همواره حالت خمیده داردوهیچ خط طول وعرص وارتفاع واقعا راستی وجود ندارد ، این خمیدگی در ابعاد بزرگ تر، وبا جرم بیشتر ، همواره بیشتر است ، بطوریکه خمیدگی فضا در سیاهچاله ها بیشتر است و مکان اطرافشان هم خمیده گی دارد، 10مکان از نوع وجوداست و می تواند وجود نداشته باشد در این صورت زمان هم وجود نخواهد داشت ، در این صورت ، ماده هم به نوعی که می شناسیم وجود نخواهد داشت ، 11 مکان با گذر زمان تداوم می یابد ، توقف فرضی زمان موجب مندک شدن مکان وماده می شو د، 12 وبالاخره مکان از غیر مکان بوجود می آید وبه غیر مکان تبدیل می شود ، به این معنی که ، ماده از غیر ماده بوجود آمده وبه غیر ماده تبدیل می شود
...
[مشاهده متن کامل]

قاصدک خیالی که چندی پیش در سازمان فضایی مغز توسط قوه خیال در جهت رصد نمودن حقایق تا کنون نشنیده و ندیده به ژرفنای ماده و اعماق کیهان پرتاب شده بود، چند خبر و پیام دست اول و تازه و نو را به رصد خانه زمینی مغز و ذهن رله نموده است که شنیدن آن شاید لذت بخش باشد. قبل از بیان این پیام ها ، اشاره ای کوتاه به آزمایش فکری انشتین در سن شانزده سالگی در کلاس درس ریاضی - فیزیک می نمایم . در خیال از خود می پرسد که اگر سوار بر یک موج نوری شود و با سرعت نور حرکت کند، آنگاه دنیا چگونه در مقابل چشمان سرش جلوه نمائی خواهد کرد ؟ پاسخ سوال این است که براساس انتقالات لورنتز و فرمول های نسبیت خاص و عام ، مقدار و یا اندازه طول و عرض و عمق هر چیزی به صفر تقلیل خواهد یافت و لذا غیر از ظلمت محض هیچ چیز دیگری را مشاهده نخواهد کرد. اگر خود نور را مسافر و مشاهده گر در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که نور همیشه نابینا بوده و می باشد، اما در طول تاریخ تکاملی طبیعت حرکت نابینای نور و تابش و انعکاس آن بر سطح کره زمین باعث بینایی موجودات زنده گردیده است. پس از این مقدمه کوتاه برمیگردم سر موضع اصلی یعنی برخورد شاخ به شاخ گاو های عظیم الجثه معرفتی بیزون یا بیسون در دو میدان متافیزیک باستانی و فیزیک عصر جدید. این برخورد شاخ به شاخ به احتمال زیاد این دو میدان را در هم ذوب خواهد نمود و یک موجود یا میدان جدید تر تولید خواهد کرد که آیندگان احتمالا آنرا متافیزیک فیزیکی و یا فیزیک متافیزکی نام خواهند نهاد. البته باید توجه داشته باشیم که جهان بینی هستی شناسانه افلاطون در قالب " یک عالم محدود و متناهی به نام عالم محسوسات در دل یک عالم نیمه متناهی به نام عالم ایده ها " یا بطور مختصر ماوراء طبیعه افلاطونی را با جهان بینی هستی شناسانه ارسطو در قالب چرخه " ماقبل طبیعت؛ طبیعت ؛ مابعد طبیعت" یا بطور مختصر متافیزیک ارسطویی را یکی نپنداریم. در جایی دیگر اشاره شد که جهان بینی ماوراء طبیعه افلاطون فقط در چهارچوب جهان بینی متافیزکی ارسطو قابل قبول و پذیرش می باشد و میتواند حقیقت داشته باشد و خود این دو جهان هم فقط در چهارچوب هستی شناسی دموکریت می توانند قابل قبول و پذیرش واقع گردند و حقیقت داشته باشند. دموکریت جهان بینی خودرا در یک جمله کوتاه و پر معنی در قالب زیر بیان داشته است : دنیا از لحاظ اندازه متناهی و از لحاظ عددی نامتناهی یا بیشمار می باشد. دموکریت در روند تفکر و تخیلات خویش، هستی و مکان بیکران و بینهایت را به هستی ها و مکان های محدود و متناهی و بیشمار تقسیم نموده است و به احتمال قوی در ضمیر ناخودآگاه و الا به عمل تقسیم باید اشاره می نمود. امروز می توانیم در این رابطه و زمینه از عبارت " کثرت پایان ناپذیر ماورایی " استفاده کنیم. بیشتر از این به جزئیات پرداختن در حیطه وظایف تحصیلات دانشگاهی در رشته فلسفه و حکمت دینی و الهیات می باشد و برای یک فرد عادی و زیر متوسط مثل این حقیر نیازی به شناخت جزییات چنین نظام های فکری باستانی نیست. پیام ها و خبر هائی که قاصدک خیال رله نموده بود بطور فشرده و مختصر به شرح زیر می باشند :
...
[مشاهده متن کامل]

الف - چهارگان های همیلتون تنها و منزوی و بی همسر نیستند بلکه دارای همزاد های طبیعی و خدادادی خاص و ویژه خویش می باشند یعنی چهارگان های عرفانی بیزمانی بیمکانی. این دو نوع چهارگان مکمل همدیگر اند و بدون در نظر گرفتن یکی از آنها نیمی از واقعیت عینی نادیده و مخفی باقی خواهد ماند. شرط پذیرش مکمل بودن این زوج بنیادی این است که دوستداران چهارگان همیلتون و اندیشمندان و متفکرین دینی و الهی دانان و فلاسفه و حکیمان و خود عارفان دینی و دانشمندان علوم طبیعی و تجربی و ریاضی دانان مفاهیم بیزمانی و بیمکانی را مثل سابق مترادف و معاد و هم معنای عدم وجود زمان و مکان نپندارند.
خود عارفان هم تنها بیزمانی و بیمکانی را از صفات حق تعالی شان نپندارند بلکه مکان و زمان را هم.
چهار بعد چهارگان همیلتون به حروف لاتین و در دستگاه مختصات دکارتی یا کارتزین به شکل زیر نمایش داده می شوند : ( x, y, z, t ) . و چهار بعد چهارگان عارفان را میتوان به شکل زیر بیان داشت :
( 'x' , y ', z ', t ) . در درس ریاضی فیزیک اعضای درون این پرانتز را مشتق اول طول و عرض و ارتفاع می نامند و در جهت مخالف با علامت منها همراه می شوند یعنی در جهت چپ و پایین و عمق مرکز مختصات. ترکیب این دو چهارگان به شکل زیر : 《'xx' , yy ', zz', tt 》می تواند باشد. این هشت علامت همان ابعاد هشتگانه نوسانگر های بنیادی زمانمکان و بیزمانی بیمکانی می باشند.
ب - فضا - زمان مینکوفسکی و فضا - زمان فریدمان چیزی دیگری نیستند غیر از مکان - زمان مطلق نیوتن. یک فضا یا یک مکان مجرد و هندسی با یک حجم ثابت و پایدار و محیطی محدود و متناهی و بطور کامل ( یا مطلق ) مسدود و نفوذ ناپذیر و به قول هاوکینگ بدون مرز. به این معنا که اگر روی سطح آن از یک نقطه راه بیافتیم و مستقیم راه را ادامه دهیم سرانجام به همان نقطه بر می گردیم بدون اینکه از کناره آن سقوط کنیم. این فضا یا مکان مطلق و مجرد نقش یک ظرف ثابت و پایدار را بازی می کند و در برگیرنده همه چیز و همه کس می باشد و ورود و خروج از آن مطلقا محال و غیر ممکن است.
پ - فضا - زمان خالی مینکوفسکی یعنی بدون جرم و انرژی تخت محسوب می شود، به این معنا که مرکز جهان هندسی وی با نقاط محیط هم سطح می باشند. در عوض جرم و انرژی در میدان انشتین ساختار و تارو پود فضا - زمان خود انشتین ( و نه مکان - زمان مطلق همیلتون و نیوتون و مینکوفسکی و فریدمان ) را خم و پیج میدهند و این خم و پیج ها مسیر ذرات و شتاب حرکت آنها را تغییر می دهند. در صورتیکه انرژی و جرم محصولات یا تولیدات دست دوم و یا ثانویه می باشند و نه اولیه و قالب هایی هستند که خاک داغ فیزیکی نوسانگر های بنیادی زمانمکان و بیمکانی بیزمانی در آنها ریخته شده و بسته بندی گردیده اند. لذا عمل و عکس العمل ذرات انرژی و جرم با فضا - زمان نیست بلکه ذرات انرژی و جرم در اطراف خود باعث ایجاد پستی و بلندی می شوند و این دو مفهوم نه هندسی اند و نه فیزیکی بلکه ذهنی - معنوی اند.
مثال : در لحظه ای که کل محتوای جهان در مرکز آن به شکل یک تکینگی فیزیکی بسیار داغ و چگال و سنگین متراکم بوده است، آن نقطه مرکزی در پهنه فضا - زمان مطلق نقش رفیع ترین قله را بازی کرده است و محیط جهان ( محیط فضا یا مکان مطلق ) نقش عمیق ترین دامنه را و علت اصلی انبساط آن تکینگی فیزیکی در تمام جهات، ریزش یا سقوط آزاد و چرخشی از قله به سوی دامنه بوده است. در فاز انقباض نقش مرکز و محیط عوض می شود، طوریکه محیط نقش قله های رفیع و پراکنده و هم سطح را عهده دار میشود و مرکز دامنه عمیق و متراکم را. لذا نوسانات انقباض و انبساط کیهانی حاصل یک مکانیزم خودکار اند و این مکانیزم در عمل نیازی به نیروی دافعه و جاذبه درونی و بیرونی ندارد.
زمان مطلق نیوتن هم چیزی نیست غیر از لحظه حال که طول آن برابر است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که به زمان پلانک معروف است. زمان مطلق یا لحظه حال از لحاظ مقدار در سراسر کیهان ثابت و پایدار و عام می باشد، اما از لحاظ تاثیر پذیری موجودات و اشیاء نسبت به حرکات خویش و موقعیت آنها در رابطه با دوری و نزدیکی به مرکز میدان جاذبه خاص می باشد. امیدوارم که سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشم. در پایان یک اشاره کوتاه : دو نوع زمان و مکان داریم، یکی فضا - زمان مطلق و دیگری نوسانگر های بنیادی مکانزمان و بیزمانی بیمکانی. در پیرامون بیزمانی و بیمکانی مطلق هم اگر فرصتی دست داد، قاصدک خیالی حساس رصد گر پیام های دیگری را در چنته دارد. در این رابطه یک اشاره بسیار کوتاه : زمان مطلق یا لحظه حال هم تنها و منزوی و بی همسر نمی باشد. بی حالی همزاد بنیادی آن است. البته بی حالی به معنای خستگی نیست.

واژه مکان از دو هجا ساخته شده است یکی حرف م و دیگری کان. حرف م مخفف من می باشد و کان به معنای خانه ؛ سرا ؛ معدن. لذا مکان به معنای خانه یا سرای من و یک کلمه کاملا فارسی است. اگر یک بدن یا یک جسم به اتم
...
[مشاهده متن کامل]
ها تجزیه شود، بطور همزمان مکان آن بدن و یا آن جسم هم به تعداد اتم ها به مکان های ریز و فراوان تجزیه می شود. لذا مکان هر چیزی فقط به آن چیز تعلق دارد و نه به چیز های دیگر.

بنگاه
جا، جایگاه، حله، ربع، فضا، محل، مسکن، مقام، مقر، موضع، رتبه، پایه، جاه، منزلت
زمان پهلوی ست و مکان عربی.
مکان ( معمولا مترادف با فضا ) و بیمکانی هردو واقعیت دارند و هر دو دارای سه بعد هم ارزش می باشند. هر دو از ذرات تشکیل شده اند. هرکدام از ابعاد آنها در کوچک ترین جزء خود برابر با طول پلانک می باشند. دو نوع
...
[مشاهده متن کامل]
مکان و بیمکانی وجود دارد که یکی مطلق و دیگری نسبی می باشد. دو بعد x و y مکان مطلق سطح هندسی جهان یا محیط مطلق آن را تشکیل می دهند و دو بعد' x و ' y بیمکانی هرکدام روی دو بعد مکان قرار گرفته اند و سر جای خود بصورت دو لایه هرکدام با قطر یک خط هندسی و با فاصله یک خط هندسی از هم دیگر با فرکانس ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه در حال نوسان به سر می برند. بعد های z و ' z یا ابعاد عمق از سطح جدا شده و به مختصات های سه بعدی نسبی تبدیل گردیده اند . زمان و بیزمانی هم به همین ترتیب. بخشی از این مکانزمان و بیزمانیبیمکانی بر اثر انقباض شدید در مرکز جهان اول به انرژی تبدیل گردیده و سپس در طی انبساط بخش بزرگ آن انرژی به جرم تبدیل گردیده و مقداری از آن بصورت نور اولیه باقی مانده است که آنرا تابش زمینه کیهانی می نامند. بخش بزرگی از زمانمکان و بیزمانی بیمکانی نسبی به انرژی و جرم تبدیل نشده اند و هم اکنون روی جرم و انرژی اثر دافعه دارند که با انرژی و ماده تاریک نامگذاری شده اند.

جایی که کاری درآنجا صورت میگیرد . place
جایی برای ماندن
بُنَک
جای
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آسپَد ( سنسکریت: آسپَدَ )
ویاک، گِواک، گیاک، جیواک ( پهلوی )
واستو ( سنسکریت )
اَسَنگ ( اوستایی: اَسَنْگْهْ )
اَشایون ( اوستایی: اَشایَئُنَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس