نیک امانتی

لغت نامه دهخدا

نیک امانتی. [ اَ ن َ ] ( حامص مرکب ) امین بودن. درستکاری : چون روزگاری بگذشت این جوان از نیک امانتی و فصیحی و جوانمردی به ندیمی امین بلخ افتاد. ( اسکندرنامه ) ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

امین بودن . درستکاری .

پیشنهاد کاربران

بپرس