میـرحامد حسین هندی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] دانشمندِ مسلمانِِ علوم اسلامی و عارف بزرگ در سده سیزدهم هجری قمری در هند بود.
علامه میرحامد حسین هندی، در سال 1246 ق. در شهر «میرتهه» هند، در خانه سید محمد قلی به دنیا آمد. نام اصلی او را «مهدی» نهادند. سبب شهرتش به «میرحامد حسین» آن است که پدرش پیش از آن که خبر تولد فرزندش را بشنود، در رؤیا جد خود «سید حامد حسین» را دیده بود. از این رو، فرزند نوزادش را به این نام مشهور کرد.
میر حامد حسین وقتی به هفت سالگی رسید، پدرش او را به مکتب گذاشت. او مقدمات و دروس ابتدایی را خواند، آنگاه وارد مراحل بالاتری رسید. «مقامات حریری» و «دیوان متنبی» را نزد مولوی «سید برکت علی صاحب»، و نهج البلاغه را در محضر مفتی «سید عباس شوشتری» آموخت و سپس به فراگیری علوم عقلی در نزد «سید مرتضی خلاصه العلماء» و علوم شرعی در محضر «سید محمدسلطان العلماء» و برادر او «سید حسین سیدالعلماء» پرداخت و پس از سال ها تلاش و همت، تحصیلات خود را با موفقیت به اتمام رساند.
جوامع اسلامی به ویژه هندوستان، در دوران زندگی میرحامد حسین، بیش از پیش دچار آشوب و تفرقه شده بود. استعمارگران و دشمنان اسلام، همواره برای دست یافتن به اهداف شوم و غارتگرانه خود، دوست می داشتند که مسلمانان با هم اتحاد نداشته باشند و مدام با خصومت زندگی کنند. بدین خاطر گاه دانشمندانی را در میان خود مسلمانان تحریک می کردند تا با نوشتن و یا گفتن حرف هایی تفرقه افکن و اختلاف آفرین، صفوف آنان را بر هم زنند و محیط زندگی برادرانه را تبدیل به بلوا و آشوب و سوءظن و دشمنی سازند.
علامه سید محمد قلی پدر میرحامد حسین، سال ها عمر خود را صرف جواب دادن شبهات و تهمت هایی کرد که دشمنان اسلام، به دست برخی از دانشمندان مسلمان، علیه شیعه و مکتب اهل بیت علیهم السلام شایع می کردند اکنون بعد از پدر نوبت به پسر صالح و خلف او یعنی علامه میرحامد حسین هندی رسیده بود. او مشاهده می کرد که چه افتراها و تهمت هایی بر شیعه می بندند که روح شیعه از آن ها خبر ندارد... این بود که تصمیم گرفت کمر همت ببندد و همچون پدرش، در عرصه قلم و تحقیق و تتبع و بیان حقائق اسلام و وقایع تاریخ اسلام، به دفاع از حق برخیزد و به تهمت های مغرضانه و جاهلانه و خصومت آمیز دشمنان تشیع، پاسخ دهد «تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!».
نخستین کارش، نقد، بررسی، تصحیح و تهذیب بعضی از کتاب های ارزشمند پدرش علامه سید محمد قلی، بود. چرا که بسیاری از آثار پدرش، در دفاع از مکتب شیعه و پاسخ به ایرادهای مخالفان تشیع بود و شایسته بود که پسر دانشمند و فرزانه، آن ها را تصحیح و چاپ و منتشر کند. میرحامد حسین سال هایی از عمر گرانمایه خود را در این راه صرف کرد و از این رهگذر، خدمات شایانی به عالم تشیع ارزانی داشت. آنگاه خود اقدام به نوشتن کتاب نمود. اینک به ذکر آن ها می پردازیم:
این اثر بزرگترین و ارجمندترین کتاب اوست و از شاهکارهای علمی و اعتقادی شیعه به شمار می رود. مؤلف بزرگوار این کتاب عظیم و شگفت انگیز را در مناقب ائمه اطهار علیهم السلام و در جواب کتاب ضدشیعی «تحفه اثنی عشریه» نوشته است.
کتاب خصومت برانگیز «تحفه اثنی عشریه» (هدیه ای برای شیعیان دوازده امامی) را مولوی عبدالعزیز دهلوی (م 1239 ق) معروف به «سراج الهند» نوشته بود. اما چه تحفه ای و چه هدیه ای؟! او که از عالمان برجسته و فاضل شبه قاره هند و از اهل سنت بود، بدون توجه به آیات وحدت بخش قرآن و سفارش های پیامبر صلی الله علیه و آله در این کتابش، عقاید و آراء شیعه را به طور عموم و فرقه اثنی عشریه را بالخصوص در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به کتب نوآموزان ـ که به خطابه نزدیکتر است تا به برهان یا دست کم نقل صحیح مطالب ـ مورد حمله و اعتراض قرار داده... کتاب را مملو از افتراآت و تهمت های شنیعه ساخته است... و باعث تشتّت جبهه اسلامی هند شد. این کتاب در دل برادران مسلمان نسبت به یکدیگر کینه و نفرت پدید آورد و صفای مسجد و محراب، شکوه رمضان و عاشورا را کدر ساخت...

[ویکی فقه] علامه میرحامد حسین هندی، در سال ۱۲۴۶ ق. در شهر «میرتهه» هند، در خانه سید محمد قلی به دنیا آمد. نام اصلی او را «مهدی» نهادند. سبب شهرتش به «میر حامد حسین» آن است که پدرش پیش ازآنکه خبر توّلد فرزندش را بشنود، در رؤیا جدّ خود «سید حامد حسین» را دیده بود، از این رو، فرزند نوزادش را به این نام مشهور کرد. میرحامد حسین وقتی به هفت سالگی رسید، پدرش او را به مکتب گذاشت. او مقدمات و دروس ابتدایی را خواند، آنگاه وارد مراحل بالاتری رسید. «مقامات حریری» و «دیوان متنبی» را نزد مولوی «سید برکت علی صاحب»، و نهج البلاغه را در محضر مفتی «سید عباس شوشتری» آموخت و سپس به فراگیری علوم عقلی در نزد «سید مرتضی خلاصه العلماء» و علوم شرعی در محضر «سید محمد سلطان العلماء» و برادر او «سید حسین سید العلماء» پرداخت و پس از سالها تلاش و همّت، تحصیلات خود را با موفقیت به اتمام رساند.
جوامع اسلامی بویژه هندوستان، در دوران زندگی میرحامد حسین، بیش از پیش دچار آشوب و تفرقه شده بود. استعمارگران و دشمنان اسلام، همواره برای دست یافتن به اهداف شوم و غارتگرانه خود، دوست می داشتند که مسلمانان با هم اتّحاد نداشته باشند و مدام با خصومت زندگی کنند. بدین خاطر گاه دانشمندانی را در میان خود مسلمانان تحریک می کردند تا با نوشتن و یا گفتن حرفهایی تفرقه افکن و اختلاف آفرین، صفوف آنان را بر هم زنند و محیط زندگی برادرانه را تبدیل به بلوا و آشوب و سوء ظنّ و دشمنی سازند.
علامه سید محمد قلی پدر میرحامد حسین، سالها عمر خود را صرف جواب دادن شبهات و تهمتهایی کرد که دشمنان اسلام، به دست برخی از دانشمندان مسلمان، علیه شیعه و مکتب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شایع می کردند اکنون بعد از پدر نوبت به پسر صالح و خلف او یعنی علامه میرحامد حسین هندی رسیده بود. او مشاهده می کرد که چه افتراها و تهمت هایی بر شیعه می بندند که روح شیعه از آنها خبر ندارد ... این بود که تصمیم گرفت کمر همّت ببندد و همچون پدرش، در عرصه قلم و تحقیق و تتبّع و بیان حقائق اسلام و وقایع تاریخ اسلام، به دفاع از حق برخیزد و به تهمتهای مغرضانه و جاهلانه و خصومت آمیز دشمنان تشیع، پاسخ دهد «تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!»
نخستین کارش، نقد، بررسی، تصحیح و تهذیب بعضی از کتابهای ارزشمند پدرش علامه سید محمد قلی، بود
. نجوم السّماء، ج ۱، ص ۲۴ ـ ۲۵؛ نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۳۴۷.
۱. استقصاء الافحام.
۲. شوارق النصوص، پنج جلد در علم کلام.
۳. افحام اهل المین، ردّی است بر کتاب «ازالة الغین» تألیف حیدر علی فیض آبادی حنفی.
۴. اسفار الانوار، سفرنامه حج و کربلا.
۵. کشف المعضلات فی حلّ المشکلات.
۶. العضب البتار فی مبحث آیه الغاز.
۷. النجم الثاقب فی مسأله الحاجب، کتاب فقهی در موضوع ارث.
۸. الدرر السنیّه فی المکاتیب و المنشآت العربیه.
۹. زین الوسائل الی تحقیق المسائل، مسائل فقهی و گوناگون.
۱۰. الدرایع، در شرح شرایع محقق حلّی.
. نجوم السّماء، ج ۲، ص ۳۱ و مجلّدات مختلف الذریعه بر اساس نام کتابها.
سرانجام، فرزانه بزرگ شیعه و مدافع مجاهد اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ سیّد بزرگوار میر حامد حسین موسوی هندی، در هیجدهم صفر سال ۱۳۰۶، در لکهنو چشم از جهان فرو بست و در حسینیه خود دفن شد.
. علماء معاصرین، ملا علی واعظ خیابانی تبریزی، ص ۳۱؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج ۴، ص ۳۸۱.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس