مکتب ایونی

دانشنامه عمومی

مکتب ایونی، بخشی از فلسفهٔ یونانی می باشد، که در سده های ۵ و ۶ پیش از میلاد، در ایونیه و ملطیه رواج داشت. این مکتب بدان سبب مکتب ایونی نام گرفته که فلاسفهٔ آن از مردمِ ایونیه بودند. ایونیه مرکز فلاسفهٔ آن زمانِ غرب، و مهم ترین قسمتِ یونان از لحاظِ علم و فرهنگ بود.
تالس، انکسیمندر، انکسیمنس، هراکلیتوس، انکساگوراس و دیگران از این نقطه برخاستند. این فیلسوفان را طبیعی گرا نیز می گویند. چرا که با اختلاف مذاق و مشرب، همگیِ آنان به طبیعت نظر داشتند، و به وجهی، ماده و جسم را اصل و حقیقت اشیاء می دانستند.
فلاسفهٔ این مکتب متوجه بودند که جهان در حالِ تغییر و تحول است، بنابراین به دنبالِ وجودِ حقیقی، یا مادةالموادی رفتند که این تغییر و تحولات از آن برخاسته است. این تفکر تا بدانجا بود که حتی هراکلیتوس، منکرِ وجود بود، و همه چیز را در حالِ حرکت و تبدیل فرض می کرد.
موردِ مهمِ دیگر در موردِ این فلاسفه این است که هر کدام سعی می کردند که حقیقتِ جهان را بدونِ استفاده از اساطیر و دین، بلکه با استفاده از استدلالهای عقلی توضیح دهند. مکاتبِ بعدی ای که در یونان به وجود آمدند، از برخی جنبه ها جالب تر و دارای اهمیتِ بیشتری هستند، اما جنبهٔ دینیِ آنان بیشتر از جنبهٔ علمی شان می باشد.
عکس مکتب ایونی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

چرخه متافیزیکی به شکل : ماقبل - طبیعت - مابعد و یا بصورت : ایده ها - محسوسات - ایده ها، در یک جهان قدیمی و غیر حادث و باز و بیکران از نوع جهان ارسطویی هرگز نمی تواند در سیر نزولی یک نیم دور کامل بچرخد چه رسد به دریافت فرصت برای آغاز نیم دور صعودی. زیرا به علت بیکرانی هستی و وجود برای این کار به بینهایت زمان نیاز خواهد داشت. نتیجه اینکه دو عالم طبیعت و ماوراء طبیعت افلاطون و متافیزک ارسطو فقط در چارچوب ثابت و پایدار و تغیر ناپذیر و جاودانه هرکدام از دنیا های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار با محیط های مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر دموکریت فیلسوف برجسته ماقبل افلاطون و ارسطو می توانند حقیقت داشته باشند و نه مستقل و جدا و در بیرون از آنها. عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت افلاطون هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از سامان یا نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی و ایده های خوب و زیبا و ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه افلاطون تحت عنوان مُثُل یا مثال ها یا الگوها و یا سرمشق ها هیچ چیز های دیگری نیستند غیر از تک تک موجودات غیر زنده و زنده مفید نباتی و حیوانی و تک تک افراد انسانی که در نظام احسن آفرینش مبداء هرکدام یک بار برای همیشه توسط خداوند متعال ( البته علمی و نه دینی - فلسفی - عرفانی ) و از ابعاد فراوان و بیکران خود وی و نه از عدم یا نیستی، در برترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده شده و از حیات یا زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند. تصویر کلی آن نظام احسن و اشرف اولیه و آغازین یا ازلی و ابدی و تصاویر جزئیات و امورات آن یک بار برای همیشه در خاطره یا حافظه بیکران خداوند متعال ثبت و ضبط گردیده و هرگز کوچکترین خدشه و لرزش و لغزشی در آن ایجاد نخواهد شد. عالم غیب و امر و ملکوت دینی از یک طرف و عالم شهود و خلق و مِلک از طرف دیگر هم روی هم قرار دارند و در هم تنیده و اجین اند و بریده و جدا از هم و بصورت یکی بالا و دیگری پایین وجود ندارند. کشف بزرگ و اصلی و محوری و مرکزی تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و یا دم و بازدم محتوای کیهان یا جهان و بر اثر آن وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی را می توان به زبان تمثیل شاه کلید طلائی دانست که به کمک آن انسان فهمیده و عاقل امروز و آینده میتواند مشروط بر اینکه بخواهد، قفل زده شده بر در و دروازه عالم غیب و امر و ملکوت را باز کند و دروازه آنرا افتتحاح نماید یا بگشاید و از آن طریق سفر واحد و یگانه خود خداوند ( او به عنوان هرکدام از کل های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار کیهانی و ما کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی به عنوان اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر وی و نه به عنوان نیستی های هستی نما یا ظل و سایه یا ماسوی و یا غیر از او )
...
[مشاهده متن کامل]

را بصورت سفر های بسیار طولانی و بیشمار مقطعی نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان در طول هم و پشت سر همدیگر را بین نظام های احسن و اشرف آفرینش متوالی در طول سفر بی پایان تکاملی به زبان و روش علمی شرح و توضیح دهد و ریشه کلیه ابهامات و اوهامات و خرافات و گمراهه روی ها را طوری بخشکاند که دیگر استعداد رشد و نمّو و بلوغ نداشته باشند. شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و فرقه و حلقه و ایدئولوژی نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی. اگر یک روزی در آینده قرار باشد که مردم دنیا طی برگزاری یک رفراندم بین المللی برای رای دادن به خداوند متعال به پای صندوق های رای بروند، ما برگه رای را به صندوق هیچ آئین و دین و مذهب و فرقه و حلقه و ایدئولوژی نخواهم انداخت بلکه به صندوق علم و فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. ما یعنی قندی و شادینه مدت هاست که تصویر زوج قدیمی و کهنه و فرسوده 《خدا - دین 》 را از سر لوحه سر و دل و باطن خویش پاک کرده و بجای آن تصویر زوج نوین و مدرن 《 خدا - علم 》 جایگزین نموده و به این حقیقت ژرف و بینش و باور هم دست یافته ایم که خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و ناجی و نبی و پسر و رسول و انبیاء و اولیاء یا هر عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه.
فلسفه و عرفان علمی امروز و آینده باید حرکت خودرا از این پایگاه و دیدگاه آغاز نمایند تا در پایان راه با بن بست مواجه نشوند.

Ion با تلفظ آیون به احتمال زیاد به معنای من اون هستم، بوده است. آیونیان به معنای یونانیان آغازین یا اولیه. واژه melti با تلفط مِلتی هم به احتمال زیاد به معنای مِلَتی یا ملی گرا بوده است. مِلتیان یعنی ملت گرایان. هراکلیتوس در پشت پرده ظاهر تغییرات و تحولات جاری بودن همه چیز لوگو
...
[مشاهده متن کامل]

( logo ) را ثابت میدانسته و آنرا نظم کیهانی معنا بخشیده است. در صورتیکه لوگو دو کلمه فارسی می باشد به معنا کلام آشکار یعنی کلام آفریدگار. نه خدای ادیان توحیدی بلکه خدای حقیقی و واقعی. حقیقت یعنی برابری یا انطباق بر واقعیت ، لذا خود واقعیت همان حقیقتی است که اساطیر و دین و فلسفه از دیر باز تاکنون به دنبال دست یابی و پیدا کردن آن بوده اند. البته این طبیعت و کیهانی که در آن زندگی می کنیم و بخش ناچیزی از تار و پود های کثیر و فراوان آن هستیم تنها دارای یک سامان یا نظم کلی نمی باشد بلکه هفت تا که یکی واقعی و عینی و شهودی و تجربی و پدیدار شده و یا به ظهور و پیدایش و به کثرت رسیده می باشد و شش تای دیگر بصورت شش امکان کلی بالقوه و ضروری و اجتناب ناپذیر در بطن و باطن آن موجود می باشند. بخش غیبی و محض و غیر تجربی دقیقا شش برابر بخش واقعی و عینی و تجربی می باشد نه یک ذره کمتر و نه یک ذره بیشتر. البته بخش واقعی و عینی دارای بخش محض و غیبی خاص و ویژه خویش هم می باشد که هرکدام به موقع خاص و ویژه به ظهور و پیدایش می رسند و از حالت قوه به حالت فعلیت در می آیند و دیگر به قوه تبدیل نمی گردند. درست بهمین ترتیب فقط یک عالم بهمراه یک آسمان و یک زمین وجود ندارد بلکه هفت عالم بهمراه هفت آسمان و هفت زمین که بطور همزمان و به شکل طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط وجود ندارند بلکه در حال حاضر فقط یک عالم بهمراه یک آسمان و یک زمین واقعی و عینی و شهودی از حالت قوه به فعلیت در آمده و در می آید و شش عالم دیگر بهمراه شش آسمان و شش زمین همان شش امکان کلی و بالقوه اند در بطن همین عالم و آسمان و زمین واقعی و عینی و شهودی و تجربی و پدیداری. و آنهم نه تنها در محتوای این کیهان یا جهان بلکه در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر. سامان ها یا نظم کلی و هفتگانه طبیعت و کیهان یا عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش و با نظمی مطلق و از پیش تعیین شده در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه آن، پشت سر هم و در طول همدیگر و از خمیر مایه ساختاری همین دنیا از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و یا دم و بازدم محتوای کیهان یا جهان به ظهور و پیدایش و کثرت می رسند و عمرهای کلی و جزئی دنیوی خودرا طی و سپری می نمایند و آنهم نه یکبار بلکه هرکدام با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو حد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد. البته مبداء و معاد نه از دیدگاه معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و الاهیات و کلام و تفسیر و حکمت و عرفان دینی بلکه از دیدگاه علم و فلسفه و عرفان علمی.
سوال : چگونه و از چه راه و طریقی می توانیم بطور یقین و مطمئن و قابل اعتماد و بدون شک و تردید به حقیقت داشتن عوالم و آسمان ها و زمین های هفتگانه پی ببریم ؟
ارائه پاسخ این سوال به یک مقدمه چینی بلند نیاز دارد که خارج از حوصله این کامنت کوتاه یا پیامک می باشد.

مکتب ایونی ( در منابع فارسی گاه ایونیان را فارسی سازی کرده یونانی گفته اند ) ، بخشی از فلسفه ی یونانی می باشد، که در سده ها ی ۵ و ۶ پیش از میلاد، در ایونیه و ملطیه رواج داشت. این مکتب بدان سبب مکتب ایونی نام گرفته که فلاسفه ی آن از مردمِ ایونیه بودند. ایونیه مرکز فلاسفه ی آن زمانِ غرب، و مهم ترین قسمتِ یونان از لحاظِ علم و فرهنگ بود.
...
[مشاهده متن کامل]

تالس، انکسیمندر، انکسیمنس، هراکلیتوس، انکساگوراس و دیگران از این نقطه برخاستند. این فیلسوفان را طبیعی گرا یا طبیعن گرا نیز می گویند. چرا که با اختلاف مذاق و مشرب، همگیِ آنان به طبیعت نظر داشتند، و به وجهی، ماده و جسم را اصل و حقیقت اشیا می دانستند.
فلاسفه ی این مکتب متوجه بودند که جهان در حالِ تغییر و تحول است، بنابراین به دنبالِ وجودِ حقیقی ، یا مادةالموادی رفتند که این تغییر و تحولات از آن برخاسته است. این تفکر تا بدانجا بود که حتی هراکلیتوس، منکرِ وجود بود، و همه چیز را در حالِ حرکت و تبدیل فرض می کرد.
موردِ مهمِ دیگر در موردِ این فلاسفه این است که هر کدام سعی می کردند که حقیقتِ جهان را بدونِ استفاده از اساطیر و دین، بلکه با استفاده از استدلال های عقلی توضیح دهند. مکاتبِ بعدی ای که در یونان بوجود آمدند، از برخی جنبه ها جالب تر و دارای اهمیتِ بیشتری هستند، اما جنبه ی دینیِ آنان بیشتر از جنبه ی علمی شان می باشد.

بپرس