نرم خویی

/narmxuyi/

مترادف نرم خویی: مرافقت، ملایمت، ملایم طبعی، نازک مزاجی

متضاد نرم خویی: تندخویی

لغت نامه دهخدا

نرم خویی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) دماثت. ( از منتهی الارب ). دماثت اخلاق. ( یادداشت مؤلف ). ملایمت. نرمی. مهربانی :
چون گل بگذار نرم خویی
بگذر چو بنفشه از دورویی.
نظامی.
بر آنکس که اش سخت رویی بود
درشتی به از نرم خویی بود.
نظامی.
چه سازیم تا نرم خویی کنند
ز بیگانه پوشیده رویی کنند.
نظامی.
ندیم آنگه کند گستاخ رویی
که بیند از بزرگان نرم خویی.
امیرخسرو.

فرهنگ فارسی

۱ - دارای خلق ملایم بودن . ۲ - دارای خلق پسندیده بودن .

فرهنگ عمید

خوش خویی.

واژه نامه بختیاریکا

زُو حال

پیشنهاد کاربران

بپرس