نیروی نظامی

دانشنامه عمومی

نیروی نظامی یک عنوان کلی است که به هر گونه نیرویی که در سازمانی رسمی و حکومتی یا غیررسمی در قالب سازمان های شبه نظامی و حتی چریکی، برای جنگ و پیکار آموزش دیده باشد گفته می شود. این تعریف بسیار گسترده که در بر دارنده همه جنبه های نظامی گری است برآیند کاربرد بسیار فراوان این واژه در زبان فارسی می باشد. این کاربردها را می توان این گونه دسته بندی نمود:
• توان کلی نظامی یک کشور یا سازمان یا گروه؛ برای نمونه: «ایران نیروی نظامی برتر خودش». این کاربرد تنها به صورت فرد ( نیروی نظامی ) استفاده می شود نه جمع ( نیروهای نظامی ) . با این همه در این مفهوم کاربرد عبارت «قدرت نظامی» یا «توان نظامی» به مراتب بیشتر از «نیروی نظامی» است.
• افسران و سربازانی که در یک سازمان نظامی رسمی مانند ارتش مشغول به خدمت هستند. برای نمونه: «در زمینه شمار نیروهای نظامی نیز، همچنان چین با داشتن دو میلیون و ۲۸۵ هزار نفر، دارای پرشمارترین نیروی مسلح در جهان است»[ ۱] گاه از این افسران و سربازان با نام مختصر «نیرو» یاد می شود. مانند: «آمریکا در حال حاضر بین ۴۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نیرو در عراق مستقر دارد. ». [ ۲]
• رزمندگانی که در یک سازمان شبه نظامی برای اهداف راهبردی و گذرا بیشتر به منظور دفاع آموزش می بینند. نمونه این رزمندگان را در قالب سازمان های شبه نظامی در سرتاسر جهان می یابیم. برای نمونه سازمان بسیج در جمهوری اسلامی ایران.
• جنگجویانی که در قالب جنگ های چریکی به نبرد مشغول می شوند. هرچند به نظر می رسد از آنجا که معمولاً همه چریک ها و تروریست ها به نوعی مستقیماً درگیر نبردند صفت «نظامی» دربارهٔ آن ها صفتی توصیفی باشد نه احترازی به این معنا که آنان نیروی غیرنظامی هم داشته باشند. شاید به همین دلیل است که بیشترین کاربرد دربارهٔ آن ها با حذف قید نظامی همراه است مانند: «در سپتامبر ۲۰۱۴ سیا اعلام کرد که تعداد نیروهای داعش بین ۲۰ هزار تا ۵۰۰. ۳۱ تن است»[ ۳]
اصطلاح «نیروی نظامی» برهم آمده از دو بخش واژه ای «نیرو» به معنی قدرت و توان، و «نظامی» ( از نظم عربی ) به معنای سپاهی و لشکری[ ۴] است. از آنجا که این واژه پیشینه ای در کاربردهای متن های کلاسیک ایران ندارد برساخته ای نو به نظر می آید که گویی ترجمه ای مستقیم از واژه «Armed Forces» انگلیسی باشد. [ ۵] با این همه این واژه در حالت کلی خود اشاره به «military power» یا توان نظامی هم دارد و همین طور در کاربرد «شبه نظامی» می تواند ترجمه ای از واژه «militia» لاتین باشد، گو اینکه در معدود فرهنگ های فارسی که نیروی نظامی را در جستارهای خود دارند و این خود نشان از تازه ساخت بودن این واژه دارد واژه «میلیشیا» یا همان «militia» را در برابرش نهاده اند. [ ۶] برآیند کلی از این گستردگی و جوراجوری کاربرد این است که این واژه هنوز به تعریف شسته رُفته ای آنچنان که برای نمونه واژه «ارتش» به آن رسیده نرسیده است. می توان این گونه نتیجه گرفت که واژه «نیروی نظامی» اگرچه خاستگاه نخستینش عبارتی لاتین یا انگلیسی بوده است ولی از آنجا که در گستره کاربرد فارسی معانی متنوعی به خود گرفته است اکنون یافتن ترجمه ای کامل از آن در زبان مبدأ انگلیسی بسیار دشوار است. گفتنی ست واژه «نظام» که اسم برای صفت «نظامی» است، واژه ای کلی به معنای سامان ( چارچوب نظم یافته ) است که یکی از کاربردهایش نیروی جنگنده رسمی یا همان ارتش است. [ ۷] از این رو این واژه نیز در کاربرد نظامی اش زیر مجموعه «نیروی نظامی» قرار می گیرد چنان که خود واژه «نظامی» به تنهایی انصراف به نیروی «ارتشی» دارد. [ ۴] گو اینکه اصطلاح «نظام» واژه قدیمی تری ست که پیش از فراگیر شدن «ارتش» برای همین معنا به کار می رفته است. ترکیب هایی چون پیاده نظام و سواره نظام اشاره به همین کاربرد است.
عکس نیروی نظامیعکس نیروی نظامیعکس نیروی نظامیعکس نیروی نظامیعکس نیروی نظامیعکس نیروی نظامی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

militia (اسم)
امنیه، نیروی نظامی، مجاهدین، جنگجویان غیر نظامی

military force (اسم)
نیروی نظامی

فارسی به عربی

( نیروی نظامی (بومی ) ) میلیشیا

پیشنهاد کاربران

بپرس