نایاب

/nAyAb/

مترادف نایاب: شاذ، قحط، کمیاب، نادر، نایافت

متضاد نایاب: فراوان

معنی انگلیسی:
extinct, rare, scarce, unobtainable

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

نایاب. ( ن مف مرکب ) چیزی که بغایت کم یافته شود. ( آنندراج ). نادر. کمیاب. چیزی که یافت نشود. چیزی که میسر نگردد و موجود نشود. چیزی که قابل یافتن نباشد. ( ناظم الاطباء ). یافت ناشدنی :
دو چشم مرد را از کام نایاب
گهی بی خواب دارد گاه پرآب.
( ویس و رامین ).
با سخا و کرم تو به جهان
هست نایاب چو سیمرغ فقیر.
سوزنی.
نیست در ایام چیزی از وفا نایاب تر
کیمیا شد اهل بل کز کیمیا نایاب تر.
خاقانی.
امید وفا دارم هیهات که امروز
در گوهر آدم بُوَد این گوهر نایاب.
خاقانی.
ترا پهلوی فربه نیست نایاب
که داری بر یکی پهلودو قصاب.
نظامی.
حرص تست اینکه همه چیز ترا نایاب است
آز کم کن تو که نرخ همه ارزان گردد.
کمال اسماعیل.
جان کم است آن صورت بیتاب را
رو بجو آن گوهر نایاب را.
مولوی.
جنس نایابی به این خواری به عالم کس ندید
در چنین قحط وفا نرخ وفا ارزان نشد.
کلیم ( ازآنندراج ).
زاهد ز می ناب نخواهیم گذشت
زین گوهر نایاب نخواهیم گذشت.
میرزا ابراهیم.

فرهنگ فارسی

ناپیدا، پیدانشدنی، نادر، نایافت هم گفته شده است
( صفت ) ۱ - آنچه که یافت نشود. ۲ - آنچه که کم یافت شودکمیاب نادر: نیست درایام چیزی ازوفانایاب تر کیمیاشداهل بل کزکیمیانایاب تر. ( خاقانی لغ. )

فرهنگ معین

(ص . ) نادر، کمیاب .

فرهنگ عمید

چیزی که پیدا نشود، ناپیدا، پیدا نشدنی، نادر، نایافت.

دانشنامه عمومی

نایاب، روستایی در دهستان واجل بخش مرکزی شهرستان صیدون در استان خوزستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۵ نفر ( ۵ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس نایاب
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

rare (صفت)
غریب، رقیق، لطیف، خام، نادر، کمیاب، کم، نیم پخته، نایاب

فارسی به عربی

منقرض

پیشنهاد کاربران

نیست در جهان
کیمیا
عزیز و نایاب ، و این مجاز است. ( آنندراج ) . به مجاز، هر چیز نادر و کمیاب. آنچه دیر و دشوار به دست آید یا هرگز به دست نیاید :
غم و حرمان نصیب جان ما بی
به روز ما فراغت کیمیا بی.
باباطاهر.
...
[مشاهده متن کامل]

امروز مردمی و وفا کیمیا شده ست
ای مرد کیمیا چه که سیمرغ وار هم.
خاقانی.
دیروز چو آفتاب بودی
امروز چو کیمیات جویم.
خاقانی.
یارمی جویم و نمی یابم
در جهان نیست کیمیا جز یار.
عمادی شهریاری.
وفا مجوی ز کس ور سخن نمی شنوی
به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا می باش.
حافظ.
هر نظری کز سر صدق و صفاست
گر به حقیقت نگری کیمیاست .
( از فتوت نامه ملا حسین کاشفی ) .
جز باده کهن که در این روز کیمیاست
دیگر نیافتیم به مطلب رسیده ای.
؟ ( از آنندراج ) .

کمیاب ، قحط
متضاد = فراوان
عتیقه

بپرس