نفس کلی

لغت نامه دهخدا

نفس کلی. [ ن َ س ِ ک ُل ْ لی ]( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هیأت مجموعی نفوس انواع موالید ثلاثه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به نفس کل و اقانیم ثلاثه شود. || هیأت مدبر عرش را نفس کلیه گویند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ص 546 ). اخوان الصفا آرند: نفس کلی روح عالم است. ( رسائل ج 2 ص 113 ). و نفس کلی سرانجام به عالم روحانی و محل نورانی خود مراجعت می کند. ( رسائل ج 2 ص 333 ). و نفس کلی صورتی است روحانی که از عقل کلی که خود اول موجودات است فیضان کرده است. ( رسائل ج 3 ص 230 ). اهل ذوق گویند:این عالم از محیط فلک اعلی تا به مرکز تحت الثری یک شخص است که او را عالم کبیر خوانند و نفس کلی او را روانی است که در جسم او یک فعل می کند. ( از فرهنگ علوم عقلی ص 598 ). رجوع به نفس کل و اقانیم ثلاثه شود.

فرهنگ فارسی

هیات مجموعی نفوس انواع موالید ثلاثه . یا هیات مدبر عرض را نفس کلیه گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس