نساره

لغت نامه دهخدا

نساره. [ ن ِ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قراتوره بخش دیواندره شهرستان سنندج ، در 9هزارگزی جنوب شرقی دیواندره و یک هزارگزی مشرق پل رودخانه قزل اوزان ،در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 500 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه قزل اوزان و چشمه ، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است.این ده به دو قسمت که از یکدیگر 5هزار گز فاصله دارند منقسم می شود، اولی را که 280 تن جمعیت دارد نساره بزرگ یا نساره بالا گویند و دیگری را نساره کوچک یا نساره پائین. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان قراتور. بخش دیواندر. شهرستان سنندج در ۹ هزار گزی جنوب شرقی دیو اندره ویک هزار گزی مشرق پل رودخان. قزل اوزان در منطق. کوهستانی سردسیری واقع است . آبش از رودخان. قزل اوزان و چشمه محصولش غلات و حبوبات و لبنیات شغل اهالی زاعت و گله داری است . این ده به دو قسمت که از یکدیگر ۵ هزار گز فاصله دارند منقسم میشود اولی را نسار. بزرگ یا نسار. بالا گویند و دیگری را نسار. کوچک یا نسار. پائین .

پیشنهاد کاربران

بپرس