نوشته شده


معنی انگلیسی:
registered

جدول کلمات

مکتوب

مترادف ها

graphic (صفت)
واضح، گرافیک، ترسیمی، نگاره ای، کشیده شده، نوشته شده، وابسته به فن نوشتن، مربوط به نقاشی یاترسیم

فارسی به عربی

تخطیطی

پیشنهاد کاربران

It says ( that ) . . . . . . . . . . . . . .
The clock said twenty past three.
He received a letter saying that the appointment had been cancelled.
( It says here ) It says here they have live music.
The sign said ‘Back in 10 minutes. ’
محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. نوشته شده. ( غیاث ) . نوشته شده و مکتوب و مرقوم و نگاشته شده. ( ناظم الاطباء ) . || نسختی مکتوب از روی نسختی دیگر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
مرقوم. . . . مکتوب. . .
تحریر افتاده
منشاء. [ م ُ ش َءْ ]
قلمی/قلمی شده
مسطور
منشاء
مستطور

بپرس