میدان مغناطیسی


معنی انگلیسی:
magnetic field

فرهنگستان زبان و ادب

{magnetic field} [فیزیک] میدانی بُرداری که در هر جا که نیروهای مغناطیسی حضور داشته باشند، برقرار است

دانشنامه عمومی

در الکترومغناطیس کلاسیک، میدان مغناطیسی یک میدان برداری است که تأثیر مغناطیسی بر بارهای الکتریکی متحرک، جریان های الکتریکی و مواد مغناطیسی را توصیف می کند. برای نمونه، بر یک بار الکتریکی متحرک در میدان مغناطیسی، نیرویی عمود بر سرعت و میدان مغناطیسی، وارد می شود.
میدان مغناطیسی آهن ربای دائمی، مواد فِرّومغناطیسی مانند آهن را می کِشد و آهن رباهای دیگر را کشیده یا می رانَد. افزون براین، یک میدان مغناطیسی متغیر با مکان، با تأثیر بر حرکت الکترون های اتمی بیرونی، بر برخی از مواد غیرمغناطیسی نیرو وارد می کند.
میدان های مغناطیسی، اطراف مواد مغناطیسی هستند و از سوی جریان های الکتریکی، مانند جریان الکتریکی سیم پیچ ها، یا میدان های الکتریکی متغیر با زمان پدید می آیند. از آنجاکه میدان مغناطیسی، شدت و جهت دارد، با بردار توصیف می شود. میدان مغناطیسی با حرکت بارهای الکتریکی و گشتاورهای مغناطیسی ذاتی ذرات بنیادی، یعنی اسپین آنها، تولید می شود. نیروی مغناطیسی، یکی از چهار نیروی اساسی طبیعت است.
از میدان های مغناطیسی در سراسر تکنولوژی مدرن، به ویژه در مهندسی برق و الکترومکانیک استفاده می شود، مانند میدان های مغناطیسی چرخنده در موتورهای الکتریکی و ژنراتورها. زمین هم میدان مغناطیسی دارد، که از لایه اوزون زمین در برابر باد خورشیدی محافظت می کند و در جهت یابی با قطب نما مهم است.
در توصیف میدان مغناطیسی، از دو میدان برداری استفاده می شود، که شدت میدان ( H ) و چگالی شار میدان ( B ) نام دارند.
بیرون مواد، میدان های B و H، کم وبیش یکی هستند. این دو تنها در واحد و مقدار متفاوتند و در تغییرات زمانی و مکانی تفاوتی ندارند. B به جریان بستگی دارد، چه ماکروسکوپی و چه میکروسکوپی، مانند حرکت الکترون به دور هسته. در حالی که H به جریان های ماکروسکوپی و برداری که به شار مغناطیسی بسیار نزدیک است، بستگی دارد.
B را می توان بر اساس اثرات آن روی محیط نیز تعریف کرد. برای مثال، حرکت یک ذره با بار الکتریکی q و با سرعت v در میدان B، نیرویی را تعریف می کند که نیروی لورنتس نامیده می شود. در سیستم SI، نیروی لورنتس برابر است با:
F = q ( v × B )
که در آن ×، ضرب خارجی بردارهاست.
برای دوقطبی مغناطیسی لحظه ای m ( آمپر متر مربع ) ، B را می توان به گونه ای دیگر و بر اساس گشتاور دوقطبی مغناطیسی در میدان B تعریف کرد:
عکس میدان مغناطیسیعکس میدان مغناطیسیعکس میدان مغناطیسیعکس میدان مغناطیسیعکس میدان مغناطیسیعکس میدان مغناطیسی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

میدان مغناطیسی (magnetic field)
ناحیۀ اطراف آهن ربای دایم یا ناحیۀ اطراف سیم حامل جریان الکتریکی. در این ناحیه، به بار الکتریکی در حال حرکت یا اجسامی که خاصیت مغناطیسی دارند، نیرو وارد می شود. این نیرو دیدنی نیست، ولی می توان آثار آن را مشاهده کرد. این میدان را در هر نقطه ای با خطوط موازی با سمت گیری عقربۀ مغناطیسی یا قطب نمای کوچکی که در آن نقطه قرار می گیرد نشان می دهند. خطوط نامرئی نیرو را میدان مغناطیسی یا خطوط شار مغناطیسی می نامند. بزرگی میدان مغناطیسی را با چگالی شار مغناطیسی، برحسب تسلا، مشخص می کنند. نیز ← وارونگی_قطبی

پیشنهاد کاربران

میدان مغناطیسی ؛ ( اصطلاح فیزیکی ) فضای مجاور آهن ربا را گویند که در آن قوه مغناطیسی وجود دارد.
|| ( اصطلاح جواهرفروشی ) به اصطلاح جواهریان طول و عرض یاقوت و زمرد و امثال آن. ( آنندراج ) ( از غیاث ) :
نمی آید به چشم همت ما سبزه گردون
به چشم تنگ انجم این زمرد تنگ میدان است.
سالک یزدی.

بپرس