نیچه

/niCe/

معنی انگلیسی:
blowtube, blowpipe, pipette, small reed

لغت نامه دهخدا

نیچه. [ ن َ / ن ِ چ َ / چ ِ ]( اِ مصغر ) نی خرد. نایژه. ( یادداشت مؤلف ). || نای یا لوله ای که میان قرع و انبیق فاصله است و آن دو را به یکدیگر پیوندد. ( از یادداشت مؤلف ).
- نیچه عیاری ؛ نیچه ای که عیاران با آن داروی بیهوشی در بینی خفته می دمیدند تا وی بیهوش شود. ( یادداشت مؤلف ) :
نی که از شور نوایش عالمی بی دست و پاست
نیچه عیاری بیهوش داروی تو است.
سعید اشرف ( از فرهنگ نظام ).

نیچه. [ چ ِ ] ( اِخ ) فریدریش ویلهلم. از فلاسفه قرن نوزدهم آلمان است. به سال 1844 م. در «روکن » از ولایات ساکس در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد و به سال 1900 در شهر «وایمار» درگذشت. پدر و اجدادش کشیش و از متعصبان پرتستان بودند. در آغاز جوانی به شاعری پرداخت ، پس از مدتی معلمی و دانشجوئی به استادی فلسفه در دانشگاه «بال » منصوب گشت. مزاجی علیل و عمری پر از بیماری و رنج داشت و یازده سال آخر عمرش در جنون گذشت. خواهرش به پرستاری و گردآوری آثار او پرداخت و ضمن تألیف و تنظیم آثار پراکنده وی به عقیده گروهی از محققان در نوشته های وی دخل و تصرفهائی کرد. دو کتاب «چنین گفت زردشت » و «خواست توانائی » از اهم آثار اوست. به عقیده نیچه غایت وجود پیدایش «مرد برتر» است. بنابراین ، شخص باید هر چه بیشتر توانا شود و از تمایلات و تقاضاهای نفس برخوردار گردد. بحث درحقیقت وجود بیهوده است ، باید کسب قدرت کرد و از جهان به حد اکثر متمتع گشت و برای رسیدن بدین مقصود به هر عامل و وسیله ای توسل جست. برابری مردم سخنی باطل است و منافی پیشرفت بشر است. اصالت و شرف از آن زبردستان است که ترقی جهان از برکت وجود ایشان است و هیأت اجتماع و توده زیردستان آلت و وسیله اجرای مقاصد و اغراض ایشان است. اصولی که امروز زیبا و درست می نماید قواعدی است که دونان و زیردستان به نام دین و اخلاق و به فیض کثرت جمعیت خویش برای تعدیل قدرت زبردستان و ابرمردان وضع کرده اند. باید این اصول را که مبتنی بر برابری و مساوات و اعتقاد به آخرت و رعایت حقوق زیردستان و صلح طلبی است و نتیجه اش فریب و ریا و سستی و دون همتی است طرد کرد. اینها موانعی است در راه ظهور مرد برتر که مقصد آفرینش و غایت وجود است. نیچه در احوال جهان قائل به ادوار است و معتقد است که اوضاع جهان هرچند یک بار تجدید می شود و آنچه پیش از این بوده است دوباره پدید می آید. هر چیزی بارها بدین گونه ای که هست بوده است و بعد از این هم خواهد بود.

فرهنگ فارسی

فردریک ویلهلم نیچه ( ۱۹٠٠ - ۱۸۴۴م . ) فیلسوف آلمانی . در دانشگاه بن و لاپزیگ تحصیل کرد و همانجا با نوشته های شوپنهار آشنا شد. در ۱۸۶۹ در دانشگاه بال به استادی فلسفه کلاسیک رسید و تا ۱۸۷۹ در این سمت باقی بود. در بال نخست از لحاظ هنری و فلسفه طرفدار واگنر بود سپس به مخالفت با وی و فلسفه شوپنهار برخاست . در ۱۸۸۹ تعادل فکری خویش را از دست داد و یازده سال بقیه عمرش را در حالت جنون گذراند . همه ادیان جهان را نفی و رد کرد و اصول اخلاقی دنیای قدیم را با آوردن اندیشه [ ابر مرد ] محکوم ساخت . [ ابر مرد ] فلسفه نیچه زاده اراده انسان و بالاتر از همه ارزشها و خوب و بدهاست . اساس فلسفه نیچه در کتاب [ چنین گفت زرتشت ] او آمده است. از آثار دیگر او است : [ پیدایش تراژدی ] ( ۱۸۷۲ ) [ ورای خوب و بد ] ( ۱۸۸۶ ).
مصغرنی، نایچه، نایژه، نی کوچک
(اسم ) ۱ - نی کوچک . یا نیچ. عیاری . نیچه ایست که عیاران داشتند و داروی بیهوشی در آن داخل میکردند و چون میخواستند کسی را بیهوش کنند آنگاه که وی خفته بود سرنیچه را برابر بینی او نگاه میداشتند و پف میکردند و او بلافاصله بیهوش میشد : (( نی که از شور نوایش عالمی بی دست و پاست نیچ. عیاری بیهوش داروی نواست . ) ) ( سعیداشرف . بها. فرنظا. ) ۲ - آلتی است برای تقطیر . یا عرق نیچه . نوعی مشروب مرغوب که آنرا بوسیل. نیچه تقطیر کنند. توضیح در کرمان عرق نعناع - بیدمشک پودنه و غیره را که بوسیل. نیچه استخراج شود عرق نیچه گویند

فرهنگ عمید

= نایچه

گویش مازنی

/nichche/ نی قلیان

پیشنهاد کاربران

.
نیچه : لذت و ناخشنودی چنان به هم وابسته اند که اگر کسی قصد حداکثر بهره مندی از لذت را داشته باشد ناگزیر است بیش ترین مقدار ممکن از ناخشنودی را بچشد. . . انتخاب با شماست. یا کمترین ناخوشی ممکن و به عبارت دیگر نداشتن درد و غم، یا بیشترین ناخوشی ممکن به عنوان تاوان خوشی ها و شادی های مفرط که تا امروز به ندرت کسی لذت آن را چشیده است ! اگر راه اول را انتخاب می کنید، یعنی اگر می خواهید رنج های انسانی را کاهش دهید، بسیار خوب! باید همین طور توان شادمانی خود را هم کاهش دهید.
...
[مشاهده متن کامل]

از این رو ارضا کننده ترین کارهای بشری هم فارغ از درد و رنج نیست. از خود بپرسید آیا درختی که می خواهد سرافراز و پابرجا باشد می تواند با هوای بد و طوفان روبرو نشود ؟
تسلی بخشی های فلسفه | آلن دوباتن
.

نیچه
لهجه و گویش تهرانی
لوله شیشه گری، لوله
نیچه: جز اولین پست مدرنیست ها، تاثیر گرفته از کانت، شوپنهاور، اسپینوزا و. . . ، انسان به دنبال قدرت است نه حقیقت، حقیقت توهمی بیش نیست که با واقعیت سازگار نیست، منظر باوری را نیچه این چنین تعریف میکند:
...
[مشاهده متن کامل]
چند چشم وجود دارد، در نتیجه چند حقیقت وجود دارد، پس حقیقتی وجود ندارد، در واقع نیچه به حقیقت عینی و مطلق باوری ندارد و برای همین از افلاطون یا مسیحیت و کانت نقد میکند، زبان برای ارتباط نیست بلکه خود اندیشه است، نیچه نه جبر گرا بود و نه معتقد به اراده آزاد اما به هر حال به جبر گرایان نزدیک تر بود، احساسات هستند که عقل را هدایت میکنند

فریدریش ویلهلم نیچه ( به آلمانی: Friedrich Wilhelm Nietzsche ) ‏ ( ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ - ۲۵ اوت ۱۹۰۰ ) فیلسوف، شاعر، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی بود.
از مشهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفه ٔ امروزی بر مبنای سؤالات بنیادینی دربارهٔ بنیان ارزش ها و اخلاق بوده است. نوشته های وی سبک تازه ای در زبان آلمانی محسوب می شد؛ نوشته هایی بسیار ژرف و پر از ایجاز، آمیخته با افکاری انقلابی که نیچه خود روش نوشتاری خویش را گزین گویی ها می نامید.
...
[مشاهده متن کامل]

محتویات
۱ زندگی
۱. ۱ تحصیلات
۱. ۲ ترک شهروندی آلمان
۱. ۳ جنون و مرگ
۲ نظریه در مذهب
۲. ۱ چکیدهٔ نظریات
۳ رسالهٔ «آرمانِ زهد»
۴ کتاب ها
۵ جستارهای وابسته
۶ منبع ها
۷ پیوند به بیرون
زندگی
فیلسوفان بزرگ غرب
ارسطو
اسپینوزا
استوارت میل
اکویناس
آگوستین قدیس
افلاطون
برکلی
بیکن
پلانتینگا
پوپر
چامسکی
دکارت
راسل
سارتر
شوپنهاور
کانت
کیرکگارد
لاک
لایبنیتز
مارکس
ماکیاولی
نیچه
ویتگنشتاین
هابز
هایدگر
هگل
هیک
هیوم
ن • ب • و
در ۱۵ اکتبر سال ۱۸۴۴ در روکن واقع در لایپزیک پروس به دنیا آمد. به دلیل تقارن این روز با روز تولد فریدریش ویلهلم چهارم، پادشاه وقت پروس، پدر او که معلم چند تن از اعضای خاندان سلطنت بود، به ذوق وطن خواهی از این تصادف خوشحال گردید و نام کوچک پادشاه را بر فرزند خود نهاد. خود او بعدها که بزرگ شد در یکی از کتاب هایش نوشت:
تقارن به هر حال به نفع من بود؛ زیرا در سراسر ایام کودکی روز تولد من با جشنی عمومی همراه بود. »
پدر فریدریش از کشیشان لوتری بود و اجداد مادری او نیز همگی کشیش بودند. فریدریش نیچه اولین ثمره ازدواج آنها بود. آنها دو فرزند دیگر نیز به دنیا می آورند: الیزابت و ژوزف. وقتی نیچه پنج سال داشت، پدرش بر اثر شکستگی جمجمه درگذشت و او به همراه مادر، خواهر، مادربزرگ و دو عمه اش زندگی کرد. این محیط زنانه و دیندارانه بعدها تأثیر عمیقی بر نیچه گذاشت. از کودکان شریر همسایه که لانه مرغان را خراب می کردند و باغچه ها را ضایع می ساختند و مشق سربازی می نمودند و دروغ می گفتند متنفر بود. همدرسان او به وی «کشیش کوچک» خطاب می کردند و یکی از آنان وی را «عیسی در محراب» نامید. لذت او در این بود که در گوشه ای بنشیند و انجیل بخواند و گاهی آن را چنان با رقت و احساس بر دیگران می خواند که اشک از دیدگانشان می آورد. ولی در پشت این پرده، غرور شدید و میل فراوان به تحمل آلام جسمانی نهان بود. هنگامی که همدرسانش در داستان "موسیس سکه وولاً تردید کردند، یک بسته کبریت را در کف دست روشن کرد و چندان نگهداشت که همه بسوخت. این یک حادثه مثالی و نمونه ای بود: در تمام عمر در جستجوی وسایل روحی و جسمی بود تا خود را چنان سخت و نیرومند سازد که به کمال مردی برسد: «آنچه نیستم برای من خدا و فضیلت است. » وی از چهار سالگی شروع به خواندن و نوشتن و در ۱۲ سالگی شروع به سرودن شعر کرد. نیچه در همان محل تولد به تحصیل پرداخت.
تحصیلات
در تاریخ تفکر جهان بی تردید از هر منظری که به شناخت و بررسی اندیشه و حیات متفکرین پرداخته شود، نیچه اندیشمندی بی بدیل و استثنایی جلوه خواهد کرد. [۱]
او پس از عید پاک ۱۸۶۵ تحصیل در رشته الهیات را ( در نتیجه از دست دادن ایمانش به عیسی مسیح ) رها می کند. نیچه در یکی از آثارش با عنوان «آنارشیست» می نویسد: «در حقیقت تنها یک مسیحی واقعی وجود داشته است که او نیز بر بالای صلیب کشته شد. ». در ۱۷ اوت ۶۵، بن را ترک گفته رهسپار لایپزیش می شود تا تحت نظر ریتشل به مطالعه فیلولوژی بپردازد. او در دانشگاه لایپزیش به فلسفهٔ یونانی آشنا گردید. در پایان اکتبر یا شروع نوامبر یک نسخه از اثر آرتور شوپنهاور با عنوان جهان به مثابه اراده و باز نمود را از یک کتاب فروشی کتاب های دست دوم، بدون نیت قبلی خریداری می کند؛ او که تا آن زمان از وجود این کتاب بی خبر بود، به زودی به دوستانش اعلام می کند که او یک «شوپنهاوری» شده است.
در ۲۳ سالگی به خدمت نظام برای جنگ فرانسه و پروس فرا خوانده شد، در سرباز خانه به عنوان یک سوارکار ماهر شناخته می شود:
«در اینجا بود که نخستین بار فهمیدم که ارادهٔ زندگی برتر و نیرومندتر در مفهوم ناچیز نبرد برای زندگی نیست، بلکه در اراده جنگ اراده قدرت و اراده مافوق قدرت است!»
در ماه مارس ۱۸۶۸ به دلیل مجروحیت، تربیت نظامیش پایان یافت و در نتیجه به عنوان پرستار در پشت جبهه گماشته شد.
نیچه از ۲۴ سالگی ( یعنی از سال ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۹ به مدت ده سال ) به استادی کرسی فیلولوژی کلاسیک در دانشگاه بازل و به عنوان آموزگار زبان یونانی در دبیرستان منصوب می شود. در ۲۳ مارس مدرک دکتری را بدون امتحان از جانب دانشگاه لایپزیگ دریافت می کند. او در این دوران آشنایی نزدیکی با «یاکوب بورک هارت» نویسنده کتاب «تمدن رنسانس در ایتالیا» داشت. او هوادار فلسفهٔ آرتور شوپنهاور فیلسوف شهیر آلمانی بود و با واگنر آهنگساز آلمانی دوستی نزدیکی داشت. وی بعدها گوشهٔ انزوا گرفت و از همه دوستانش رویگردان شد.
او در طول دوران تدریس در دانشگاه بازل با واگنر آشنایی داشت. قسمت دوم کتاب تولد تراژدی تا حدی با دنیای موسیقی «واگنر» نیز سروکار دارد. نیچه این آهنگساز را با لقب «مینوتار پیر» می خواند. برتراند راسل در «تاریخ فلسفه غرب» در مورد نیچه می گوید: «ابرمرد نیچه شباهت بسیاری به زیگفرید ( پهلوان افسانه ای آلمان ) دارد فقط با این تفاوت که او زبان یونانی هم می داند. »
با رسیدن به اواخر دهه۱۸۷۰ نیچه به تنویر افکار فرانسه مشتاق شد و این در حالی بود که بسیاری از تفکرات و عقاید او در آلمان جای خود را در میان فیلسوفان و نویسندگان پیدا کرده بود.
ترک شهروندی آلمان
در سال ۱۸۶۹ نیچه شهروندی «پرو . . .

بپرس