هری تخم

لغت نامه دهخدا

هری تخم. [ هََ ت ُ ] ( اِ مرکب ) بزرقطونا. اسفرزه. ( یادداشت به خط مؤلف از مهذب الاسماء ). رجوع به بزرقطونا و اسفرزه و هرول و هروی شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) دان. کرچک راگویند که از آن روغن کرچک بدست می آورند.

پیشنهاد کاربران

بپرس