نوسان

/navasAn/

مترادف نوسان: ارتعاش، اهتزاز، تکان، جنبش، لرزش، تغییر، افت وخیز

برابر پارسی: جنبیدن، جنبانکی

معنی انگلیسی:
vacillation, oscillation, frequency, fluctuation, roll, seesaw, shimmy, sway, swing, teeter, to-ing and fro-ing, tremor, wave, waver, yaw

لغت نامه دهخدا

نوسان. [ ن َ وَ ] ( ع مص ) جنبیدن پیرایه و گیسو و جز آن. ( از منتهی الارب ). تذبذب و حرکت کردن چیزی متوالیاً. ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ). نَوس. ( اقرب الموارد ). ساکن و ایستاده از سوئی به سوئی جنبیدن ، چون حرکت کشتی ساکن و ایستاده در دریا از جانبی به جانبی. || پایین و بالا رفتن : نوسان نرخ ارز. ( فرهنگ فارسی معین ). کم و زیاد شدن مقدار. || ( اِمص ) جنبش چیزی در جای خود. ( فرهنگ فارسی معین ). حرکت رفت وآمدی اجسام معلقه که از حال تعادل پایدار خود خارج شوند، مانند حرکت آونگ ساعت.
- نوسان داشتن ؛ جنبیدن در جای خود. ( فرهنگ فارسی معین ).
- نوسان کردن ؛ نویدن. ( لغات فرهنگستان ). زمودن. ( ناظم الاطباء ).
- نوسان کننده ؛ نوان. ( لغات فرهنگستان ).

فرهنگ فارسی

جنبیدن وتکان خوردن چیزی درجای خودش
۱ - ( مصدر ) جنبیدن چیزی در جای خود ( مانند جنبیدن لنگر ساعت ) . ۲ - پایین و بالا رفتن : (( نوسان نرخ ارز ) ) . ۳ - ( اسم ) جنبش چیزی در جای خود : جمع : نوسانات .
منسوب به نوسان . حرکت نوسانی : جنبش چیزی در جای خود .

فرهنگ معین

(نَ وَ ) [ ع . ] (مص ل . ) جنبش ، حرکت ، حرکت چیزی در جای خود.

فرهنگ عمید

۱. (فیزیک ) جنبیدن و تکان خوردن چیزی در جای خود مانند تکان خوردن آویز ساعت.
۲. تغییر پیوسته.

فرهنگستان زبان و ادب

{oscillation} [فیزیک] تغییر دوره ای هر کمیت فیزیکی حول مقدار میانگین آن

دانشنامه عمومی

نوسان ( به انگلیسی: Oscillation ) ، تغییر تکرارشونده حول تعادل است. حرکت آونگ نمونه ای از نوسان است. به حرکت رفت و برگشتی نوسان گویند.
در حرکت آونگ، انرژی جنبشی و پتانسیل، متناوب به هم تبدیل می شوند. هنگامی که آونگ در پایین ترین نقطه مسیر خود قرار دارد، بیشترین انرژی جنبشی و کمترین انرژی پتانسیل را داراست. به عبارت دیگر، سرعت آونگ در این نقطه، بیشترین است. وقتی آونگ در بالاترین نقطه از مسیر خود قرار دارد، انرژی جنبشی آن صفر است و انرژی پتانسیل آن، بیشترین است، یعنی سرعت آونگ درین نقطه، صفر است.
اگر میرایی سیستم صفر باشد، یعنی هیچ گونه اتلاف انرژی نباشد، مجموع انرژی پتانسیل و جنبشی، ثابت می ماند.
ارتعاش در سیستم های مکانیکی هم حرکت نوسانی است.
نوسان علاوه بر فیزیک و مکانیک، در دیگر رشته ها مانند زیست شناسی و اقتصاد نیز دیده می شود.
• درگاه فیزیک
علم و فناوری در جمهوری هلند
• نوسان
• مهندسی زمین لرزه
مقاله های نامزد ادغام
• همه مقاله های نامزد ادغام
• پیوند رده انبار که به صورت محلی تعریف شده است
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های BNF
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های GND
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های J9U
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های LCCN
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های NDL
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های NKC
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های چندگانه
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد فیزیک
عکس نوسان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

نَوَسان (oscillation)
نَوَسان
حرکتِ پیش و پس روندۀ کامل جسم یا سامانه ای در حال ارتعاش. برای هر ارتعاش خاص، زمان لازم برای یک نوسان را دوره و تعداد نوسان در یک ثانیه را بسامد می گویند. بیشینۀ جابه جایی جسم در حال ارتعاش از موقعیت سکون آن را دامنۀ نوسان می نامند.

مترادف ها

amplitude (اسم)
فراوانی، کمال، انباشتگی، درشتی، فراخی، دامنه، نوسان، میدان نوسان، بزرگی، میدان، استعداد، فاصلهء زیاد، فضا داری

oscillation (اسم)
نوسان، تپش

swing (اسم)
نوسان، الاکلنگ، اهتزاز، تاب، اونگ، نوعی رقص واهنگ ان

sway (اسم)
نوسان، اهتزاز، تاب

fluctuation (اسم)
تغییر، نوسان، ترقی و تنزیل، بی ثباتی

vibration (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، لرزش، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، تموج

pulsation (اسم)
نوسان، ضربان، تپش، اهتزاز، ارتعاشات، جهندش

modulation (اسم)
نوسان، تلفیق، فرکانس، زیر و بم، نوسان صدا، سوار سازی

lurch (اسم)
نوسان، امادگی، گوش بزنگی، شکست فاحش، چرخش ناگهانی کشتی بیک سو

libration (اسم)
جنبش، نوسان، جنبش نمایان ماه، ارتعاش، جنبش ترازویی و حرکت موازنه ای

vibrancy (اسم)
نوسان، ارتعاش، طراوت و چالاکی، تپش و جنبش

undulation (اسم)
نوسان، زیر و بم، حرکت موجی، تموج

vibratility (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، قابلیت ارتعاش

vibrational (صفت)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش

فارسی به عربی

اهتزاز , بندول , تحول , ترنح , تعدیل , تقلب ، عدم استقرار

پیشنهاد کاربران

[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Volatility
اندازه گیری آماری پراکندگی بازدهکه با استفاده از انحراف استاندارد یا واریانس بین بازده از همان شاخص اوراق بهادار یا بازار اندازه گیری می شود.
در زبان کوردی" وِستان ( wistan ) " ، "وِسیان ( wisyan ) " یا "وِسان ( wisan ) " همگی به معنای توقف هستند.
حال کلمەی "نوسان" از ترکیب نه وِسان به معنای بدون توقف و متلاتم تشکیل شدە است.
بالا پایین رفتن و ثابت نبودن چیزی
volatility
فراز و فرود
نَوسان ( oscillation ) ، کشسان ( elastic ) ، وشکسان ( viscous ) ، و دیگرها از واژه های مصوب فرهنگستان است. نوسان یعنی مانند نَو ( ناو ) ، کشسان مانند کِش و وشکسان مانند وُشک.
واژه های دیگر مانند: ناسانی ( anomaly ) ، دگرسانی ( difference ) ، پادسانی ( contrast ) ، آمِرسان ( contingent ) ، گویسان ( globular ) ، یکسان ( identical ) ، نورسان ( lightlike ) ، فضاسان ( spacelike ) ، زمانسان ( timelike ) ، گُلسان ( rosette ) ، همسان گردی ( isotropy )
...
[مشاهده متن کامل]

افت و خیز ، فراز و نشیب، به بالا و پایین رفتن نرخ ارزها درنمودار نیز میگویند.
نویدن به مینوی نوسان داشتن، جنبش رفت و برگشتی است. نوسان یا نوش واژه هایی پارسی اند. خود نَو از واژه پارسی ناو به مینوی کشتی گرفته شده نویدن ینی مانندیک ناو یا کشتی جنبیدن پیاپی، نوش Oscillation واژه ای پارسی است و با پسوند پارسی سان، نوسان = ناوسان از ریشه نویدن
نوسان : واژه سان پیش از آنکه به یک پسوند فارسی تبدیل شود به معنای هماهنگی و نظم بوده است چنانکه در ارتش سان دیدن به معنای نظم وترتیب می باشد همچنین خود کلمه نوسان تحریف نَبِسان یا به سان نبودن است .
نَوسان یا نَوِش واژه ای ست�پارسی�و از نَو ( تاب خوردن ) و سان ساخته شده. مانند:�کِشسان.
در عربی به این مفهوم، التذبذب و در انگلیسی Oscillation گویند.
در پارسی " نوانش " از بن نوانیدن
نوسان قیمت = نوانش نرخ

قطع و وصل شدن مکرر
Fluctuation
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
لوژان ložãn ( کردی )
هیژان hižãn ( کردی: هه ژان )
هیراد hirãd ( کردی: هه رادیای )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس