نعل در اتش انداختن

پیشنهاد کاربران

در روز گار قدیم مرسوم بوده که هر کس مسافری دور از وطن داشته و دلتنگ آن یار سفر کرده بوده؛ نعل اسب شخص مسافر را در آتش می انداختند تا گداخته شود تا اسب بیقرار شود و سوار خود را زودتر به وطن باز گرداند.
نعل در آتش داشتن: کنایه از بیقراری
شاهد مثال از صائب تبریزی ، شاعر اعلای سبک اصفهانی
همه از درد طلب نعل در آتش دارند
کوه چون ریگ روان پا برکاب است اینجا
فکر میکنم بجای نعل ( لعل ) در آتش درست تر است. ( تناسب، خورشید با رنگ لعل ) . . . . .
نعل در آتش انداختن و بودن : معشوق را طلب کردن و طالب او بودن است .
پاسخم داد کامشبی خوش باش
نعل شبدیز گو در آتش باش
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 510 )

بپرس