نظام قبیلگی جزیره العرب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نظام قبیلگی جزیرة العرب. اساس اجتماعی عرب، بر قبیله بوده و نظام سیاسی و اجتماعی اش را، نظام قبیلگی تشکیل می داد. از آنجا که بررسی و مطالعه جامع و کامل در نظام اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی عرب جاهلی، بدون در نظر گرفتن نقش توانمند نظام قبیلگی، امری محال است، از این رو در این گفتار سعی بر آن شده است، تا به کارکرد وسیع این نظام، در عرصه های مختلف پرداخته شود.
اساس اجتماعی عرب، بر قبیله بوده و نظام سیاسی و اجتماعی اش را، نظام قبیلگی تشکیل می داد. قبیله در بادیه، دولتی کوچک به شمار می آمد که تمام ملزومات یک دولت، به جز زمین ثابت را، دارا بود. عاملی که پیوند مردم قبیله را موجب می گردید، تعصبی بود که از راه پیوند نسبی و وابستگی خاندان ها به یکدیگر، یا مفهومی مشابه به آن، همچون حلف و ولاء، حاصل می آمد و این تعصب به ویژه در نبردها و زد و خوردها، ضرورت کامل داشت. از آنجا که بررسی و مطالعه جامع و کامل در نظام اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی عرب جاهلی، بدون در نظر گرفتن نقش توانمند نظام قبیلگی، امری محال است، از این رو در این گفتار سعی بر آن شده است، تا به کارکرد وسیع این نظام، در عرصه های مختلف پرداخته شود.

[ویکی فقه] اساس اجتماعی عرب، بر قبیله بوده و نظام سیاسی و اجتماعی اش را، نظام قبیلگی تشکیل می داد. از آنجا که بررسی و مطالعه جامع و کامل در نظام اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی عرب جاهلی، بدون در نظر گرفتن نقش توانمند نظام قبیلگی، امری محال است، از این رو در این گفتار سعی بر آن شده است، تا به کارکرد وسیع این نظام، در عرصه های مختلف پرداخته شود.
اساس اجتماعی عرب، بر قبیله بوده و نظام سیاسی و اجتماعی اش را، نظام قبیلگی تشکیل می داد. قبیله در بادیه، دولتی کوچک به شمار می آمد که تمام ملزومات یک دولت، به جز زمین ثابت را، دارا بود. عاملی که پیوند مردم قبیله را موجب می گردید، تعصبی بود که از راه پیوند نسبی و وابستگی خاندان ها به یکدیگر، یا مفهومی مشابه به آن، همچون حلف و ولاء، حاصل می آمد و این تعصب به ویژه در نبردها و زد و خوردها، ضرورت کامل داشت. از آنجا که بررسی و مطالعه جامع و کامل در نظام اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی عرب جاهلی، بدون در نظر گرفتن نقش توانمند نظام قبیلگی، امری محال است، از این رو در این گفتار سعی بر آن شده است، تا به کارکرد وسیع این نظام، در عرصه های مختلف پرداخته شود.
قبیله در عصر جاهلی
اساس اجتماع جاهلی، در بادیه ها، قبیله بود؛ افراد هر خیمه یک خانواده و مجموع چند خانواده، یک طایفه و جمع چند طایفه که نزدیک هم زندگی می کردند، یک عشیره را تشکیل می دادند و از جمع چند عشیره، یک قبیله، شکل می گرفت. افراد یک قبیله، خود را از یک اصل و از یک خون و نژاد دانسته، در قبال افراد وابسته به خود احساسات بسیار شدیدی ابراز می داشتند؛ چرا که محتاج حمایت و پشتیبانی قبیله خویش در مقابل خطرات و دشمنی ها بودند؛ آن ها به اقتضای محیط و زندگی سخت صحرا نشینی که بدون هیچ موانع طبیعی یا غیرطبیعی است، احساس می کردند که باید به شکلی از خود دفاع کنند و در این میان تنها قدرت بازوان او و قوم و عشیره اش می توانست، به این خواسته ضروری، جامه عمل بپوشاند و عرب جاهلی که دائماً در معرض جنگ ها و حملات و غارت گری ها بود، به شدت به این حمایت و پشتیبانی قبیله ای، احتیاج داشت. قبیله، از افراد وابسته به خویش، به ازای هر جرم و جنایتی که مرتکب می شدند، حمایت می کرد و از او در مقابل هر خطری که وی را، تهدید می کرد، پشتیبانی می نمود؛ لذا از برای یک عرب، چیزی بدتر از آن نبود که از عشیره اش طرد شود؛ زیرا کسی که عشیره نداشت، در دنیا بی یار و یاور می ماند و هیچ قانونی دست حمایت بر سر او نمی کشید و این نتیجه تعصبات قبیله ای بود که هیچ رحم و عطوفتی در آن نبود و از مشخصات اصلی انسان جاهلی شمرده می شد.
نظام سیاسی اعراب جاهلی
معرف و نماینده هر قبیله، شیخ آن قبیله بود که ریاست و پیشوایی قبیله را نیز دارا بود و به القاب دیگری، چون رئیس و امیر و سید نیز شناخته می شد. شیخ هر قبیله می بایست، متصف به صفات شجاعت، وفا، کرامت و جوانمردی بوده و حکمت و ثروت، اضافه بر اصالت قبیلگی اش، لازمه ریاستش بود. مدت ریاست وی، بسته به نظر افراد قبیله بود. او می بایست، در اجرای دادرسی ها، جانب بی طرفی و بی نظری را، رعایت کند و با مردم قبیله، رفتار یکسانی داشته باشد؛ اما باید دانست که شیخ در قضایای مربوط به امور قضایی و جنگی و سایر اموری که بستگی به حیات اجتماعی قبیله داشت، کاملاً مختار نبوده و می بایست، در این گونه موارد، با شورای قبیله که متشکل از سران عشیره ها، بود مشورت می کرد؛ مجلس قبیله در دارالندوه برگزار می شد و در زمان مناقشات و اموری که مختص به قبیله بود و امثال اعلان جنگ و برقراری صلح در آن مورد شور قرار می گرفت و از امتیازات شیخ این بود که حکمش، حرف آخر را در منازعات می زد. از وظایف رییس قبیله در زمان جنگ، کمک به ضعفا و پناه دادن به غریبان و بستن پیمان نامه ها و غیره بود. ضمن اینکه تقسیم غنائم بین جنگجویان نیز، از اهم وظایفش، برشمرده می شد و برایش در غنائم، حقوق و امتیازات خاصی بود.
عوامل وحدت در نظام قبیلگی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس