میکل انژ

/mikelAnZ/

معنی انگلیسی:
michelangelo

لغت نامه دهخدا

میکلانژ. [ ک ِ ] ( اِخ ) شاعر و حجار و مجسمه ساز و نقاش معروف ایتالیایی ( 1475 - 1564 م. ) که در کاپری متولد شد. از حجاریهای معروف او یکی مجسمه عیسای جان سپرده و مریم است ، دیگر مجسمه عظیم موسی که هر دو در شهر رم است. تصویر عظیم و وحشت انگیز روز محشر نیز از آثار قلم اوست. وی در هشتاد و نه سالگی درگذشت.

فرهنگ فارسی

( میکل آنژ ) در ناحیه توسکان متولد شد . از حجاریهای معروفش یکی مجسمه عیسای جان سپرده و مریم است دیگر مجسمه عظیم موسی که این هر دو در شهر روم است . در موزه لوور نیز از آثار او هست . از معماریهایش کتیبه جسیم و شگفت آور کلیسای سن پیر را در شهر روم میتوان نام برد . تصویر عظیم و وحشت انگیز روز محشر نیز آفریده قلم اوست . میکل آنژ در هشتاد و نه سالگی جهان را بدرود گفت و جنازه اش را با احترامی که سزاوار ملوک است بگورستان برده دفن کردند . آلبرت ابراهام میکلسن ( ۱۹۳۱ - ۱۸۵۲ م. ) فیزیکدان آمریکایی . بیشتر مطالعات و

دانشنامه عمومی

میکل آنژ. میکل آنجلو دی لودوویکو بوئوناروتی سیمونی ( به ایتالیایی: Michelangelo di Lodovico Buonarroti Simoni ) شناخته شده به عنوان میکل آنژ ( به فرانسوی: Michel - Ange ) ( زاده ۶ مارس ۱۴۷۵ - درگذشتهٔ ۱۸ فوریهٔ ۱۵۶۴ ) ، نقاش، پیکرتراش، معمار و چکامه سرای ایتالیایی رنسانس والا∗ و زادهٔ جمهوری فلورانس بود که اثری شگرف بر گسترش هنر غربی داشت. استعدادهای چند جانبهٔ هنری اش چنان بود که از سوی خیلی از بزرگ ترین هنرمندان معاصر خودش و نیز برخی از بزرگ ترین هنرمندان تاریخ، وی را در کنار فلورانسیِ دیگری یعنی لئوناردو داوینچی غالباً به عنوان یکی از نامزدهای الگوی مثالی یک همه چیزدان∗ در نظر می گیرند. [ ۱]
شماری از آثار هنری میکل آنژ در زمینه نقاشی، پیکرتراشی و معماری در میان نام آورترین آثار هنری که وجود دارند، به ثبت رسیده اند. [ ۱] آثار هنری وی در زمینه های نامبرده تعداد شگرفی دارند؛ با نگاه به فزونی تعداد نامه های بازمانده، شرح حال ها و مستندات تاریخی، وی برترین هنرمند سده شانزدهمی است که در موردش مستنداتی تاریخی وجود دارند. دو عدد از شناخته شده ترین آثارش، پیئتا∗ و داوود∗ ، را پیش از سن سی سالگی خلق کرده بود. به رغم این که او احترام اندکی برای نقاشی قائل بود، دو تا از تأثیرگذارترین فرسکوها در تاریخ هنر غرب یعنی صحنه هایی از آفرینش ( بر سقف پرستشگاه سیستین در رم ) و واپسین داوری∗ ( بر روی دیوارهایش ) را خود آفریده بود. طراحی کتابخانه لورنزی∗ توسط وی، کاری پیشرو در معماری تکلف گرا∗ بود. [ ۲] در سن ۷۴ سالگی، وی به عنوان معمار کلیسای سن پیترو، جانشین آنتونیو دا سانگالو∗ گردید تا پایانه غربی کلیسا و نیز گنبد آن با انجام برخی تغییرات، با معماری وی ( البته پس از مرگش ) به اتمام برسد.
میکل آنجلو ( آنژ ) نخستین هنرمند غربی بود که زندگی نامه اش در دوران زندگی اش به رشته تحریر درآمد. [ ۱] در حقیقت، دو زندگی نامه از وی در طول حیاتش نوشته شدند. در یکی از آنان که نگارنده اش جورجو وازاری∗ است، ادعا شده که آثار هنری میکل آنژ از آثار هر هنرمند زنده یا مُرده ای فراتر رفته اند و «نه تنها در یک هنر برجسته می باشند، بلکه در تمامی سه هنر نامبرده نیز. »[ ۳]
میکل آنژ در طول زندگی اش اغلب «ایل دیوینو» ( به ایتالیایی: Il Divino ) به معنای خداوار یا خداگونه خوانده می شد. [ ۴] معاصران وی اغلب فره و شکوهش را می ستودند. تلاش هایی که توسط هنرمندانِ پس از او برای تقلید[ ۵] فراورده های هنری اش به عمل آمدند، به سبک بسیار شخصی تکلف گرایی منتج شدند که خود جنبش بزرگ بعدی در تاریخ هنرِ پس از رنسانس والا بود.
عکس میکل آنژعکس میکل آنژعکس میکل آنژعکس میکل آنژعکس میکل آنژعکس میکل آنژ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

میکِلانْژْ (۱۴۷۵ـ۱۵۶۴م)(Michelangelo)
سوگواری مریم بر پیکر مسیح
سوگواری مریم بر پیکر مسیح
(یا: میکِلانْجِلو؛ نام کامل: میکلانجو دی لودوویکو بوئونارّوتی) مجسمه ساز، نقاش، معمار، و شاعر ایتالیایی. در موطنش، فلورانس، و نیز در رم کار کرد و نبوغش بر سرتاسر دورۀ رنسانس متعالی سایه افکند. میکلانژ در کاپْرِسه به دنیا آمد، ولی خانواده اش اهل فلورانس بودند و اندکی پس از تولد او، به شهر خود بازگشتند. در سیزده سالگی شاگرد دومنیکو گیرلاندایو، نقاش معروف، شد. آثار جوتّو و دیوارنگاره های مازاتچو در نمازخانۀ برانکاتچی را نیز اتود کرد. استعداد و علاقۀ ذاتی خود را در مجسمه سازی پروراند. در رقابت با هنرمندان باستان، سردیس فاونوس (ح ۱۴۸۹م؛ کاخ وِکّیو، فلورانس) و نقش برجستۀ نبرد قنطورس و لاپیت ها (خانۀ بوئوناروتّی، فلورانس) را ساخت. یک سال در بولونیا به سر برد و در ۱۴۹۶م، در ۲۱سالگی، به رم رفت. در مدت پنج سال اقامتش در رم، دو پیکرۀ پرآوازۀ باکوس (۱۴۹۶ـ۱۴۹۸م؛ موزۀ ملّی بارجلّو، فلورانس) و سوگواری مریم بر پیکر مسیح (۱۴۹۸ـ۱۴۹۹م؛ سان پیِترو، رم) را تراشید. در ۱۵۰۱ به فلورانس برگشت و از قطعه ای سنگ مرمر دور انداخته شدۀ کارّارا، پیکرۀ غول آسای داود (۱۵۰۱ـ۱۵۰۴م؛ موزۀ آکادمی، فلورانس) را آفرید. نقاشی را نیز رها نکرده بود؛ نقاشی های این دورۀ او عبارت اند از مریم عذرا و کودک با یوحنا و فرشتگان (ح۱۴۹۵م)، و خاکسپاری (ح۱۵۰۱؛ هر دو در نگارخانۀ ملی لندن)؛ و خانوادۀ مقدس (۱۵۰۳؛ نگارخانۀ اوفیتسی، فلورانس) شاهکاری که برای آنجلو دونی، حامیِ خود و حامی رافائل، نقاشی کرد. در ۱۵۰۴ سفارش اجرای دیوارنگارۀ بزرگی را در تالار ساختمان شورای حکومت جمهوریِ تازه تأسیسِ فلورانس گرفت؛ این اثر مکمّلی بود بر دیوارنگارۀ نبرد آنگیاریِ لئوناردو داوینچی؛ ولی هیچ یک از دو هنرمند کار خود را به پایان نرساندند. پاپ یولیوس دوم، میکلانژ را برای ساخت آرامگاه خود به رم فراخواند، که قرار بود با فواصلی، جمعاً ۴۰ سال بر روی آن کار کند. سپس پاپ به فکر تزیین سقف نمازخانۀ سیستین افتاد، و کار به پیشنهاد برامانتۀ معمار، به میکلانژ سپرده شد. نقل است که برامانته از سر حسادت این پیشنهاد را به میکلانژ داد و امیدوار بود که او از پسِ کار برنیاید و یا اثر مبتذلی خلق کند. میکلانژ کار را با بی میلی پذیرفت، ولی در مدتی کوتاه (چهار سال)، بدون دستیار، و در شرایطی دشوار، سقف مشهور را نقاشی کرد (۱۵۰۸ـ۱۵۱۲). این سمفونی عظیمِ توراتی، داستان آفرینش دنیا، و آفرینش آدم، هبوط، و طوفان نوح را در نُه قطعۀ باشکوه دربر می گیرد که در میان تصاویر پیامبران و سیبولاها (زنان غیبدانِ دوران باستان) و بر شانه های غلامان یا اطلس ها قرار گرفته اند. این درون مایه به کمک پیکره ها و حالت ها با حد اعلای قدرت و وضوح منتقل می گردد، همچون قطعۀ زیبایآفرینش آدم. پس از آن ، میکلانژ ساختِ آرامگاه پاپ را از سر گرفت که اگرچه در مقیاس جاه طلبانۀ طرح ریزی شده، ساخته نشد و فقط پیکرۀ موسی را خودِ میکلانژ ساخت، تا ۱۵۴۵ به طول انجامید. در ۱۵۲۰ پاپ کلمنس هفتم سفارش ساخت نمازخانۀ آرامگاهیِ مدیچی را در کلیسای سان لورنتسو فلورانس به میکلانژ محول کرد. این بنا با پیکره های مشهورِ روز و شب، و بامداد و شامگاه، در ۱۵۳۵ پایان یافت. در ۱۵۳۴ پاپ از او خواست، دیوار محراب نمازخانۀ سیستین را نقاشی کند؛ تزیینات این محراب را پروجینو اجرا کرده بود، و پاپ بعدی، پاپ پل سوم، بر ادامۀ کار پافشاری کرد. میکلانژ موضوعواپسین داوری را برای این نقاشی برگزید و ظرف شش سال (۱۵۳۵ـ۱۵۴۱)، شاهکار خود را پدید آورد. این اثر، از شکنجه و شهادت، عقوبت سخت، و تقدیر مصیبت بار، با اندوهی پرشکوه سخن می گوید. طرح های معماری سال های بعدِ میکلانژ در رم (ازجمله گنبد باشکوه سن پیِترو) در پیدایش سبک باروک تأثیر بسزایی داشت. دو دیوارنگارۀ او در نمازخانۀ پائولینا با نام های مصلوب شدن پطرس (۱۵۴۲ـ۱۵۵۰) ومسیحی شدن پولس (۱۵۴۲ـ۱۵۴۵)، آخرین نقاشی هایش بودند. پدر میکلانژ، بزرگ زادۀ فلورانسیِ ثروت باخته ای بود که مدیچی ها شغلی موقتی در کاپرسه به او دادند (۱۴۷۴ـ۱۴۷۵م). میکلانژ از هنرمندان جوانی بود که لورنتسو دِ مدیچی اجازه داد زیرنظر برتولدو در کارگاه، و بر روی مجموعه پیکره های کلاسیک باغ های مدیچی در فلورانس کار کند، و کارش تحسین لورنتسو را برانگیخت. فلسفۀ افلاطونی و علقۀ کلاسیک دورۀ رنسانسِ حاکم بر دستگاه مدیچی، در میکلانژ اثر ماندگاری نهاد. میکلانژ پس از مرگ لورنتسو در ۱۴۹۲م، که متشنج شدن فضای سیاسی فلورانس را در پی داشت، از بیم جان به بولونیا گریخت، و یک سال بعد به آن جا بازگشت. پیکرۀ مرمرین داود، معیار جدیدی در خلق پیکرۀ برهنه فراهم آورد. میکلانژ پیکره های عظیم خود را در قالب دیوارنگاره، در نمازخانۀ سیستین اجرا کرد. واپسین داوریِ میکلانژ نسبت به دیوارنگاره های نقاشان دیگر و حتی کار پیشین خود او بر روی سقف، لحنی متفاوت داشت. مشاهدۀ آن یادآور وقایعی است که به تازگی رخ داده بودند ـ همچون محاصرۀ فلورانس، تاراج رم ـ و نیز تأثیری که دانته در عمق جان هنرمند نهاده بود. هرچند این شاهکار غم بار از زیبایی سقف بی بهره است؛ با احاطه اش بر حرکت در فضا، راهی را نشان می دهد که نقاشی ایتالیا تا یک قرن بعد پیمود. به فهرست بلند دستاورد های میکلانژ، طراحی های عالی او را نیز باید افزود، که نخست آن ها را با مداد می کشید؛ بعدها به استفاده از گچ سیاه و گچ قرمز روآورد. سروده های او نیز درخور توجّه اند، به ویژه اشعاری که خطاب به ویتوریا کولونا بیوۀ مارکیِ پسکارا سرود؛ دوستیِ او به میکلانژ آرامش می بخشید و مرگش در ۱۵۴۷ میکلانژ را داغدار کرد. میکلانژ در رم درگذشت، ولی بعد، مقبره اش را با حد اعلای تشریفات احترام آمیز به کلیسای سانتا کروچۀ فلورانس منتقل کردند.

پیشنهاد کاربران

بپرس