هرواباد

لغت نامه دهخدا

( هروآباد ) هروآباد. [ هَِ رُ ] ( اِخ ) نام بخش مرکزی هروآباد که شامل دهستان خان اندبیل است و از سوی شمال و باختر به بخش سنجید و از خاور به کوههای طالش و از جنوب به بخش شاهرود محدود است. این بخش از 40 آبادی تشکیل شده که مجموع جمعیت آن در حدود 16962 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ). دهی است از طوالش در شمال غربی بحرخزر. ( یادداشت به خط مؤلف ). در 137 هزارگزی رشت. ( یادداشت دیگر مؤلف ). میان ولایت خلخال و آذربایجان واقع است. ( جغرافیای سیاسی کیهان ). رجوع به خان اندبیل شود.

هروآباد. [ هَِ رُ ] ( اِخ ) شهر کوچکی است که مرکز شهرستان خلخال ، در 198 هزارگزی خاور تبریزو 56 هزارگزی جنوب اردبیل واقع و مختصات جغرافیایی آن بدینقرار است : طول 48 درجه و 31 دقیقه ، عرض 37 درجه و 38 دقیقه : اختلاف ساعت با تهران 11 دقیقه و 28 ثانیه دیرتر. این شهر قدمت تاریخی ندارد و بتحقیق تا 300 سال قبل دهی از املاک خوانین سعادلو بشمار میرفته است. در دوره فتحعلیشاه قاجار ساکنان هروآباد خود را از تسلط خوانین سعادلو خارج کردند و مرکز حکومت دولتی در آنجا تشکیل شد تا چند سال قبل نیز بخشی شمرده میشد و وابسته به شهرستان اردبیل بود. محله های قدیم شهر بدین نامها خوانده میشود: محله بالا، محله پایین یا برشته کوچه ، محله قاضی لر. دو میدان بزرگ دارد. ساختمان بازار و دکانها نیز چندان منظم نیست. درجنوب و باختر شهر قلمستانها و باغهای میوه و رودخانه کوچکی است که به رود هروآباد معروف است این رودخانه از قسمتی از شهر نیز عبور می کند. سکنه آن بیش ازشش هزار تن است آب مشروب مردم از سه رشته قنات و چشمه ها و در تابستان از رودخانه هروآباد است. صنعت دستی مردم بافتن شال ، خورجین و کرباس است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 به اختصار ). رجوع به خلخال شود.

فرهنگ فارسی

( هرو آباد ) مرکز شهرستان خلخال . شهر هرود آباد قدیمی است و تا سی سال پیش دهی بیش نبود . در سالهای اخیر اقدامات مفیدی در آن شهر انجام شده است و دارای بیمارستان و مراکز آموزشی است . رودخانه کوچکی بنام رودخانه هرو آباد از وسط شهر از جنوب خاوری رو به شمال باختری جریان دارد . سکنه شهر ۶۳۷۳ تن میباشد . صنایع دستی زنان و مردان شال خورجین کرباس بافی است . شهرستان هرو آباد مرکز کشت غله و پرورش گاو و اسب و نگهداری زنبور عسل و تهیه لبنیات میباشد و رویهمرفته منطقه زرخیزی است .

پیشنهاد کاربران

هیرو اباد به معنی قهرمان پرور هیرو به تنهایی در انگلیسی یعنی قهرمان - منطقه هیرو به علت کوهستانی بودن محل گذر پادشاهان و شخصیت های مهمی بوده این نام توسط یونانی ها نهادیده شده - و همچنین میتوان گفت یک
...
[مشاهده متن کامل]
شهر باستانی در اطراف کوه ازنو روستای فیین وجود دارد که به علت صخره ای بودن سربازان را آموزش میدادند و هر کس موفق میشد از صخره ها بالا برود شخصیت هیرو را بهش میدادن در کل هیرو آباد الان به اسم خلخال شناخته میشه با توجه به تاریخ هیرو آباد مکان قهرمانی بوده و نزدیکترین معنی همین قهرمان هست

هروآباد که در زبان باستانی ایران هرواوا آمده است وهرودوت مورخ یونانی شهر هرو یا هرواوا را شهری باستانی شمرده است که ساسانیان جنگاوران سپاه خود را در هرو آموزش می دادند ، کوه ازناو که دارای دره و غار است
...
[مشاهده متن کامل]
جایگاه آموزش نظامی چریکی سپاه ساسانی بوده پدر بخشی از بالای کوه. ازناو آثار باستانی طاقی با آجرهای سرخ ساخته شده که بخشی از آن کنده آمد ، شایسته است بخش باستان شناسی میراث فرهنگی کاوش نمایند، ناگفته نماند که هرو به معنای قهرمان است

" هری آباد" به چم آبادی و روستای آریایی .

بپرس