میر
( این واژه کوتاه شده میرَک است که در زبان پارسی میانه یا پهلوی بجای رئیس خانه بکار می رفته رئیس خانواده ) تا ) : mērak , mīrak )
میر
( این واژه کوتاه شده میرَک است که در زبان پارسی میانه یا پهلوی بجای رئیس خانه بکار می رفته کوتاه شده امیر نیست )
واژه میر
معادل ابجد 250
تعداد حروف 3
تلفظ mir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از عربی، مخففِ امیر]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی mir
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
🌟دریک🌟
قدمت. هویت و اصالت این نام بزرگ را تاریخ گواهی میدهد.
میر . دریک
📚دیرک ( دریک ) به معنای ستون و ریشه است.
👑این نام اصیل با ده ها تیره و طایفه مهم متعلق به #دیرک_وند یکی از کهنترین ایلات بزرگ و ریشه دار غرب کشور است.
♻به امید ایجاد اتحاد مستحکم برادرانه همچون بزرگان خود در دورانهای گذشته، بین تمام تیره و طوایف مهم مربوط به فرزندان دیرک و طوایف بزرگ بهاروند. میر. قلاوند با تمام تیره و طوایف مربوط به خود و دهها تیره و طوایف بزرگ دیگر که چه نسبی و چه سببی به این کهن ایل بزرگ وابسته بوده و هستند.
... [مشاهده متن کامل]
🔹مطمعنن مردم متحد یک ایل بزرگ ریشه دار بیشتر مورد عزت و احترام دیگران و حتی مورد توجه مسئولین کشور هستند. پس بیایید ما هم همچون بزرگان خود درگذشته با ایجاد اتحاد برادرانه بین تمام تیره و طوایف این ایل بزرگ جانانه درکنارهم پشتیبان و از هویت و اصالت کهن ایل بزرگ خود #دیرک_وند حمایت کنیم.
✔دیرک = ستون و ریشه،
✔دیرک = اصالت و هویت
✔دیرک = طایفه. قبیله. قوم
✔دیرک = صداقت و نجابت
✔دیرک = برادر روز تنگ
✔دیرک = اتحاد هشتادتیره و طایفه مهم با اصالت پشت هم.
✔دیرک = هشتاپلی و کویرکوه
✔دیرک = طلای ناب
✔دیرک = هویت بالاگری وه
🌎گستره جغرافیایی این کهن قوم بزرگ قبل از دوران صفویان از سلسله جبال زاگرس ایران تا نواحی کوهستانی کشورهای کنونی عراق. سوریه و ترکیه بوده است.
دیرک وندکهنترین و بزرگترین ایل در غرب کشور .
👐پروردگارا خودت پناه و حافظ مردمان نجیب این ایل و تبار باش👃
میر
در لرستان یکی از طوایف بزرگ ایل و تبار دریکوند هستند که به میر مشهورند.
📚دیرک وند . علیشروان
🌳ایل دیرڪ وند ( دریڪ وند ) متشکل از تیره و طوایف؛
بهاروند، قلاوند، میر، یاقوند، نجفوند، طالبوند، ساتیاروند، زینیوند، طافی، گلالیون، کی رفوند، شورایی، ترکارانی، کرکینی، شلووند، مرادعلیوند، کر دلیوند، نظرعلیوند، هلدی، میردورقی، میرچناری، رشنو، کوشکی، تجار، آهوبرندی، کاویانی، گوران، کهزاد، سیروان، بن زردی، فردیوند، مهوه ای، هیکی، بازکیر، هوتاون، شیروی، درتنگی، شیخ، بابایی، کولچپی، پمه حر، گوکانی، رهداروند، چوبتراش، گوشه ایی،
... [مشاهده متن کامل]
کلاوه ایی، قجر، قاضی، ماکنالی، کناری، بیراوک، بابارباط، باباطالب، گاوسوار. .
✔همچنین در دورانهای گذشته تعداد زیادی از افراد این ایل بزرگ در استانهای ایلام، کرمانشاه، همدان و مرکزی سکونت دارند .
میر در زبان روسی به معنی صلح است ( mir )
میر ( Mir ) : در زبان ترکی به معنی موریانه است
🔹واژه امیر ( میر ) این واژه عربی که به معنای فرمانده. مسئول و . . . هست در دوران صفویان توسطه حاکمان صفوی که با حیله گری خود را از نوادگان پیامبر معرفی میکردند به افراد ( فرمانده و مسئول ) نسبت داده و پیشوند نامشان میشد، مانند ( میر شیخعلی، میرسردار، میراحمد و. . ) بعد کم کم این صفت عامیانه شد و مورد استفاده عموم مردم قرار گرفت، سپس با صدور شناسنامه، تعدادی به تبعیت از نام پدران خود و تعدادی نیز که خود را از نوادگان آن فرمانده هان میدانستند این واژه را پیشوند نام طایفه خود نمودند . مانند؛
... [مشاهده متن کامل]
میرساکی. میرسالاری. میردریکوند. میرسرداری. میربهاروند. میرشاکی. و . . . ) . مثال: ساکی های میر که از چند قرن گذشته تا به امروز پیشوند میر را بر نام های خود داشته اند اینان از نوادگان شیخعلی سلطان نامی از طایفه سرچرم هستند که به دلیل رشادت و شجاعت های زیاد در جنگ های آن دوران توسط یکی از شاهان صفوی ملقب به میرشیخعلی سلطان گشته است .
🔹رواج این واژه در دیگر نامها :
درگذشته به مسئول تقسیم آب = میراب. به گُرز = میرکو. به فرمانده جنگ = میرجنگ و به جلاد میر غضب میگفتند، متاسفانه با علم و دانش امروزه و روشن شدن واقعییات تاریخ، این واژه عربی همچنان در بعضی از اسامی فارسی مورد استفاده قرار میگیرد .
http://sakiha. blogfa. com/post/5 منابع
خواب در میر بودن کنایه از زود به خواب رفتن ؛ یا اینکه خواب ، سریع بر تو غلبه می کرد.
میر به معنی خان بزرگ امیر فرمانده صاحب منصب
در سیستان طایف بزرگ و با اصالت هستن
صاحب منصب بودن و بزرگان سیستان بودن و هستن
کدخدا و خان زاده هستن
و بخش های زیادی در سیستان هستن که این طایفه سکونت دارن و در بلوچستان ( میر بلوچ زهی. میرلاشاری. میرکازهی. میر ولانی و تمندانی
... [مشاهده متن کامل]
به میر بودن خود کنید افتخار
میر احدی
میر… ( میر کمکمیر انصاریمیر اکبرزادهمیر زاده: میر ، کلانتری ، میری ، میران ، میرنژاد ، شهریاری ، میرعنایت ، میرلشکری ، میرسموری ، میرصادق ، میربها الدین ، میرپاک ، میربادین ، میرخزایی ، پردل ، میر زنده دل ، میری خندان ، دری ، آریایی فر ، میری صراف ، زورقی میر ، میربزرگ ، طالع میر ، میر پور ، پرکاس ، نژادمهر ، میرداد ، میرشهری ، پورمیر ، میرحسینی ، خلیقی ، میرتیموری ، نستوه ، ترسایی ، جهانگرد ، خندان میر ، میرامامی ، میرجمالی ، میرویسی ، قنبری ، میرمرادی ، عنایت ، عنایتی ، میرآوه ، میرخاری ، مظهری ، میرادی ، میرزاده ، میرنیا ، میرجاجی زاده ، میرطاهر ، زائرمیری برخوردار، ستوده )
میر همان سید است. میر عمادی. میر ضیایی. مر سیدی. میر جوادی. و . . .
میر مترادف سید است و در زمان قدیم بجای سید میر می گفتند مثلا میر طاهر مظلومی، میر طاها موسوی، سید میرمهدی هادی نژادو. . .
میر مخفف امیر است
در پاسخ به احمد اینو میگم :
در زبان فارسی واژه های احترام هم پیشوند نام و هم پسوند نام بکار می رود.
مانند کدخدا، کیخا، آقا، میر، کی، خواجه، آ، آکا، کل، کلانتر، مشدی و. . .
که همگی پیشوند هستند.
■در زبان عربی صفات برای نامها ( سید و میر ) همیشه پیشوند و اول نام بکار میرود، مانند؛ ( سیّد ولی ، سید حسن. یا، میر ولی ، میر حسن ) .
■اما در زبان فارسی صفات برای نامها ( خان و بگ ) همیشه پسوند و آخر نام بکار میرود، مانند؛ ( ولی خان، حسن خان. یا، ولی بگ، حسن بگ )
... [مشاهده متن کامل]
●میر همان سیّد است که به معنای آقا، بزرگ و . . . میباشد.
تیره شیخ میروند طایفه بلیوند ایل بختیاروند
آل خورشید از اجداد اتابکان قوم لر بود
( کجای تاریخ ایران نوشته کرد اتابک )
با افتخار لر هستم از طایفه ترکاشوند لر
میر در بسیاری از نامها تنها یک صفت است.
اتابکان خورشیدی از کردهای آسیایی و اقوام ایرانی بودند. اما میرها خود را از اقوام عرب میدانند و در هیچ یک از منابع موثق تاریخی اتابکان خورشیدی میر خطاب نشده اند و چنین واژه ایی پیشوند نامشان نبوده است.
✔واژه ( میر ) پیشوند نام بعضی از طوایف زاگرس نشین.
⭕امیر ( میر ) صفتی است که در دوران گذشته ( صفویان و. . . ) به افراد مسئول و فرمانده نسبت میدادند و پیشوند نامشان میشد، مانند ( میر سردار، میرحسینعلی، میر شیخعلی و . . . ) بعد کم کم این واژه عامیانه شد و مورد استفاده عموم قرار گرفت، تا اینکه با صدور شناسنامه تعدادی که بزرگان خود را منتسب به این نام ( میر ) میدانستند آنرا پیشوند نام طایفه خود نمودند، مانند؛ ( میرسرداری، میردریکوند، میر ساکی، میراحمدی و . . . )
... [مشاهده متن کامل]
🔸ساکی های #میر که از چند قرن گذشته تا به امروز پیشوند میر را بر نام های خود داشته اند از نوادگان شیخعلی سلطان نامی از طایفه سرچرم هستند که به دلیل رشادت و شجاعت های زیاد در جنگ های آن دوران توسط یکی از شاهان صفوی ملقب به میرشیخعلی سلطان گشته است، همه افراد این خاندان از گذشته تا کنون در نام های خود پیشوند میر دارند.
⭕️واژه میر در دیگر نامها؛
درگذشته به شهر ایذه مال میر می گفتند یعنی محل زندگی امرا، همچنین نام نوعی فرش محلی ( مال میر ) بود. واژه میر با حرف" ه " = میره به معنای شوهر ( سرپرست خانواده ) میباشد. به مسئول تقسیم آب ( میراب ) به گُرز ( میرکو ) به فرمانده جنگ ( میرجنگ ) و به جلاد ( میر غضب ) میگفتند،
ریشه اصلی این واژه آریایی و به معنای فرمانده و مسئول میباشد، این واژه در زبان فارسی امروزی نیز رواج دارد و برای امرای ارتش بکار برده میشود.
منابع؛
http://sakiha. blogfa. com/post/5
شجره نامه ماطایفه میراحمدی خوشنامی شاه میرشیخعلی خوشنامی میباشد. درجنگ باعثمانی پیروز وسربلند بازمیگردند، بدلیل شجاعت دلیری شاه نامبرده که خودمیربوده است به طایفه بزرگ ایشان بامشورت شیخ های صفوی لقب میرمیدهند.
... [مشاهده متن کامل] البته ازخاندان پدری وفرزندی وبرادرزاده ها. میرعلی میراحمدی خوشنامی ازنوادگانآن شاه برای آرام کردن جنوب باقشقاییهاماموریت میابدوجنوب راآرام میکننددیگر به اردبیل برنمیگردندچون شاه فوت کرده جانشینش ازوحشت انتقام عثمانهاپایتخت رابه اصفهان تغییرمیدهدوبه عثمانیهاقول میدهدعاملان آن جنگ راکه همان میرهایی ترک بودندسربریده شان رابخاطرچاپلوسی برای عثمانهامیفرستدوچنین هم میشودامامیرعلی میراحمدی خوشنامی باسیاست درایت وسوادبالاپسرش رادرسمت وزیرالوزرا جای میدهدودرسمیرم اصفهان ازعربها اراضی ششدانگ دوبای عرب رابا 24000سکه عباسی باثبت سندبرای دوفرزندش میرشهبازو. . . الدوله وزیرالوزرای صفویه خریداری میکند، طی 2 سندچرم پاپیروسی، ممهور به مهر شیخ بهاالدین ویکی شاه عباس که احتمالاقدیمی تربوده معروف به بندمیراحمدنامگذاری میکند. امامیر از7000سال قبل هم نزد آریاها احترام داشته وبازماندگان آن حضرت بزرگ ایرانیان هم لقب میر داشته اند
آقا، سرور، سید ، امیر، سردار. . . .
🔹واژه امیر ( میر )
🔸ساکی های #میر که از چند قرن گذشته تا به امروز پیشوند میر را بر نام های خود داشته اند از نوادگان شیخعلی سلطان نامی از طایفه سرچرم هستند که به دلیل رشادت و شجاعت های زیاد در جنگ های آن دوران توسط یکی از شاهان صفوی ملقب به میرشیخعلی سلطان گشته است، همه افراد این خاندان از گذشته تا کنون در نام های خود پیشوند میر دارند.
... [مشاهده متن کامل]
▫امیر ( میر ) صفتی است که در دوران صفوی و قاجار به افراد مسئول نسبت میدادند، مانند ( میر شیخعلی، میرسردار، میراحمد و. . ) سپس با صدور شناسنامه، تعدادی که خود را از نوادگان آن افراد میدانستند این واژه را پیشوند نام طایفه خود نمودند، مانند ( میرسرداری، میردریکوند، میر ساکی، میراحمدی و. . )
▫واژه میر در دیگر نامها
درگذشته به شهر ایذه مال میر میگفتند یعنی محل زندگی امرا، همچنین نام نوعی فرش محلی نیز ( مال میر ) بود. واژه میر با حرف ه = میره به معنای شوهر ( سرپرست خانواده ) به مسئول تقسیم آب = میراب. به گُرز = میرکو. به فرمانده جنگ = میرجنگ و به جلاد میر غضب میگفتند، ریشه اصلی این واژه آریایی و به معنای مسئول میباشد و در زبان فارسی امروزی نیز رواج دارد،
این نام ( امیر ) همچنان برای امرای ارتش بکار برده میشود.
http://sakiha. blogfa. com/post/5 منابع:
واژه میر صفتی است مانند ( خان و بک ) که در گذشته به افراد مسئول و بزرگ قبائل نسبت میدادند. این واژه در بسیاری از دیگر نامها مثل، میرآب=مسئول تقسیم آب. میرغضب=جلاد. مال میر=مکان میرها و . . .
باسپاس
در زبان لری بختیاری به معنی
بزرگ. سرپرست
میر::مردن.
میراندن::کسی که سرپرستی عده ای
را بر عهده دارد و می توان آنها را تنبیه
کند
این کلمه پارسی است
میر مخفف امیر است
میر= صفتی که پیشوند نامهای بزرگ میشد
آقا
سید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)