نقاشی خط

فرهنگستان زبان و ادب

{calligraphic painting} [هنرهای تجسمی] نوعی نقاشی که با کلمات خوشنویسی شده و رعایت اصول ترکیب بندی و در نظر گرفتن عناصر تصویری اجرا شده باشد

دانشنامه آزاد فارسی

نقاشیْ خط
نوعی خط نگاری با استفاده از جلوه های نقاشی. در خلق این هنر از اسلوب های خوشنویسی سنتی به همراه جلوه های رنگ و بافت استفاده می شود. هنرمندان برای خلق چنین آثاری اغلب از قلم مو و رنگ وروغن بهره می گیرند. نمونه های این نقاشی از دورۀ قاجار باقی مانده است، ازجمله در آثار اسماعیل جلایر. نقاشی خط بعدها در آثار هنرمندانی، همچون نقاشان مکتب سقاخانه نیز تجلّی یافت؛ ازجمله در آثار حسین زنده رودی و فرامرز پیلارام.

پیشنهاد کاربران

calligraphy painting
نقاشیخط شیوه ای است در نقاشی مدرن و خوشنویسی معاصر ایرانی که به تدریج در دهه سی و چهل خورشیدی توسط برخی از خوشنویسان و نقاشان ایرانی شکل گرفت[نیازمند منبع] و تاکنون به حیات خود در عرصه هنر معاصر ادامه داده و در بسیاری از کشورهای منطقه نیز پیروانی یافته است. آنان به ترکیبی از خطاطی و نقاشی دست زدند از این رو به این شیوه گاهی خطاشی و خط نقاشی هم می گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه های خوشنویسی را می توان در شیوه های تفننی خوشنویسی ایرانی مانند خط توأمان٬ خط متعاکس٬ خط مسلسل٬ طغرا و مانند آنها مشاهده کرد و جلوه های پر فروغی از نقاشیخط را در شیوه سنتی گلزار و یا در آثار هنرمندانی از دوره قاجار مانند ملک محمد قزوینی و یا اسماعیل جلایر موجود است اما شاید بتوان گفت مکتب سقاخانه در نقاشی معاصر ایران خاستگاه اصلی زیباشناسی و نوآوری معاصر، در خوشنویسی و پیدایش نفاشیخط بوده است. در دوران پس از انقلاب، خوشنویسی با اقبال زیادی از سوی جوانان مواجه شد آنان در عرصه های مختلف اعم از شیوه های سنتی و یا تلاش برای ایجاد خلاقیت های نوین با هم به رقابت پرداختند. در این عرصه روند نقاشیخط هم شاهد تجربه های متفاوت و گسترده ای شد.
فرامرز پیلارام، رضا مافی، حسین زنده رودی، نصرالله افجه ای و محمد احصایی در پیدایش و پیشبرد این هنر در ایران موثر بوده اند. رضا مافی در هنر نقاشیخط به حق پیشگام بود و در این زمینه به موفقیت بزرگی نائل آمد و برخی او را اولین هنرمند خوشنویسی می دانند که بر بوم نقاشی، خط نوشته است. او از نخستین کسانی بود که به هنر نقاشیخط روی آورد. او تحت تاثیر از مکتب سقاخانه اولین خطاطی بود که با رعایت اصول سنتی خط، آن را در نقاشی مدرن ایران مورد استفاده قرار داد.
برخی محمد احصایی را بنیانگذار نقاشیخط در ایران می دانند چرا که او از حروف به عنوان وسیله ای برای بیان استفاده کرد. [۱] او که خوشنویسی توانا بود و در کار نقاشیخط و ارائه و توسعه آن بیش از دیگران پایمردی کرد و تاکنون در عرصه داخلی و بین المللی درخشیده است. [۲]
محتویات [نمایش]
خاستگاه [ویرایش]
خاستگاه و شکلگیری نقاشیخط امروزی را از دو جنبه می توان بررسی کرد روند تحولات در نقاشی معاصر ایران و همچنین روند تحولات در هنر خوشنویسی.
در هر دو بخش در روند خلاقیت های نوآورانه، هنرمندان به چنان ابداعاتی در خط دست یافتند که می توان آن را مجموعه ای از سنت شکنی ها، نام نهاد، شاید بتوان گفت مهم ترین سنت شکنی در رابطه، فرم و محتوا صورت گرفت. در دنیای سنتی، خط وظیفه داشت که مفهوم را به آسان ترین، سهل ترین، سریعترین و خواناترین وجهی بیان نماید تا در نگاه اول فرم و محتوی و شکل و مفهوم یک جا به بیننده و خواننده القاء شود. اما اینک وظیفه مهم خط زیبایی و تبلیغ است. لهذا، هنرمندان در حالی که بدیع بودن و شگفتی را همراه زیبایی از اهداف مهم بصری تعیین نمودند با سه اقدام مهم عرصه نوآوری یعنی، تغییر شکل ( دفرماسیون ) در حروف اغراق در حروف ( اگزجریشن ) و ساده سازی ( استیلزیشن ) آن چنان تحولاتی در حروف ایجاد نمودند تا بتوانند زیبایی و قدرت ارایه و روح تبلیغ گرای آن را بالا ببرند. از این روی، خط در نگاه اول نه می توانست و نه می خواست که در روند این تغییرات مفاهیم را همراه با شکل، یکجا القا نماید. در نقاشی، از این هم، پا فراتر نهاده شد و به تمامی رابطه مفهوم و شکل از هم گسیخته گردید و خط در کنار رنگ و سایر اشکال به جزیی از ترکیب بندی تبدیل گردید و تغییر شکل و تکرار حروف فقط به قصد زیبایی از اهداف مهم هنر خط تلقی گردید. [۳]
هم در نظام سنتی و هم در دنیای معاصر و مدرن، فابلیت های کارکردی عاملی مهم و درجه اول، در انگیزه و شکلگیری تحولات خوشنویسی بوده است. اگر چه زیبایی بصری نیز بدون شک مورد نظر خطاطان قرار گرفته اما به ویژه امروز، صنعت چاپ و یک دستی و متحدالشکلی مکاتبات، این بعد عملکردی خطاطی را به حداقل رسانده و در کنار آن جنبه های دیگر خطاطی اهمیت یافته است. خوشنویسی در ایام گذشته و دنیای سنتی، پیوسته در تمام وجوه با نوعی تحول آرام و نوآوری در غالب رعایت قواعد سنتی همراه بوده است، اما در فضای سنتی کذشته، به دلیل عدم نیاز عامه مردم به طور مستمر و روزمره به خط و فقدان نیازهای تجاری و انتشاراتی و تبلیغاتی، اهداف خوشنویسی ترکیبی بوده است از زیبایی بصری باآسانی، سرعت و سهولت نگارش و خوانایی اثر تا بتواند روند مراسالات و مکاتبات و امور دیوانی و تا حدودی نیز انتقال دانش و اطلاعات را سرعت و سهولت بخشد.
نوآوری، مهم ترین خاستگاه تحولات خط در یکصدو پنجاه سال اخیر می باشد. امروزه خوشنویسان تلاش دارند هنری چنین منظم و منضبط و به دقت تعریف و پیش بینی شده را با شعله خلاقیت هایی پرتب و تاب و پرحرکت و متفاوت و متغیر بیامی زند به طوری که در عین نمایش و انتقال جهان متغیر و شیوه های گوناگون دوران های متفاوت، اساس و بنیان آن نظام و انتظام همچنان دست نخورده بماند. شگفتی خوشنویسی ایرانی در ایجاد کار خلاقه با تیغه نازکی است که ساختار و استحکام فولادین آن غیر قابل شکستن می نماید و در عین حالی که هنرمند می تواند، تا حد دلخواه، آن را خم کند و بتاباند، اما همچنان حرمت و هراس آن را دارد که با خم شدن بیش از حد آن می تواند تیغه در هم بشکند و در بازی شکست بخورد. از همین رو درک و دریافت ماجراهای به ظاهر مستور و مبهم و نامرئی اما در باطن توفانی و تپنده و خلاقه خوشنویسی کار چندان ساده ای نیست. تحمیل قالب ها و چهارچوبه های به عاریت گرفته شده از جاها و دوران های دیگر بر آن پاسخ مناسبی در پی نخواهد داشت و به خاطر یکنواختی ظاهری آن، چه زود و چه آسان می توان آن را تنها در حد صنعت و مهارت فنی قابل توجه دورانی سپری شده به شمار آورد، که چنان نیست.
خوشنویسی ایرانی با از دست رفتن مصرف اصلی آن یعنی کتابت از قرن سیزدهم هجری شکلی دیگر یافت. جنبه های خلاقه و روش های شخصی و شیوه گرایانه آن نمود بیشتری پیدا کرد و با رواج «سیاه . . .

بپرس