نضید

لغت نامه دهخدا

نضید. [ ن َ ] ( ع ص ) رخت برهم نهاده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). منضود. ( متن اللغة ) ( المنجد ). مُنَضَّد. ( المنجد ). || منضود.مردف. مرتب. منظم. ( از یادداشت مؤلف ) :
بتأمل نتوانم که کنم
بسزا گوهر مدح تو نضید.
سوزنی.
ای لاَّل معنوی از نظم الفاظت نضید
وی ریاض خسروی از فیض الطافت نضیر.
سلمان ساوجی.

فرهنگ فارسی

رخت بر هم نهاده . منضود . یا منضود . مردف . مرتب . منظم .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَّضِیدٌ: چیده شده و ردیف شده روی هم
ریشه کلمه:
نضد (۳ بار)

«نَضِیدٌ» از مادّه «نَضَد» به معنای متراکم است، مخصوصاً خوشه درخت خرما، هنگامی که در درون غلاف قرار دارد، کاملاً روی یکدیگر سوار و متراکم است، و زمانی که از غلاف بیرون می آید بسیار اعجاب انگیز است.
روی هم چیدن. «نَضَدَ الْمَتاعَ: جَعَلَ بَعْضَهُ فَوْقَ بَعْضٍ» در نهج البلاغه خطبه 163 در باره طاوس فرموده: «وَنَضَّدَاَلْوانَهُ فی أَحْسَنِ تَنْضیدٍ» رنگهای او را در بهترین ترکیب رویهم قرار داده است. نضید و منضود به معنی رویهم چیده شده است. . بوجود آوردیم نخلهای بلند را که میوه آنها رویهم چیده شده‏اند . در کنار درخت سدر که شاخه‏اش بیخار یا از کثرت میوه خم شده است و در کنار درخت موزی که میوه‏اش رویهم چیده شده است. * . مراد از «منضود» ظاهرا پی درپی باریدن سنگهاست یعنی بر آن شهر سنگهایی از سجیل پی درپی باراندیم در «سجل» احتمال داده‏ایم که سجیل به معنی پی درپی باشد ولی لفظ «منضود» این احتمال را تضعیف می‏کند به نظر می‏آید مراد از آن سنگهای سخت باشد که قول ابوعبیده است یعنی سنگهایی از جنس سنگهای سخت که پی درپی می‏باریدند.

پیشنهاد کاربران

بپرس