نگار

/negAr/

مترادف نگار: بت، دلبر، دلداده، صنم، محبوب، معشوق، ول، یار، تصویر، تندیس، طرح، نقاشی، نقش

معنی انگلیسی:
darling, love, sweetheart, mistress, design, figure, flame, imprint, register, picture, painting, sweetheart or mistress

فرهنگ اسم ها

اسم: نگار (دختر) (فارسی) (تلفظ: negār) (فارسی: نِگار) (انگلیسی: negar)
معنی: نقش رنگین، تصویر، معشوق و زن زیبا روی، زیور، زینت، نقش، ( به مجاز ) معشوق زیباروی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) دختر یا زن زیباروی، بت و صنم، زیور و زینت، نقش نگین، ( در قدیم ) رنگین و منقش، ( اَعلام ) نام شهری در شهرستان بردسیر، در استان کرمان، ( به معنی نگاشتن و نگاریدن )
برچسب ها: اسم، اسم با ن، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

نگار. [ ن ِ ] ( اِ ) اسم است از نگاشتن. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). حاصل مصدر نگاشتن. ( یادداشت مؤلف ). نقش. ( غیاث اللغات )( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نقش که بر کاغذ یا بر جائی کشند. ( از رشیدی ). چیزی که با رنگ به دیوار و کاغذ کشند. ( فرهنگ خطی ). نقشها و گل وبته ها و اشکال هندسی رنگارنگ که بر چیزی کشند :
به جای شنگرف اندر نگارهاش عقیق
به جای ساروج اندر ستانهاش درر.
فرخی.
سرایهاش چو ارتنگ مانوی پرنقش
بهارهاش چو دیبای خسروی به نگار.
فرخی.
هزاران بدو اندرون طاق و خم
هزاران نگار اندر او بیش و کم.
عنصری.
وآن دوات بسدین را نه سر است و نه نگار
در بنش تازه مداد طبری برده به کار.
منوچهری.
ابوالقاسم رازی را دید بر اسبی قیمتی برنشسته و ساختی گران افکنده زراندود و غاشیه فراخ پرنقش ونگار. ( تاریخ بیهقی ص 365 ).
گلستانی آریم از خوش سخن
که هرگز نگارش نگردد کهن.
اسدی.
طبع او ماننده آب است از پاکی و لطف
طبع او زفتی نگیرد، آب نپذیرد نگار.
قطران.
یکی به تیم سپنجی همی نیابد راه
تو را رواق ز نقش و نگار چون ارم است.
ناصرخسرو.
بسترد نگار دست ایام
زین خانه پرنگار معمور.
ناصرخسرو.
از نقش و نگار در و دیوار شکسته
آثار پدید است صنادید عجم را.
عرفی.
|| مرادف نقش است. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ). همچو نقش و نگار. ( برهان قاطع ). آرایش.آب و رنگ. بزک. خط و خال. سرخاب و سفیداب. مرادف رنگ و نقش است. در ترکیبات «رنگ و نگار» و «نقش و نگار»، به معنی آرا و گیرا. بزک و آرایش. جمال و جوانی. زیب و جمال. خال و خط. آرایش. توالت. سرخاب و سفیدابی که صورت را زیباتر نماید :
یکی گاو دیدم چو خرم بهار
سراپای نیرنگ و رنگ و نگار.
فردوسی.
به رفتن تذرو و به دیدن بهار
سراسر پر از بوی و رنگ و نگار.
فردوسی.
از او گردیه شد چو خرم بهار
همه رخ پر ازبوی و رنگ و نگار.
فردوسی.
شما را ز رنگ و نگار است گفت
مرا آنکه شد نام با ننگ جفت.
فردوسی.
چندان نگار دارد رویش که هر زمان
حیران شود نگارگر اندرنگار او.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای بخش مشیز شهرستان سیرجان استان هشتم . این دهستان در خاور بخش واقع است . محصولش غلات پنبه و حبوبات . بیست و یک ده دارد و سکنه آن ۱۱٠٠ تن میباشد . مرکز آن ده نگار در مسیر راه فرعی کرمان به بافت واقع شده است .
بت، معشوق، محبوب، نقش، تصویر، مرادف نقش
(اسم ) ۱ - نقش نقاشی . یا نقش و نگار . نقاشی : از نقش و نگار در و دیوار شکسته آثار پدیدست صنا دید عجم را . ( عرفی امثا و حکم دهخدا.ج ۱ ص ۲ ) ۱۶۲ - نقشی که از حنا بر دست و پای محبوب کنند : رخ آراسته دستهادر نگار بشادی دویدندی از هر کنار . ( نظامی ) ۳ - تحریر . ۴ - بت صنم . ۵ - معشوق محبوب : نگاری باید اکنون خلخی زاد برخساره بت چین را مجاهز . ( بدیع بلخی .برگزیده شعرج ۱ .چا.۴۲:۲ ) جمع : نگاران . یا نگاران ضمیر . اندیشه ها خواطر مضامین : برقفای تو چو باشد اثر سیلی دوست بوسه ها یا بدرویت زنگاران ضمیر . ( دیوان کبیر ) یا چون نگار شدن کاری . کار .
ده مرکزی دهستان نگار بخش مشیز شهرستان سیرجان است ٠ در ۲۴ هزار گزی مشرق مشیز واقع است ٠ آبش از قنات محصولش غلات شغل اهالی زراعت است ٠

فرهنگ معین

(ن ) (اِ. )۱ - نقش ، تصویر. ۲ - بت . ۳ - معشوق ، محبوب .

فرهنگ عمید

۱. = نگاشتن
٢. (اسم ) نقش، تصویر: از نقش ونگار درودیوار شکسته / آثار پدید است صنادید عجم را (عرفی: ۸ ).
٣. (اسم ) [مجاز] معشوق، محبوب.
٤. نگارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): روزنامه نگار.
۵. نقاش (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): چهره نگار.
٦. (اسم ) [قدیمی، مجاز] بت.
۷. (اسم ) [قدیمی، مجاز] زیور.
۸. (صفت ) [قدیمی] رنگین.

دانشنامه عمومی

نگار (بردسیر). نگار مرکز بخش نگار و شهری است تاریخی در شهرستان بردسیر استان کرمان که در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است.
شهر نگار دارای آب و هوایی با تابستان های نسبتا گرم در روز و خنک تا سرد در شب و نیز زمستان های سرد است و در ارتفاع ۲٬۰۹۱ متری از سطح دریا و در دشتی مرتفع قرار گرفته است.
بیشتر فعالیت ساکنین این شهر کشاورزی بوده و به دلیل قرار گرفتن در مسیر کرمان - بافت محل مناسبی جهت فروش تولیدات دامی می باشد. [ نیازمند منبع] شهر کهن نگار به علت قرار گرفتن در مسیر تاریخی کرمان - بندرعباس در زمانهای بسیار دور از شوکت و جلال خاصی برخوردار بوده است. آتشکده تاریخی که در شمال شهر نگار واقع گردیده، دلیل اهمیت این شهر در زمانهای دور است. مردم شهر نگار مهربان و مهمان نواز هستند که ویژگی های این مردم ریشه در تاریخ و تمدن کهن و باستانی آنها دارد.
جمعیت شهر نگار بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ هجری خورشیدی ۷٬۹۰۰ نفر بوده است.
مناره مسجد جامع نگار
• آتشکده چهارطاقی نگار: این آتشکده به زمان ساسانیان برمی گردد و بر روی تپه ای در شمال شهر نگار واقع شده، هنوز استوار و محکم بعد از گذشت سالیان سال خودنمایی می کند.
این آتشکده همانند سایر آتشکده ها که در زمان ساسانیان ساخته شده، بر ۴ ستون قرار گرفته که پس از گذشت سالیان طولانی همچنان بدون آسیب باقی مانده است، به همین دلیل به چهارطاقی معروف شده است.
• تپه مه نگار: این تپه یادبود دختر یکی از پادشاهان به نام مه نگار است و به عنوان اثر تاریخی ثبت میراث فرهنگی گردیده است.
سوغات شاخص شهر نگار لبنیات و محصولات طبیعی این منطقه است.
عکس نگار (بردسیر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

شهری در استان کرمان، بخش مرکزی شهرستان بردسیر. با ارتفاعی حدود ۲,۰۸۰ متر، در دشتی در ۵۷کیلومتری جنوب غربی کرمان و ۳۳کیلومتری شرق جنوبی بردسیر، سر راه بردسیر به بافت، قرار دارد. اقلیم آن نیز سرد و خشکو جمعیت آن ۹,۳۰۵ نفر است (۱۳۸۵).

مترادف ها

picture (اسم)
وصف، صورت، رسم، سینما، تصور، تصویر، عکس، تمثال، منظره، نگار

پیشنهاد کاربران

نام نگار در فرهنگ ایرانی معنایی عمیق و زیبا دارد! این نام فارسی است که در فارسی به معنای �خوش آمیز� است و اغلب با الهه ایرانی عشق، زیبایی و باروری، آناهیتا مرتبط است. نگار نامی است که در ایران بسیار پرطرفدار
...
[مشاهده متن کامل]
است و برای دختران نامی بسیار زیبا و برازنده محسوب می شود. این نامی با معنای عمیق و معنوی است و اغلب به عنوان نمادی از عشق، زیبایی و الهی زنانه دیده می شود. بنابراین، اگر نام نگار را دارید یا قصد دارید نام فرزندتان را نگار بگذارید، مطمئن باشید که این نام، نامی با تاریخ و توشه فرهنگی زیبا و معنادار است. 😊💓

نگار ؛💙
اِی نگینِ گلشنِ آبیِ رنگارنگ
لَب جدا کن طَن صدا کن فَر ادا کن یکرنگ
سلام بر دوست عزیز که می فرمایین کسانی که میگن کلمه نگار به انگلیسی فحش هست دروغ باشه من خودم در امریکام اون کلمه ای که فحش هست نیگر یا اصلش نیگرو هست . من خودم با همین اسم ایرانی خودم نگار دارم در امریکا زندگی می کنم . بله مشابه هست اما یکی نیست .
عاشق اسمم. . معشوق زیبا رو، دلدار، نقش و تصویر زیبا. .
امیدوارم اینک میگن ب اینگیلیسی فوشه دروغ باشه
این نام فوق العاده است
به معنی بت، صنم، معشوق، عشق، زیباروی، دلربا، فریبا و . . .
نگار. .
به معنای زیبا رو، دلداده و معشوق هست
من اسم خودم نگارِ و عاشقِ اسمم هستم. .
خوش خال . [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( ص مرکب ) که خال نیکو دارد. || معشوق . نگار. شاهد. ( ناظم الاطباء ) .
نگار : محبوب ، مهربان ، معشوق
من هم اسمم نگار است عاشق این اسم ایرانی هستم
منم مثل بقیه ی شما اسمم نگار هست من قبلا از اسم نگار خوشم نمی اومد ولی الن عاشق اسمم ممنون از سایت تون
اسمم نگارع ولی همیشه دوست دارم نگاری یا نگارا بهم بگن. حس خوبی بهم میده.
بنظر من اسم نگار خاص ترین اسم دنیاست زیبا دل پاک ومعشوق بهترین دختر وزن است
یعنی دختر یا زن زیبا نقش و نگار معشوق زیبا
دختر یا زن زیبا معشوق زیبا نقش و نگار
به معنی زیبا وزیبا روی پاک و ارایه و. . . من عاشق این اسم بودم تازه بعد 17سال خاله شدم بی فکر اسمشو گذاشتیم نگار
نقاشی زیبا، نقش زیبا ، تصویر زیبا و رنگی ، کنایه از دلبر زیبا
نگار یعنی : کس ِ نیک و زیبا و سودمند. بقیه فرموده شباهت ها آوایی هستند
اسم یکی از دوستای من نگار خیلی مهربونه من خیلی دوستم رو که اسمی به این زیبایی دارد را خیلی دوست دارم معنی اسم نگار هم هستش طراحی دلبر ناز امدم بگم که پرچم همی نگار ها بالا هستش💞👍🏻👍🏻
نقش بت ، محبوب ، معشوق، از نام های اصیل فارسی
اسم نگار به معنی زن زیبا روی و خوش نقش و محبوب دوست داستنی. اسم دختر نازنین من هم نگار هست
به معنای معشوق _دوستداشتنیو زیبا روی
سلام به نظر من نگار معنی نقش و طراحی و تکه ای از زیبایی های جهان است. نگار. . . نیازی به گفتن نیست برای درک کردن نیاز به نگار بودنه💜💜❤❤
من بااین که اسمم نگار است ولی ممنونم از همه که اسم نگار را دوست دارید نگار های عزیز شما هم مثل من اسمتان نگار است می توانیم همتون را نگار بدانیم چون دوست ندارم از خود راضی باشم ولی اسم های دیگر هم زیباست
معشوق محبوب
به نظر من نگار یکی از بهترین اسم هاست به معنی زیبا معشوق
خدانکند که نیفتد کسی ز چشم نگار
به نزد یار چوما پست و بی بها نشود
نگار به معنای زیباترین معشوقه محبوب زیبا رو نگاریدن
نگار ینی زیبا ترین طرح ها نگار ینی زن زیبا روی نگار ینی صنم نگار اسمی هست که همیشه زندس نگار اسم خدای متعال هست اسم خودم نگارا هست
لبه معنای زیور. معشوق خوشرو . به معنای ناگاشتن و نگاریدن
به معنی معشوق وزیباروی وعشق ومحبت بت وصنم هست واقعا اسم زیبای خودم هم اسم نگار واقعا اگه یه نگار نه من هرکسی که اسمش نگار عارفانه باهاش رفتارکنید چون عشقی که نگار به به طرف مقابلش میبخشه زیباست شاعراهم ازاسم نگاردرشعرهاشون به عنوانه دلبروعشق استفاده میکنن
به معنای زیبا محبوب البته تکراری شده
معنی اسم نگار ) نگاشتن و نگاریدن ) ، نقش است، ریشه اسم نگار فارسی است ممنونم❤️
نگار به معنی پرستش شده است
اسم من نگار هست و اسم زیبایی هم هست
به معنی زیبا و دلربا و جذاب هست و توی اکثر شعر ها به جای معشوق از اسم نگار استفاده میشه و این معنی رو هم میده
من که خودم از اسمم راضی هستم و خیلی اسم نگار رو دوست دارم ♡♡
صورت زیبا. زن زیبا رو. زن خوش صورت
خیلی هم اسم قشنگیه
یعنی زیبا رو ، نقاش و. . . . . . .
نگار یعنی همه چیز❤
به معنای نقشی زیبا از نقاش زبردست خدا. من عاشق این اسمم.
نگار. . . . . اصلاکل زیبایی های دنیاتواین اسم خلاصه شده. هرکس داره دختردارمیشع اسم دخترشوبزاره نگار. مطمئن باشیدوقتی خودشم بزرگ شدبه این اسم مینازه
حرفی براگفتن نیس این اسم تکه در زیبایی
نقاشی و طراحی
نگار به معنی معشوق زیبا و بی نقص. . . واقعا اسم قشنگیه. . . اسم دوست قدیمی من نگاره و واقعا برازندشهT_T
دختر خوش صورت . انشاله چهار ماه دیگه اسم دختر دومم رو میذارم نگار تا دخترام بشن نرگس و نگار .
اسم دخترم که یک ماه دیگه بدنیا میاد رو بعد از کلی تحقیق و بحث و جدل و حساسیت نگار انتخاب کردم. . . مطمئنم در آینده خودشم از اسمش خوشش میاد. . . منکه عاشق این اسم شدم
اسم من درشناسنامه نسا است اما منو نگار صدا میکنن. نگار معنیش بیشتر عشق و معشوق است.
جذاب و زیبا
فوق العاده است این اسم. . .
خییییلی دوسش دارم.
معشوق . دلبر . یار خاص. بت . صنم . نقش زیبا
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
"حافظ"
نقش
به معنی عاشقی که معشوق خودش رو ( نگار ) زیبا رو میبینه و اونو می پرسته ( بت و صنم )
تصویر زیبا دلبر
من از این که یکی از زیبا ترین اسم ها روم هست خیلی خوشحالم
شعرم درباره اسم نگار رو تقدیم می کنم
شادیِ حالِ دلم محسوس است
پرده به روی غم افتاده
قضیه جور دیگر است این بار
نگارِ تو در چِشمانَم افتاده. . .
( پیمان کریمی )
به نظر من معنی کلی نگار میشه محبوب و معشوق ، نمی دونم چرا تو لغت نامه نوشته به کنایه و مجاز میشه محبوب و معشوق .
در حالی که بیشتر شاعرها توی شعراشون به عنوان معشوق به کار بردن . تا معانی دیگر آن . مثل طرح و نقشه و غیره . . .
نگار به معنای زیبا روی، معشوق زیبا روی
( مجازا" ) ، بت و صنم، دوست جدا نشدنی محبوب
( محبوبه ) ، نقش و نقاشی، چهره ی زیبا روی، و در داستانی ک خوندم نوشته شده بود که:وقتی باد صبا بر روی نگارِ نگار می وزید، احساس کرد عشقش به قلبش نزدیک می گردد. اسم دخترم نگار بود بعدش اسم دختر کوچیکمو گذاشتم صبا. صبا و نگار. واقعاً زیبا نیس؟!؟؟؟؟
...
[مشاهده متن کامل]

دلبر_نازار_
زیبا ، نامی در کتاب حافظ و سعدی
معشوق_دلبر
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
حافظ
نگار=💝
محبوب، دوست، یار، نام دخترانه فارسی،
یکی از محبوب ترین اسم ها
زیبا، معشوق، تصویری زیبا، خوش چهره
مژده دهید باغ را هین که نگار می رسد
یعنی به باغ و زیبایی ها بگویید یار محبوبی، مهربان و زیبایی در راه امدن است
...
[مشاهده متن کامل]

شعر: صفای نگار شاعر: حجت حصاری
❤️♥️❤️♥️
دلم شکست به یک آن به زیر پای نگار
دلی که خالی از اغیار بود وجای نگار
به او بگو که به دنبال صید دیگر باش
که صید خویشتن آمد شود فدای نگار
به پای خویش به کوییش چرا گذر کردم؟
شنید گوش دلم بی گمان صدای نگار
نگار بود مرا رسم عاشقی آموخت
خطا ز جانب ما نیست این خطای نگار
تو با که عهد نمودی که تا نهایت جان
وفا نمودی و دیدی دلا جفای نگار؟
اگر چه تیشه ی او سینه ی مرا خون کرد
نرفته است هنوز از سرم هوای نگار
اگر چه خانه ی ما را نگار ویران کرد
دلم خوش است . . .
میل وفا

زیبا - خوشگل - جذاب - ناز و ملوس - مهربون - دختری با موهای کوتاه و چشمان مشکی با موهای مشکی
قشنگترین اسم دنیا
الهه تمام زیبایی ها☺☺☺☺☺
به معنای گوار و مطلوب مانند:
هوا خوش نگار و زمین پر نگار تو گفتی به تیر اندر زد بهار
به معنای بت و صنمی که در لغت نامه گفته شده اگه دقت کنین بت و صنم به منظور زیبا و عشق است :
زند خیمه آنکه بدان مرغزار آبا صد کنیزک همه چون نگار : این شعر در داستان منیژه و بیژن آمده. که منیژه تصمیم داشت که با صد کنیز های خود که همانند بت زیبا بودن برای دیدار بیژن در را چادر یا خیمه بزنه
...
[مشاهده متن کامل]

آنکه اندر ز تاج گوهر است و دبیای شعر چون نگار آزر است و چون بهار برهمن. یعنی کسی که اهل و شعر و ادب و زیبایی، زیبایی هم خلق می کنه .
دلم نگار پرستی گرفت بر رخ دوست بود سازی پرستنده آن نگار آتش. یعنی هر دوستی که دیدم دلم گرفت که برم آن عشق زیبایی که همانند آتش بود پرستش کنم ، زیبایی آن آتشین بود . ( البته اینا بر اساس مطالعات و برداشت های که داشتم میگ م😊 )
در عهد تو ای نگار دلبند بس عهد بشکستند و سوگند: به منظور معشوق ، معشوق هم همان خداوند. . .

نگار
اسم اصیل فارسی به معنای معشوقه
نگار یعنی تصویر نگاریدن نقش تصویر زیباروی
نگار اسم قشنگ و به روزی هست معنی اسم نگار یعنی معشوق نگاریدن نقش تصویر زیبا صنم
پر از معنی و پر از رمز و راز بسیار زیبا و جذاب
منم نگاروبه معنی زیبارونقش ونقاشی شنیده بودم
نگار از القاب خداوند هم هست : مثل: یکتا نگارم یا
نگارم نور خداییت را بر من بتابان و. . . . . یا توی إشعار بعضی شاعرهاو عارف ها مثل حافظ و مولانا کلمه ی نگار رو به عنوان خدا وصف کردن. 😊🙏🌹
زیبا رو ، قشنگ ، مهربان ، معشوق
اسم دختر منم نگار
زیباترین اسم معشوق زیبارو
نگار اسم ب روز و بسیار شیکی هستش اینو نمیگم چون اسم خودم نگارِ چیزی ک. واقعا هست رو بیان میکنم ممنونم از داداشه خوبم ک اسم منو انتخاب کرد دوستت دارم داداشی
کنایه از معشوق و محبوب ودلبر. نــگار واقعا اسم زیبایی است اسم خواهرمن هم نگار هست
ترکیبی از عاطفه و بی احساس بودن. . صنم در مقابل دلبر زیبا
زیبا رو، محبوب، معشوق و عشق، بتی زیبا برای پرستیدن. . .
من عاشق اسم خودمم. .
دختر زیبا رو، یار زیبا، کنایه از محبوب و معشوق و دلبر و شخصی است که او را بسیار دوست دارند. معشوق. محبوب. مجازاً معشوق. به کنایه و مجاز بر خوب رویان گویند. نگار اسم اصیل ایرانی است و در تمام فرهنگ لغت های بین المللی به معنای معشوق و یارو محبوب امده است.
دختر زیبا رو، کنایه از محبوب و معشوق و دلبر و شخصی است که همه او را بسیار دوست دارند. معشوق. محبوب. مجازاً معشوق. به کنایه و مجاز بر خوب رویان گویند. نگار اسم اصیل ایرانی است.
دلبر
بت زیباروی خوش نقش برای پرستیدن
نگار به معنی معشوق زیبا روی در بیشتر شعر های ایرانی این معنی رو میده مثل غزل های حافظ
اسم منم نگار هست واقعا دوسش دارم و افتخار میکنم که اسمم جز یکی از نامهای اصیل ایرانی هست

نگار یعنی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . عشق و معشوق
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت ز غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
من خودم اسمم نگار هست واقعا خیلی قشنگه و از ته دل دوسش دارم
و همیشه هم طراحیش میکنم معنی فوق العاده ای داره
من اسم نگار رو خیلی دوست دارم
به معنی دلبر، معشوقه ، زن یا دختر زیباروی، بت و در بعضی نثر ها یا شعر ها به معنی تصویر و طرح
نگار یکی از اسم های اصیل فارسی با اینکه خیلی زیادولی معنیش خیلی نازه اکثر شاعر ها توی شعر هاشون نگار رو به معنی معشوقه استفاده کردند
نگار دوست داشتنی ترین دوست دنیاست
به نظر من نگار به معنای عشق و معشوق و محبوب است
دلبرو دوست داشتی در لغت هم به معنی نگاشتن

زن با دختر زیباروی . نقش . تصویر . زینت وبه معنی بت زیاد اعتقاد ندارم
به معنی بت_یار خاص_معشوق
نگار بیشتر به معنی معشوق و عشق است
معشوق
به معنی نقش های زیبا. بت. زیبارو
معشوقه

نگار ب معنای معشوق زیبارو_نقش و نگار
نگار به معنی بت . مجبوب. معشوق. زن زیبا روی. در اکثرشعرها برای گفتن اسم معشوق از کلمه نگار استفاده میشه
معشوق زیباروی
نامی دختران است
نگار به معنی عشق، معشوق، زیبارو
نگار از زیباترین کلمات است
عشق _دلبر_بت سخن گو_یار خاص
معشوق محبوب ودلبر دوست داشتنی وزیبا رانگار می گویند
کنایه از محبوب و معشوق و دلبر و شخصی است که او را بسیار دوست دارند. معشوق. محبوب. مجازاً معشوق. به کنایه و مجاز بر خوب رویان گویند. نگارین. محبوب خوب رو. یار زیبا.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٩٦)

بپرس