نقش پذیری

/naqSpaziri/

لغت نامه دهخدا

نقش پذیری. [ ن َ پ َ ] ( حامص مرکب ) نقش پذیر بودن. زود تحت تأثیر قرار گرفتن.

فرهنگ فارسی

نقش پذیر بودن . زود تحت تاثیر قرار گرفتن .

دانشنامه آزاد فارسی

نَقشْ پذیری (imprinting)
در رفتارشناسی جانوری، فرآیندی که طی آن جانور جوان می آموزد هم افراد خاص، مثلاً مادرش، و هم افراد گونۀ خودش را شناسایی کند. نقش پذیری اختصاصاً پاسخی غیرارادی به محرک های ویژه در زمانی است که جانور به آن محرک ها حساس است (دورۀ حساس). جوجه اردک ها پس از درآمدن از تخم با دنبال کردن اولین جنبنده ای که می بینند، شناسایی مادر خود را می آموزند. در نتیجه، این نقش را برای سایر گونه ها یا حتی اشیای بی جان نیز می پذیرند. نقش پذیری در جوجه ها فقط در ۱۰ تا ۲۰ ساعت اول پس از درآمدن از تخم رخ می دهد. در پستانداران، چسبیدن مادر به نوزاد شکلی از نقش پذیری است که در دورۀ حساس رخ می دهد. این دوره ممکن است به کوتاهی یک ساعت پس از تولد نوزاد باشد. در ژنتیک، به بیان افتراقی ژن ها، بسته به این که از والد نر یا ماده به ارث رسیده باشند، نقش پذیری می گویند. بیشتر اوقات، الل نقش پذیر بیان نمی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس