ناشنوا

/nASenavA/

مترادف ناشنوا: اصم، کر، حرف نشنو، خودسر

متضاد ناشنوا: شنوا

معنی انگلیسی:
deaf, impervious

لغت نامه دهخدا

ناشنوا. [ ش ِ ن َ ] ( نف مرکب ) کر. اصم . ( ناظم الاطباء ). که نمی شنود. که شنوائی ندارد :
بربط از هشت زبان گوید و خود ناشنواست
زیبقش گوئی با گوش کر آمیخته اند.
خاقانی.
|| آنکه مایل به شنیدن نیست. ( ناظم الاطباء ). ناشنو. که نمی پذیرد. که سخن کسی را قبول نمی کند.

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - آنکه نشنودکراصم .۲ - آنکه مایل بشنیدن نیست آنکه قبول نکندمقابل شنوا.

فرهنگ معین

(ش نَ ) (ص فا. ) کر، کسی که شنوایی ندارد.

فرهنگ عمید

۱. کسی که گوش به پند و اندرز نکند، حرف نشنو.
۲. کر.

فرهنگستان زبان و ادب

{deaf} [شنوایی شناسی] فردی که آستانۀ شنوایی دو گوش او بیش از 90 دسی بل است
{deaf} [شنوایی شناسی] ویژگی فردی که آستانۀ شنوایی دو گوش او بیش از 90 دسی بل است

مترادف ها

indistinct (صفت)
تیره، نامعلوم، ناشمرده، درهم، اهسته، معلق، ناشنوا، غیر روشن

پیشنهاد کاربران

بچه ای که نابینا _ناشنوا _ مشکلات فیزیکی جسمی بدنیا میاد بخاطر کاری که مادربزرگش انجام داده چون مربوط به خانه اول چارت تولد که مربوط به مادربزرگ و پدربزرگ
من ناشنوا هستم هرگز نباید به یک فرد ناشنوا بگوئیم کر و لال افراد ناشنوا بسیار به این کلمه حساس هستند
ناشنوا، افرادی که مشکل شنوایی دارند و نمی توانند به خوبی بشنوند یا اصلا نمی توانند بشنوند.
( گفتن اینکه این افراد کر هستند یک صفت توهین آمیز به این افراد است که باعث ناراحتی و نارضایتی فرزندان آنها یا خانواده آنهاست ) .
جمع ناشنوا
جمع =ناشنوایان

اصم، کر
اصم

بپرس