نسبتا خوب


معنی انگلیسی:
fair, respectable, tolerable, fairish

مترادف ها

tolerable (صفت)
قابل قبول، متوسط، تحمل پذیر، نسبتا خوب، قابل تحمل، مدارا پذیر

fair (صفت)
منصف، بور، زیبا، خوبرو، لطیف، منصفانه، بیطرفانه، نسبتا خوب، بدون ابر، فریور

goodish (صفت)
نسبتا خوب

فارسی به عربی

معرض

پیشنهاد کاربران

بپرس