نگهدارنده


معنی انگلیسی:
tenacious, preserver

لغت نامه دهخدا

نگه دارنده. [ ن ِ گ َه ْ رَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) حافظ. مستحفظ. ( ناظم الاطباء ). نگاه دارنده.نگاه دار. نگه دار. رجوع به نگاه دار شود :
نگه دارنده بالا و پستی
گوا بر هستی او جمله هستی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنکه یا آنچه چیزی را نگاه دارد محافظ . یا قوت (قوه ) نگاه دارنده. قوه ماسکه . ۲ - ( اسم ) یکی از اجزائ اسطرلاب ممسکه .

فرهنگ عمید

حفظ کننده.

فرهنگستان زبان و ادب

{retainer} [پزشکی-دندان پزشکی] 1. بخشی از یک پُل که پُل دیس را به دندان متصل می کند 2. قلاب یا چفت یا وسیلۀ دیگری که باعث ثبات و پایداری دندانواره می شود 3. هریک از دستگاه های (appliances ) ثابت یا متحرک که پس از اتمام درمان های دندان آرایی (orthodontic ) از آن ...
[علوم و فنّاوری غذا] ← مادۀ نگه دارنده

واژه نامه بختیاریکا

گِلُو

دانشنامه عمومی

نگهدارنده یا کلمپ برای نگهداری بافت و سایر مواد در هنگام عمل جراحی طراحی شده اند. [ ۱]
• حلقه انگشتی ( Finger ring )
• دسته ( shank ) ( متناسب با عمق عمل )
• ضامن قفل ( Ratchet )
• مفصل یا جعبه قفل ( Box lock )
• دهانه ( Jaw ) ( کاربرد وسیله را بیان می کند ) [ ۲]
هموستات _ آلیس _ کلمپ بابکوک _ چنگ زننده ها و نگه دارنده ها _ سوزن گیر _ شان گیر[ ۳]
• کلمپ هموستات
این وسیله جهت بندایش خون بکار گرفته می شود. کلمپ هموستات ( کلمپ هموستاتیک یا هموستاز ) ابزار حیاتی در انجام هر گونه عمل جراحی از قبیل عمومی یا اختصاصی به حساب می آید و در ست جراحی عمومی و اختصاصی یافت می شود. مهمترین ویژگی این وسیله که کاربرد آن را تعریف می کند دهانه آن است که به صورت کرو ( خمیده ) یا رایت ( صاف ) می باشد و بر همین اساس نام های دیگری نیز به خود می گیرد.
• کلمپ بابکوک
جهت دربرگرفتن احشاء نرم و دور کردن آن ها از مکان اصلی بکار می رود. در یک ست جراحی عمومی یافت می شود.
• کلمپ کوخر
جهت گرفتن بافت های سفت مانند فاشیا بکار می رود. دهانه آن به شکل V می باشد.
• شان گیر
جهت درپ کردن شان های بیمار بر روی تخت جراحی بکار می رود.
عکس نگهدارندهعکس نگهدارندهعکس نگهدارندهعکس نگهدارندهعکس نگهدارندهعکس نگهدارنده
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

conservator (اسم)
نگهدارنده، نگهبان

retentive (صفت)
ضابط، نگهدارنده، حافظ، ضبط کننده قابض

پیشنهاد کاربران

بپرس